در پی حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران، این کشور روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد. برای بررسی پیامدهای قطع رابطه دیپلماتیک میان دو کشور و همچنین تبعات اعدام شیخ نمر در عربستان علیرغم تمامی هشدارها و درخواستهای بینالمللی برای لغو اعدام وی، با محسن میلانی استاد علوم سیاسی در دانشکده دولت و مسایل بینالمللی دانشگاه فلوریدای جنوبی گفتوگو کردم:
پیشبینی شما از آینده منطقه و پیامدهای قطع روابط دیپلماتیک ایران و عربستان چیست؟
این عربستان سعودی بود که تصمیم قطع رابطه با ایران را گرفت و ایران هم چاره ای جز قبول آن ندارد و مجبور است که تصمیم ریاض را قبول کند. عربستان امیدوار است که کشورهای شورای امنیت خلیج فارس نیز رابطهشان را با ایران قطع کنند، اما باید دید که آیا این اتفاق خواهد افتاد یا خیر. اما مساله مهمتر احتمال تاثیر منفی در رابطه با مذاکرات صلح سوریه است. ایران و عربستان سعودی از مهمترین بازیگران جنگ داخلی سوریه هستند، وقتی این دو کشور با یکدیگر رابطه سیاسی ندارند، میتواند باعث مشکلتر شدن مذاکرات شود. از سوی دیگر این مساله میتواند فشاری به دولت اوباما برای موضعگیری جدیدی در قبال دعوای ایران و عربستان باشد. به نظر من یکی از برنامههای چند ماهه عربستان همین مساله بوده است. از زمانیکه امکان امضای قرارداد اتمی بین ایران و ۶ قدرت جهان مطرح شد؛ رهبری جدید عربستان نگران این قرارداد و همچنین بهبود رابطه ایران و غرب بود که مبادا ضرری به موقعیت استراتژیک خود به عنوان مهمترین متحد کشورهای غربی در منطقه نفتخیز خلیج فارس وارد شود. جنگهای فرقه ای نیز میتواند برای ایران و عربستان مشکل ایجاد کنند، اما فکر می کنم این مساله برای عربستان مشکلتر خواهد بود، چون حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیت عربستان شیعه هستند و در مناطق مهم نفتخیز این کشور زندگی میکنند.
آیتالله نمر رهبر شیعیان عربستان بود و کشتن این رهبر مذهبی مسلماً تنش بین شیعیان عربستان سعودی و حکومت خاندان آل سعود را تشدید خواهد کرد و ممکن است دردسرساز شود. آیتالله نمر برای شیعیان عربستان و بحرین رهبر بهار عربی محسوب میشد و کشتن او خصوصاً در کشور بحرین نیز مشکلساز خواهد شد.
فکر میکنید اعدام شیخ نمر چه خاستگاهی داشت؟ با وجود آنکه اعتراضهای بسیاری به تروریست خواندن او پیش آمد اما عربستان نام او را در لیستی ۴۷ نفره قرار داد و در نهایت او را اعدام کرد.
قرار دادن نام ایشان در لیست تروریستی اهانت بزرگی به این رهبر مذهبی و تمامی شیعیان منطقه بود. آیتالله نمر نسبت به بسیاری دیگر از روحانیون منطقه انسان معتدلی بود و هیچگاه صحبت از مبارزه مسلحانه نکرد و بحث او آزادی برای شیعیان عربستان و شرکت در انتخابات واجازه دادن مردم در تصمیمگیریهای سیاسی مملکت بود. عربستان سعودی با کشتن این رهبر مذهبی هم می خواست که توجه مردمش را از مسایل مربوط به قطع رایانه ها بخاطر سقوط قیمت نفت منحرف کند و هم هشداری به مخالفین داخلی دهد وهم احساسات شیعیان و مخصوصاً ایرانیان را جریحه دار کند تا یک واکنش غیر منطقی از خود نشان دهند. متاسفانه یک عده آدم بیخرد در تهران و مشهد به سفارت و کنسولگری این کشور حمله کردند و همان چیزی را که عربستان میخواست به او هدیه دادند. دنیا اعدامهای بیرحمانه عربستان را محکوم کرد. آنها در یک روز ۴۷ نفر را اعدام کردند. آخرین باری که رییس مملکتی یک رهبر مهم شیعه را کشت زمان صدام حسین در سالهای ۱۹۸۰ - ۱۹۸۱ بود که آیتالله محمدباقر صدر را به قتل رساندند. تا جاییکه من مطلع هستم آیتالله هاشمی رفسنجانی و کانالهای مختلف دیپلماتیک ایران و همینطور آیتالله سیستانی در عراق مستقیما از عربستان تقاضا کرده بودند که این فرد را اعدام نکنند ولی با اینحال رهبری جدید عربستان سعودی این کار را انجام داد. از سوی دیگر با حملهای که به سفارت عربستان شد، به جای این که بحث بر سر کشتار بیرحمانه این کشورباشد ، موضوع بحث ها حمله به سفارت عربستان در ایران تبدیل می شود. حمله به سفارت عربستان نمونه بارزی است از غلبه احساس بر منطق. امروز اگر روزنامهها را ورق بزنید متوجه می شوید که موضوع تغییر کرده، روزنامه نیویورک تایمز را مثال میزنم: به جای آنکه بحث بر سر کشتن آیتالله نمر باشد؛ قسمت اول مقاله در خصوص حمله به سفارت عربستان در ایران است. وقتی سفارتی در مملکتی قرار دارد خاک ان مملکت محسوب میشود. چطور عدهای به خود اجازه میدهند که به یک سفارت حمله کنند؟ این کار غیرقانونی است که به حیثیت ایران در سطح جهانی صدمه وارد کرده. افرادی که این اقدام را انجام دادهاند بایستی دستگیر و دادگاهی شوند تا مشخص شود که چه نیروهایی پشت این اقدام بوده اند.
فقط مساله جمهوری اسلامی نیست. ایران کشوری با ۵ هزار سال سابقه درخشان تاریخی است. نباید به عدهای اجازه داد که با حمله به سفارت های کشورهای دیگر نام ایران را خدشه دار کنند و ایرانی را به عنوان گروگانگیر و مهاجم معرفی کنند. کار آنها اشتباه بود که با اقدام خود اجازه دادند که عربستان به جای پاسخگو بودن در مقابل اعدام این آیتالله و بیش از ۴۷ نفر دیگر امروز مساله را به قطع رابطه سیاسی با ایران تغییر جهت داده است. این هم نتیجه بیخردی بعضیها در تهران و مشهد می باشد.
حسن روحانی حمله به سفارت را محکوم کرد؛ اگرچه هنوز آیتالله خامنهای در این قبال موضعی نداشته. آیا این موضعگیریها میتواند مانعی دیپلماتیک برای موضعگیریهای احتمالی آینده آمریکا یا تاثیرگذار در مذاکرات صلح سوریه باشد؟
اگر متن مکاتبه تلفنی خانم موگرینی نماینده اتحادیه اروپا را با آقای ظریف و وزیر امور خارجه عربستان ببینید متوجه می شوید حمله به سفارت عربستان برای ایران و جمهوری اسلامی ضرر بسیار زیادی بر جا گذاشته است. ایشان در مکالمه تلفنی خود به جای محکوم کردن کشتن آیتالله نمر و دیگران، میگوید ما این کشتن را محکوم میکنیم ولی حمله به سفارت را نیز محکوم میکنیم. به نظر من حمله به سفارت عربستان در تهران هدیهای طلایی بود که تقدیم عربستان سعودی شد. در واقع به جای آنکه عربستان سعودی درموقعیتی دفاعی قرار گیرد، متاسفانه آنها امروز در موضع حمله ای واقع شده اند وهیچ دیپلماتی نمیتواند اقدامی که در ایران صورت گرفته را توجیه کند. رییس کمیته روابط خارجی، آقای ریچارد هاس توییت جالبی نوشته که افرادی که پشت حمله به سفارت عربستان درایران بودند بایستی به آن فکر کنند. ایشان نوشته اگر حکومت جمهوری اسلامی نمیتواند از سفارتخانههای کشورهای مختلف در تهران محافظت کند شاید کشورها نباید سفارتی در ایران داشته باشند. امروز خواندم که وزیر امور خارجه عربستان ۳ بار از ایران خواسته بوده تا از سفارتخانه و کنسولگریاش محافظت به عمل آید. در صورت حقیقت داشتن این درخواست جای نگرانی است که ایران محافظتی را که باید انجام میداده انجام نداده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر