دکتر احمد شیرزاد نماینده سابق و استاد دانشگاه یکی از منتقدان برنامه هستهای ایران بود. او دکترای فیزیک ذرات بنیادین دارد و به واسطه تخصصاش از نخستین کسانی بود که وقتی احمدی نژاد درباره دستاوردهای هستهای ایران سخن گفت، به نقد و تحلیل نظرات او و اطرافیانش پرداخت. او بارها اعلام کرده بود که انچه درباره دستاوردهای هستهای عنوان میشود، بزرگنمایی است. با او درباره توافق صورت گرفته گفت وگو کردهایم
به طور کلی توافق انجام شده را چگونه ارزیابی میکنید؟
متن کامل توافق نیاز به بررسی طولانی دارد. نکات اساسیاش درنشستهای گذشته ایران و کشورهای طرف مقابل به تصویب رسیده و کم وبیش از ان مطلع هستند. به هرحال مجموعا ایران میپذیرد که محدودیتهایی را روی برنامه هستهای اش اعمال کند، به طوریکه این محدودیتها طرف مقابل یعنی قدرتهای جهانی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را قانع کند که برنامه هستهای ایران هدف نظامی ندارد. در مقابل تحریمهای سختی که وضع شده بود و بخشی از ان مبتنی برقطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد بود، حذف خواهد شد. ایران از فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج میشود. این امتیازات برای ایران،امتیازهای خوبی است. البته یک دوره طولانی راستیازمایی در این توافقات مد نظر هست که ممکن است نگرانکننده به نظر برسد ولی من فکر میکنم اگر مسیری که ایران در پیش میگیرد مسیر تفاهم باشد و در طرف مقابل هم آن خصومتهای شدیدی که گاه واقعا بدون منطق در مقابل ایران وجود داشته، کاهش پیدا کند، میشود امیدوار بود که این زمان یا خیلی کوتاهتر باشد و یا به مرور رنگ ببازد و خیلی در روابط بین الملل تاثیر گذار نباشد.
فکر میکنید چرا این دوره طولانی برای راستی آزمایی در نظر گرفته شد؟
روشن است که نویسندگان توافقنامه یک مشکلی دارند که همه بشر دارند و آن هم این است که نمیدانند در آینده چه اتفاقی میافتد. به همین دلیل هر کدام سعی کردند که متن توافق را با بدترین سناریوی مورد نظر خودشان بنویسند، ممکن است اصلا آن بدترین اتفاق نیفتد و احتمال اینکه اتفاق بیفتد هم وجود دارد. اما به هرحال این طور که ما با تحلیل سیاسی میتوانیم پیشبینی کنیم، مسیر ایران، مسیر رادیکال شدن نیست. ایران یک دوره سخت رادیکال شدن را در دوره آقای احمدی نژاد امتحان کرده و جامعه ایران این را پس زده. البته این به این معنا نیست که در جامعه ایران رادیکال پیدا نمیشود. به هرحال یک جمعی هستند که قدرت و رسانه هم دارند و خیلی کارها میتوانند بکنند ولی مسیر کلی جامعه ایران و مدیریت جامعه به سمت متعادل تر شدن است. اگر ما اینطور پیش بینی کنیم امید هست که بیاعتمادی سنگینی که از گذشته هست، رقیقتر شود و در آینده اصولا بسیاری از مفاد آن چیزی که نوشته شده، مورد نیاز واقع نشود البته همیشه به عنوان یک اهرمی برای فشار از آن استفاده خواهد شد ولی بین اهرم فشار و فرآیند عملی فشار فرق است.
تندروهای ایران و تندروهای کنگره امریکا با این توافق مخالف هستند. فکر میکنید مخالفت آنها تاثیری روی توافق ایجاد شده، میگذارد؟
این دو گروهی که نام بردید همیشه با هم هماهنگ عمل میکنند. تاثیر آنها کند کردن فرایند است. من فکر میکنم ما فعلا از این مرحله عبور کردهایم. از قبل هم قابل پیشبینی بود که اگر توافقنامه به امضا برسد در فضای روانی جدید، نه مخالفان داخل ایران و نه تندروهای دست راستی کنگره آمریکا میتوانند، نقش جدی بازی کنند. بعد از امضا با صحبتهای قاطعی که آقای اوباما داشت مبنی بر اینکه اجازه نمیدهد توافق انجام شده، لغو شود و از حق وتو استفاده میکند، من فکر میکنم که مخالفتشان خیلی محلی ندارد فقط ممکن است روی فرآیند سایه بندازد و سنگ اندازی بشود اما بعید میدانم که تاثیر جدی بگذارد. در داخل ایران چون فضای جامعه به شدت از توافق استقبال کرده و علامتهایی که جامعه نشان داده، علامتهایی است که تندروهای داخلی ایران یک مقداری منزویتر کرد.
شما در همه این سالها یکی از منتقدان برنامه هستهای بودید، الان که بعد از ده سال این موضوع حل شده چه احساسی دارید؟
به هرحال افت وخیز در سرنوشت همه ملتها وجود دارد. در بخشی از جامعه ایران و در بین بخشی از مدیران یک تصوری وجود داشت که فکر میکردند ما با استفاده از صنعت هستهای میتوانیم به بهشت برین برسیم و درهای قدرت و احترام و توطئه به روی ما باز خواهد شد. من به دلیل آشناییای که با این مبحث داشتم همیشه هشدار میدادم که اینقدری که شما دستاوردهای صنعت هستهای را بزرگنمایی میکنید، نیست و واقعا دستاورد جدیای به بار نمیآورد. خوشبختانه این دوره طی شده و به هر حال همه دیدند که آنچه که به عنوان صنعت هستهای از آن یاد میشود در بخش سیاسی میتواند مخاطرات بسیار زیادی برای ما داشته باشد و حساسیتهای بینالمللی رابرمیانگیزد و اگر بخواهیم در بخشهای صلح آمیزش که هدف ایران همیشه این بوده، پیش رویم، بدون اعتماد سازی در جامعه بین المللی امکانپذیر نیست.
فکر میکنید صنعت هستهای ایران پس از این توافق به چه سمتی رود؟
من فکر میکنم که بعد از این که غبار این فضای سیاسی بخوابد در داخل ایران باید دستاندرکاران ایران بنشینند و طرحی نو دراندازند. ما در فضای بیست سی سال پیش این مساله را شروع کردیم در حالیکه الان فضای دیگری است. قطعا در مسیر به اصطلاح سنتی فناوری هستهای ما به جایی نمیرسیم. به عقیده من اصولا بحث غنیسازی در فرآیند منافع ملی خیلی نقشی ایفا نمیکند ما که الان متعهد شدهایم همه اینها را متوقف کنیم. بنابراین اصولا بایستی برویم و به جنبههایی از فناوری هستهای بپردازیم که این مشکلات را ندارد و واقعا هم میتواند نتایج مثبت بیشتری داشته باشد. این بحثی است که ما در داخل ایران داریم و به مسائل بینالمللی برنمیگردد. واقعا باید ببینیم که چه مسیری میتواند فناوری هستهای ما را به شکل کارامد و مفید تغییر دهد.
بسیاری از مردم پس از انجام توافق به تغییرات اقتصادی و اجتماعی دل بستند، فکر میکنید این تغییرات در چه حدی خواهد بود؟
واقعیت این است که من چون داخل این مردم نفس میکشم و زندگی میکنم متوجه شدهام که رشد عقلانی و فکری بسیار بالاتری نسبت به گذشته وجود دارد به طوریکه الان همه فعالان بازار میدانند که نمیشود از این توافقنامه انتظار معجزه داشت. البته فضای مثبتی ایجاد شده اما اگر این فضا را مثلا با هیجانی که بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در بازار ایران ایجاد شد، خیلی فرق دارد و جامعه نسبت به گذشته با عقلانیت بیشتری با این موضوع برخورد میکند. در هر حال در کوتاه مدت فضای روانی برداشته شدن تحریمها بسیار میتواند مثبت باشد. پیشبینی میشود که ظرف هفتهها یا ماههای آینده ما شاهد امضا شدن تعداد کثیری موافقتنامه خواهیم بود. مبادلات بهتر صورت خواهد گرفت. یکی از مهمترین تحریمهایی که برداشته شدنش اثر خیلی خوبی خواهد داشت مساله سوئیفت و انتقال پول توسط سیستم بانکی است. در کل فرایند اعمال اقتصادی تسریع خواهد شد وطبیعتا این بدان معنا که یک رشد اقتصادی سریع ایجاد خواهد شد، نیست. رشد اقتصادی زمانبر است اما ظرف شش ماه آینده ما به سمت عادی شدن روابط اقتصادی پیش خواهیم رفت و آن زمان هم اگر مدیریت صحیحی در اقتصاد ایران اعمال شود ما میتوانیم گامهای جدی در توسعه برداریم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر