انتخابات ریاست جمهوری سال 88 همچنان ناگفته دارد، این بار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده سابق پلیس ایران در گفت و گو با سیزدهمین شماره هفته نامه رمز عبور حرف های جنجالی درباره انتخابات زده است. هفته نامه رمز عبور توسط برخی از حامیان محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران اداره می شود.
اسماعیل احمدی مقدم، اواسط اسفند سال گذشته از فرماندهی نیروی انتظامی برکنار شد. برکناری وی همزمان با افشای خبرهایی درباره فساد در بنیاد تعاون نیروی انتظامی صورت گرفت و برخی رسانه ها از مشارکت وی و فرزندش در این فساد و بازداشت این دو خبر دادند. این خبرها توسط قوه قضائیه تکذیب شد.
او در اظهارات تازه اش پرده از یک اختلاف مهم در درون اصولگرایان درباره انتخابات 88 برداشته است. فرمانده سابق پلیس ایران گفته است: « آقایان توکلی و لاریجانی که البته آقای توکلی اظهار نمیکرد، ولی آقای لاریجانی رفتارهای شائبهآفرین داشت، مثلاً اجازه بدهید بروند فلان جا سخنرانی کنند یا چه اشکالی دارد در استادیوم آزادی جمع شوند؟ نمیخواهم بگویم چه کسانی گفتهاند، استدلالشان این بود که بد چیزی هم نشد. اگر این انتخابات ابطال شود، میرحسین به دلیل فتنهآفرینیاش و احمدینژاد به خاطر رفتارهای سوءاش رد صلاحیت میشوند و هر کس رئیسجمهوری شود، به نفع مملکت خواهد بود. از بین چه کسانی؟ سایر کاندیداهایی که باقی میمانند. کروبی، میرحسین و احمدینژاد رد صلاحیت میشوند و این سه را اوت کنیم و رئیسجمهوری از بین باقیماندهها انتخاب میشود. گفتیم این چه حرفی است که میزنید؟! مگر چنین چیزی ممکن است؟ بعضی از دوستان خودی که با آن طرف هم نبودند، فکر میکردند الان فرصت خوبی است که از شر احمدینژاد و بقیه با هم خلاص شوند. دعوای دوستانمان در مجلس با آقای لاریجانی از همین نقطه است، چون آقای لاریجانی با هر دو طرف موضع داشت. رفتار ناصوابی است که ایشان را به آن سمت هل بدهند، مثل کاری که احمدینژاد با آقای ناطق نوری کرد و او را به آن سمت هل داد. از این هل دادنها کسی نفعی نمیبرد. با صحبت آقا، تکلیف امثال آقایان لاریجانی، توکلی و...- که ضد احمدینژاد بودند- روشن شد.»
پیش از این اتهاماتی متوجه علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران شده بود که در یک تماس تلفنی، پیروزی میرحسین موسوی را به او تبریک گفته است. وی بارها به این اتهام واکنش نشان داده و آن را تکذیب کرده است.
احمد توکلی اما از دیرباز مخالفت های جدی با محمود احمدی نژاد داشته است. او در تازه ترین اظهارنظرش درباره احمدی نژاد، خواستار برخورد قضایی با او شده و گفته باید این کار زودتر صورت گیرد تا احمدی نژاد هوس بازگشت به میدان سیاست را از سر بیرون کند.
اما محمود احمدی نژاد هم در روایت انتخاباتی احمدی مقدم جای دارد: «روز اول فتنه 88 [25 خرداد 88] با آقای مشایی رفت مسکو و برگشت... گفت: «چه خبر؟» گفتم: «خیابان این جوری بود.» گفت: «خیلی خوب شد. دایره را تکان دادیم و اضافات و آشغالها رو آمد. با آنها برخورد کنید و همه را جمع کنید ببرید. بروید خاتمی و بقیه را دستگیر کنید و شر همه را کم کنید و بروید.» گفتم: «مرد حسابی! چه میگویی؟ میروی مصاحبه و سخنرانی میکنی و میگویی خس و خاشاک و آت و آشغال. الان همه به خیابانها ریختهاند و بحران است و نمیشود قضیه را به این سادگی جمع کرد و حالا میگویی بگیرید ببرید و تمام؟!»
احمدی نژاد البته پیش از این درباره خاتمی حساس بوده و توصیه هایی کرده است: « خودش را از پیش برنده میدانست. حتی به من گفته بود تلاش کنید خاتمی به میدان بیاید و یک بار برای همیشه پروندهاش جمع شود و برود پی کارش. نظرش این بود که آنها باید یک بار شکست بخورند، تمام شوند و بروند.»
او همچنین درباره برخی حساسیت های امنیتی احمدی نژاد گفته است: «بسیاری از اطلاعاتیهایی که در ستاد موسوی بودند، به وزارت اطلاعات دسترسی داشتند. من چند ماه است از ناجا رفتهام، ولی رفقایم هنوز هستند و سیمهایم قطع نشده است. آن اطلاعاتیها هم رفته بودند، ولی در این سه چهار سال هنوز ارتباطاتشان را حفظ کردهاند. یکی از اعتراضات آقای احمدینژاد به آقای اژهای این بود که من گفتم این آدمها را بریز بیرون، شما بیرون نریختی و محافظهکارانه برخورد کردی و در فتنه خودش را نشان داد. مدتی که سرپرست بود، تلاش کرد اینها را پاکسازی و حذف کند.»
نگرانی دیگر احمدی نژاد مربوط به میرحسین موسوی بوده است: « اول اینها را رقیب نمیدانست و باور نداشت. وقتی موسوی شروع به سفر به استانهای مختلف کرد ... احمدینژاد دید قضیه دارد اوج میگیرد و خودش هیچ کاری نکرده است ... احمدینژاد اصلاً جدی نگرفته بود و فکر میکرد نیاز به کاری ندارد و مثل انتخابات 80 خاتمی که مصاحبهای کرد و اشکی ریخت. فکر میکرد اگر او هم چنین کاری کند، کفایت میکند، ولی احساس کرد موج خیلی قویتر از این حرفهاست ... ناطق نوری، هاشمی، سید حسن، خاتمی، مهدی هاشمی و آرمین در همه چیز شبیه هم بودند. محور وحدتشان این بود که احمدینژاد نباشد. کی باشد؟ هر کسی جز احمدینژاد، لذا باید کسی را میآوردند که بیشترین اثر را داشته باشد. به نظر من اینکه میگویند میرحسین طرح ما را به هم ریخت، درست نیست. ظرفیتهای آنها از میرحسین کمتر بود. میرحسین ظرفیت را توانافزایی کرد. بعداً در صحنه نشان داد اگر خاتمی بود، اینقدری که میرحسین دریدگی کرد، جرأت نمیکرد. کروبی هم دریدگی کرد و البته در بازی اینها نبود و بازی به همزن بود و از او استفاده کردند و دیدند خوب شلوغ میکند، گفتند بگذار شلوغ کند، اگر او را گرفتند هم مهم نیست. با کروبی میانه چندانی نداشتند و در واقع طرح خرابکن و بازی به همزن بود. آقای خاتمی هم نشان داد و در جریان فتنه نه در اجتماع اینها ظاهر شد و نه یک بار سبز را به کار برد، خودش را زود کنار کشید و به حاشیه رفت. اگر ایشان آن موقع بود، مطمئن باشید مثل موسوی مصاحبه نمیکرد ... محبوبیت میرحسین بیشتر از خاتمی است. یعنی خاتمی میتوانست تمام آدمهایش را پشت میرحسین بیاورد و میرحسین قدرت داشت در جناح احمدینژاد یک برش بزند، ولی خاتمی چنین قدرتی را نداشت.»
در این میان اعتراف فرمانده پلیس ایران درباره پوشش ها و همچنین ناتوانی های امنیتی هم جالب توجه است: «آن موقع رمضانزاده میگفت که رزمایشهای آرامش امنیت میکردیم، در محافلشان میگفت بیشتر میخواهند ما را بترسانند تا مجرمان و اراذل و اوباش را. رزمایشهای آرامش امنیت را در کل کشور و تهران گذاشتیم. یادم هست روز پنجشنبهای در خیابان رزمایش آرامش امنیت گذاشتیم و میخواستیم قدرتنمایی کنیم. حتی آقای احمدینژاد به من اعتراض کرد چرا دارید جو را امنیتی میکنید؟ گفتم لازم است. مطمئن باش بیشک انتخابات پرچالشی است، از قبل تا بعد از آن ... در سال 88، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، توئیتر و اسکایپ (Skype) که بعداً آمد، نقش مهمی داشتند. اصلاً در نظام امثال فیسبوک و توئیتر را نشنیده بودیم و در این باره توجیه نبودیم که اینها چگونه جمع میشوند؟ ... اخبار اینها را از سال 87 داشتیم که پویش 88 که آقای جلاییپور بود در جلساتشان میگفتند شبیه بسیج که خوشهای سازماندهی میکند، ما هم باید خوشهای کار کنیم. منتهی خوشهای اینها مبتنی بر فیسبوک بود و آن موقع از این قضیه غافل بودیم. یادم هست یک هفته اول سؤالم این بود که اینها چگونه جمع میشوند؟ چه کسی این شعارها را درمیآورد و این شعارها را هماهنگ میکند؟ ... هر چه تلاش میکردی آدرس قلابی بدهی، کسی آدرس قلابی را نمیرفت. وقتی آدرس فرعی میدادی، میرفتی میدیدی این جنگ روانی اثری ندارد. نشان میداد شبکه مطمئنتری دارند که پیام از آن شبکه میآید. وقتی با پیامک پیام میدادیم عدهای منحرف میشدند، ولی اغلب منحرف نمیشدند. از فضای مجازی غافل بودیم و نمیتوانستیم وسعت کار را پیشبینی کنیم. فکر نمیکردیم مهدی هاشمی اتاق عملیات تخریب درست کند ... موبایل را قطع میکردیم، ولی میدیدیم غیر از موبایل شبکههای دیگری هم دارند که همدیگر را خبر میکنند و در یک نقطه با شعارهای مشخص حاضر میشوند.»
او همچنین گفته است روزهای بسیار تلخی را در ایام پس از انتخابات 88 از سر گذارنده است: " روزهای اول بنده خداها [ماموران پلیس] به خانهشان هم که میرفتند همسایهها به آنها فحش میدادند که شما مردم را میزنید ... همه فتنه تلخ بود، ولی آنچه که برای ما بیش از همه عوارض داشت، کهریزک و کشتهسازی بود. کهریزک واقعی بود .... فشار شدیدی به نیروی انتظامی وارد کرد و واقعاً کلافه شده بودیم ... دملی یک جا ترکید و موضوعی آشکار شد. در فتنه هیچ روزی اینقدر به من سخت نگذشت که در ایام مبارک رمضان در شهریورماه گذشت. واقعاً سخت بود. دوستان خودی میآمدند و میگفتند چرا این کارها را میکنید؟ وقتی میگفتیم ما این کارها را نمیکنیم، باور نمیکردند. بهقدری جو شدید بود که کسی نمیتوانست انکار کند. هر جا افطاری میرفتیم، کلی سؤالپیچمان میکردند، وقتی جواب میدادیم پوزخند میزدند و متوجه میشدیم حزباللهیها هم حرفمان را باور نمیکنند و فکر میکردند داریم لاپوشانی میکنیم ... هر کسی برای این موضوعات به دفترم مراجعه میکرد، میگفتم وقت ندهید، حتی سردار اشتری که معاون اطلاعاتمان بود دو سه روز بعد وقت میخواست که بیاید، گفتم نمیخواهد بیایی. گفت سردار! باید چیزی را بگویم و خوشحال میشوی. آمد و گفت عاطفه امام را کشف کردند، روز بعد دومی و سپس سومی و همه را درآوردند. مطالبی به آقای اژهای دادیم و به تلویزیون رفت و یکدفعه ورق برگشت. همه اینها امتحانات است.»
اسماعیل احمدی مقدم همچنین درباره برخی پیامدهای کهریزک گفته است: «بر پایه این واقعیت، کشتهسازی شروع شد مثل سعیده پورآقایی، عاطفه امام و خانمی که در جاده قزوین کشته شده بود که اصلاً چنین جسدی وجود خارجی نداشت و خود آن خانم خارج بود و گفته بودند مرده است و خاکسترش را پیدا کردهاند. این قضیه بعد از ماجرای ندا آقاسلطان و کهریزک یک مقدار باورپذیر شده بود. بعضی از دوستان خودی برای همین خانم سعیده پورآقایی که زندهاش را کشف کردیم، در قلهک مجلس ختم گذاشتند! و خانهشان میرفتند. این دوستان بعداً به من هم مراجعه میکردند. به آنها میگفتم حداقل میآمدید عذرخواهی میکردید که اشتباه کردیم. پدر سعیده پورآقایی فوت کرده بود و او با مادرش زندگی میکرد و مادرش به دلیل رفتارهای نامطلوب و کنترلش در خانه را قفل کرده بود که از خانه بیرون نرود. او هم از پنجره پایین میپرد و پایش آسیب میبیند. مسافرکش یا تاکسی او را سوار میکند. از راننده میخواهد او را به درمانگاه برساند. راننده هم آدم خوبی بود و قبول میکند. راننده متوجه میشود او فراری از خانه است و او را به خانه خودش میبرد. مدتها هم خانه آن شخص بود. چون موبایلش را یا نبرده یا خاموش بود، ردی از او نداشتیم. با خانهاش هم تماسی نمیگرفت. وقتی شنیده بود مرده و کشته شده است، ترسید. بچهها تلفنهای آشناهایش را کنترل کردند. بالاخره با یکی از آنها تماس گرفت و نقطهاش کشف شد که از چه شمارهای دارد زنگ میزند و بچهها سراغش رفتند. عاطفه امام هم همینطور، یک سکه طلا از خانهاش برداشته و فرار کرده و حرم امام رفته بود. جایی را نداشت و یکی دو روز آنجا مانده و اخبار را شنیده و ترسیده بود و یکی دو تلفن زد و بچهها او را شناسایی کردند و متوجه شدند اطراف حرم است و او را پیدا کردند و آوردند. عاطفه امام و مادر سعیده پورآقایی منصف بودند و مصاحبه کردند و اصل ماجرا را گفتند، اما فتنهآفرینان هیچ وقت عذرخواهی نکردند و هنوز ادعای انقلابی بودن دارند."
بر اساس گزارش رسانه ها، عاطفه امام 18 شهریور 88 در خیابان طالقانی تهران بازداشت و پس از 24 ساعت آزاد شد. وی دختر جواد امام، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود که پس از انتخابات بازداشت و به یک سال حبس محکوم شد. ماجرای عاطفه امام در حین بازداشت پدرش رخ داد و برخی از این ماجرا به عنوان یک اقدام امنیتی برای فشار آوردن بر پدرش یاد کردند.
احمدی مقدم درباره احتمال وقوع حوادثی شبیه روزهای پس از انتخابات 88، گفته است: «تکرار چنان صحنهای سخت، ولی ممکن است ... انتخابات ریاست جمهوری ملی است بسترساز مناسبی برای چنین وقایعی است ... رهبری بعد از فتنه در کرمانشاه نظام پارلمانی را مطرح کردند که شاید دور از ذهن نباشد. نظام پارلمانی رفتار بین قانونگذار و نیروی اجرایی را تنظیم، ضمانت اجرا را بیشتر و تغییر دولت را کمهزینه میکند ... فرض کنید سال 96، آقای روحانی کاندیدا شده و آقای احمدینژاد هم به میدان آمده است. چه تصوری دارید؟ به احتمال زیاد همان اتفاقات خواهد افتاد. اگر هم نیفتند، به هر حال تنش زیاد است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر