پس از قطع رابطه دیپلماتیک عربستان با جمهوری اسلامی، برخی دیگر از کشورهای عربی نیز به عربستان پیوسته و رابطه دیپلماتیک خود را در پی حمله به سفارت این کشور در تهران قطع کرده یا به حداقل رساندند. اما این قطع روابط چه پیامدی برای ایران به همراه دارد؟ آیا قطع روابط جمهوری اسلامی را در انزوا قرار خواهد داد یا تغییری در سیاستهای ایران پیش نخواهد آمد؟ با محمدعلی مهتدی، پژوهشگر ارشد مركز مطالعات خاورميانه ایران که در تهران فعال است، درباره این مسائل گفتوگو کرده ام.
پس از قطع رابطه کشورهای مختلف از جمله بحرین، سودان جیبوتی و ... چه آیندهای در انتظار ایران است؟ تحلیل شما از پاسخهای ایران به این مواضع دیپلماتیک چه خواهد بود؟
اولا این قطع رابطهها روی ایران در هیچ زمینهای تاثیر ندارد و بیشتر نمایشی است، چون قبل از قطع رابطه این کشورها با ایران فعالیتی در روابط وجود نداشته، لذا چه فرقی میکند که مثلا بحرین با ایران رابطه داشته باشد یا در وضعیت قطع روابط باشند. دوما اقدام این کشورها نتیجه رشوهایست که از سعودی گرفتهاند. بحرین که در اشغال ارتش سعودی است و از خود اختیاری ندارد. در سودان نیز تا زمانی که ایران به عمر البشیر کمک میکرد؛ طرفدار ایران بود، بعدا که سعودیها پول بیشتری پرداختند طرفدار سعودی شد. یا مثلا جیبوتی چه ارزشی برای ایران دارد که رابطهاش قطع باشد یا نباشد. در نهایت اینکه در این قطع رابطهی نمایشی هیچ ضرری به ایران نمیرسد و لذا برای ایران اهمیتی ندارد. اصولا این اقدامات سعودی بیشتر ناشی از خشم ناکامی در عراق، سوریه و یمن است که دامنگیرش شده و هیچ تاثیری در نقش منطقهای ایران ندارد. بعدتر با تغییر شرایط منطقه همه براى برقرارى رابطه با ايران صف خواهند كشيد.
هدف عربستان از اعدام شیخ نمر چه بود که اینچنین تبعات منطقهای به همراه داشت و تا قطع رابطه چندین کشور با ایران پیش رفت؟
اعدام شیخ نمر تنها یک مساله داخلی نبود. عربستان با زرنگی اسم شیخ نمر را وارد لیست ۴۷ نفرهای کرد که در میان آنها افرادی از القاعده و داعش نیز بودند. در حالیکه شیخ نمر خواستار عدالت اجتماعی و رفع تبعیض از شهروندان در این کشور بود که به عنوان تروریست قلمداد شد. القاعده و داعش به هیچ وجه با شیخ نمر قابل مقایسه نیستند. او در درجه اول یک روحانی بود و در هیچ کشوری یک روحانی را اعدام نمیکنند اما ابتدا به او اتهام محارب زدند، در حالیکه محارب کسی است که اسلحه به دست میگیرد و در جامعه ایجاد رعب و وحشت میکند. شیخ نمر تنها در سخنرانیهایش خواستههای خود را مطرح کرده بود اما این مساله نیز توسط عربستان تحمل نشد و اعدام این افراد در شرایطی که جهان غرب به دلیل کریسمس و سال نو تعطیل است، زرنگی دیگر آنها بود. این اتفاق اما بعد منطقهای دارد یعنی مدتی است که عربستان، قطر و ترکیه ارتباطاتی مستقیم یا از طریق ترکیه با اسراییل دارند. ترکیه نیز امروز شروع به عادی سازی روابط با اسراییل کرده است. احتمالا هدف این برنامهها گسترش دادن اختلافات شیعه و سنی در منطقه است که در نهایت به سود هیچکس جز اسراییل نیست. اعدام یک روحانی به عنوان محارب یا تروریست بازی کردن با احساسات ۲۰۰ میلیون نفر شیعه به علاوه بسیاری از جوامع سنی است. در همین چند روز بسیاری از علمای سنی در پاکستان، ایران و لبنان اعدام شیخ نمر را محکوم کردند.
اگر هدف عربستان گسترس اختلاف میان شیعه و سنی باشد آیا میتوان این مساله را ناشی از تغییر سیاست پادشاه فعلی عربستان دانست؟
تغییر سیاست عربستان مساله جدیدی نیست و این تغییر پس از فوت ملک عبدالله شروع شد. پیشتر سیاست عربستان حکیمانه و توام با وقار بود و سعی میکرد موضعگیریهای دیپلماتیک حسابشدهای داشته باشد اما بعد از فوت ملک عبدالله و روی کار آمدن ملک سلمان، قدرت به دست پسر او محمدبن سلمان، جانشین ولیعهد و وزیر دفاع افتاد. همه میدانند که امروز در عربستان محمد بن سلمان همه کاره است که جوانی کم سن و سال و کمتجربه است و تصمیمات ناگهانی و ماجراجویانه میگیرد. همینها جنگ را در یمن شروع کردند و گمان بردند که ظرف یکی دو هفته میتوانند یمن را از پا در بیاورند در حالیکه الان حدود ۱۰ ماه است که این جنگ ادامه دارد و عربستان به هیچکدام از اهدافش در یمن نرسیده. هیچکدام از اهدافشان در لبنان، سوریه و عربستان محقق نشده. احتمال دیگری نیز وجود دارد که اعدام شیخ نمر نتیجه همین شکستهایی باشد که عربستان متحمل شده است.
بسیاری از جنگ نیابتی ایران و عربستان در کشورهایی چون یمن صحبت میکنند، آیا حمله به سفارت و قطع روابط دیپلماتیک میتواند این جنگ را به رویارویی مستقیم ایران و عربستان تغییر جهت دهد؟
جنگ نیابتی مسالهای است که رسانهّای غربی از آن صحبت میکنند؛ در حالیکه از نظر ایران چنین نیست. به نظر خود من بعد از انقلابهایی که در تونس و مصر پیش آمد، در سال ۲۰۱۱ در یمن نیز انقلاب شد. همانطور که شاهد بودیم میلیونها نفر از یمنیها در شهرهای مختلف به خیابان آمدند اما عربستان و قطر از این مساله ترسیدند. آنها اصولا از مفهوم ملت و انقلاب وحشت دارند. تمامی سیاست عربستان در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ خفه کردن انقلابها بود، همانطور که در تونس، مصر و لیبی دخالت کردند. این اقدامات به شکل واضح نشان داد که عربستان در پی جلوگیری از بهار عربی است. آنها طرفدار حکومتهای بن علی و حسنی مبارک هستند. اما یمن بیخ گوششان بود و از ترس و همینطور ابتکار عملی که شورای هکاری خلیج فارس انجام داد انقلاب را متوقف کردند. در سال ۲۰۱۴ اما این انقلاب با رهبری انصارالله از سر گرفته شد و در استانهای یمن گسترش پیدا کرد. عربستان اما از روی ترس به دخالت نظامی در این کشور روی آورد. اما انقلاب خاموش نشد و تا الان هم ارتش یمن و هم نیروهای انصارالله ایستادهاند. اما عربستان نتوانست به هیچکدام از اهداف خود برسد. حتی جاهایی را که مثل 'عدن" گرفتند در اختیار القاعده و داعش است و نه نیروهای عربستان. یعنی هر کجا که انصارالله و ارتش یمن خارج شدند، جای آنها را القاعده گرفت. از سوی دیگر عربستان نیروی زمینی ندارد و بمباران نیز جوابگوی هدف آنها نیست. پول بسیاری پرداخت کردند که از سودان واحد نظامی بیاورند اما خیلی از آنها زیر حملههای موشکی یمن کشته شدند. در واقع عربستان در یمن و همینطور سوریه به بنبست رسیده. از سوی دیگر جیش الاسلام که عربستان سالها پول برای آن خرج کرد نیز در حال از بین رفتن است. عربستان از شکستهایی که داشته خشمگین است و خشم خود را روی شیخ نمر پیاده کرد. در حالیکه بازی با احساسات ۲۰۰ میلیون شیعه و کشتن یک روحانی مشکلی را از عربستان حل نمیکند و برعکس در جامعه بینالملل او را دچار مشکل میکند. این اقدام هیچ سودی برای عربستان ندارد.
اما در مقابل به سفارت عربستان در تهران حمله شد و فرصتی به این کشور داد تا روابط دیپلماتیک خود را قطع کند...
اعتراض مسالمتآمیز در همهجای دنیا متداول است اما وقتی اقدامی مثلا به آتشسوزی میانجامد باید ابعاد آن مشخص شود. ما هنوز نمیدانیم که چرا آتشسوزی رخ داده. آیا از خارج بوده یا داخل سفارت. دولت ایران نیز اعلام کرده که ۴۰ نفر از مظنونان را که در این کار غیرقانونی دست داشتند، بازداشت کرده است.
اما بازتاب بینالمللی آن چیز دیگری میگوید. اشاره به بازداشتها نمیشود و خبر مطرح رسانهها مبنی بر حمله ایران به سفارت عربستان است. در مقابل عربستان و به دنبال آن چند کشور دیگر نیز رابطه دیپلماتیک خود را با ایران قطع کردند.
این اتفاق نباید میافتاد اما الان مورد سواستفاده عربستان و محافل طرفدار آن قرار گرفته. سواستفادهای که باعث مظلومنمایی عربستان شد. اما قطع رابطه این کشور با ایران تاسفباری است. به رغم همه ماجراجوییها وتحریکات غیرعقلانی در منطقه از سوی عربستان سعودی، ایران با خویشتنداری هنوز امیدوار بود که سعودیها را از طریق گفتوگو به عقلانیت بکشاند. تصمیم آنها نشان میدهد تصمیمگیران جوان وکمتجربه در ریاض همچنان در ادامه سیاستهای ماجراجویانه در منطقه اصرار دارند و خویشتنداری ایران را به ضعف تعبیر میکنند. در هر حال تا این لحظه هنوز واکنشی از سوی منابع رسمی در تهران صورت نگرفته و طبیعی است که تهران هم مقابله به مثل خوهد کرد و از دیپلماتهای سعودی خواهد خواست خاک ایران را ترک کنند. اظهارات عادل جبیر در توجیه این تصمیم و متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم وقیحانه بود زیرا همه میدانند که منبع تروریسم تکفیری در منطقه، فکر وهابی و دلارهای نفتی عربستان است، هرچند رهبران جدید و بیتجربه عربستان به تقلید از اسراییل همه نیروهای مقاومت در منطقه را تروریست میدانند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر