توافق هسته ای از منظر یک معامله بین المللی و یا از دریچه منافع ملی، چگونه ارزیابی می شود؟ پیام ها و پیامدهای چنین توافقی چیست؟ نمونه چنین سوال هایی در روزهای اخیر در بسیاری از محافل سیاسی و رسانه ای شنیده می شود. ایران وایر کوشیده در گفت و گو با چند صاحب نظر داخل و خارج از ایران، برای این سوال ها، پاسخ بیاید. در بخش چهارم این مجموعه، شیرزاد عبداللهی، روزنامه نگار و عیسی سحرخیز، روزنامه نگار و فعال سیاسی به این پرسش ها پاسخ داده اند.
شیرزاد عبداللهی: لوزان، فراتر از یک توافق هسته ای بود
آنچه در لوزان اتفاق افتاد یک گام بزرگ در مسیری طولانی است. همه جناح ها و شخصیت های جمهوری اسلامی ، در این پیروزی کم و زیاد شریکند. آنهایی که می گویند غربی ها سر ما کلاه گذاشتد، مطمئن باشند که در مذاکراتی با این حساسیت و زیر نگاه منتقدان و مخالفان رنگارنگ و مختلف الجهت امکان گول زدن و گول خوردن هیچ طرفی وجود ندارد. یک مذاکره خوب مذاکره ای است که دو طرف از سر میز ناراضی بلند شوند و جرزنی کنند!
جمهوری اسلامی از اول به طور رسمی خواستار انرژی هسته ای صلح آمیز برای تولید برق و کارهای پزشکی و کشاورزی و... بود.
این حقوق در لوزان به رسمیت شناخته شد و حتی قرار است طرف غربی در ساخت نیروگاه و تحقیقات هسته ای به ما کمک کنند. پس ایران چیزی از دست نداده است. تحریم ها هم که مثل بختک روی اقتصاد ما افتاده دیر یا زود برداشته می شوند. شعار روحانی تحقق می یابد، هم سانتریفیوژ و هم چرخ زندگی مردم می چرخد.
مخالفان که تا قبل از ۱۳ فروردین می گفتند توافق امکان ندارد حالا جزییات توافقی که هنوز روی آن بحث و اختلاف است، را توی سر ما می زنند که بله شما جوگیر شده اید و احساساتی هستید و از جزییات مساله اطلاع ندارید و به جای خوشحالی غصه بخورید !
به نظر من اتفاقی که افتاده فراتر از توافق هسته ای است.
جامعه ایران و حکومت به تدریج به بلوغ سیاسی رسیده اند. ظریف و تیم هسته ای، سمبل آن قدرت بالقوه ای است که ایران داشت اما از آن غافل بود، قدرتی نرم و به مراتب موثرتر از موشک و تانک و بمب اتم. جمهوری اسلامی تا کنون به ظرفیت عظیم دیپلماسی، گفت و گو و رئال پلتیک بهای چندانی نمی داد. مذاکرات هسته ای این ظرفیت عیان شد.
آنچه امروز مهم است شکوفایی این ظرفیت نهفته است که اگر ادامه یابد ایران تبدیل به بازیگری مهم درسطح منطقه و جهان می شود و حاصل آن پیشرفت اقتصادی ، قدرتمندی کشور و رفاه مردم است. این آغاز یک راه طولانی است. مذاکرات مهم ، همیشه سینوسی پیش می روند و نه خطی . بنابراین بگو مگوها و توقف ها و حتی عقب گردها نگران کننده نیست.
سعدی می فرماید : سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل / بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران ... اگر در شعر کینه و دشمنی و تهدید را جای مهر بگذارید روزگار بیشتری طول می کشد. راه درست و افق روشن است. ایران جایگاه واقعی خود را در منطقه و جهان با تعامل و همزیستی و دوستی باز می یابد.
عیسی سحرخیز: دیوار بی اعتمادی کوتاه تر شد
اتفاقی که در صحنه سیاسی بینالمللی افتاد و به توافقنامهی لوزان معروف شد به عنوان رویدادی تاریخی در حوادث جهان ثبت خواهد شد. این توافق در بستری از نیازهای دو طرف شکل گرفت؛ هم ایران و هم گروه ۵+۱ بهویژه دولت آمریکا و شخص آقای اوباما.
هر دو طرف نیاز داشتند که بدون آنکه به سمت جنگ و درگیری پیش بروند٬ به این بنبست پایان بدهند.از آنجاییکه نمیخواستند از طریق خصومت ماجرا را فیصله دهند٬ از طریق گفتوگو شرایط برد-برد پیش آوردند تا هر دو طرف با حفظ ابرو مساله را حل کنند. به همین دلیل مذاکرات مرتبا تمدید و تکرار میشد و در روزهای پایانی٬ آنقدر ادامه پیدا کرد تا با بیانیهی مطبوعاتی مشترک پایان یافت تا طی سه ماه آینده بر سر جزییات به توافق برسند.
تا به اینجا ۷۰ درصد مساله حل و راه اصلی طی شده است. از طرفی پلهای پشت سر را نیز خراب کردهاند که امکان بازگشت وجود نداشته باشد با حل مسایل خود در آینده به سوی روابط دوجانبه یا چندجانبهی سیاسی٬ اقتصادی پیش بروند.
فارغ از مسایل هستهای که حل خواهد شد یا به گونهای روی آنها توافق حاصل خواهد شد. این دیدگاه دولت و مردم ایران است. آیتالله خامنهای نیز به صورت ضمنی موافقت خود را با مذاکرات عنوان کرده بود. شخص ایشان یا اعضای نزدیک به او به طور مرتب با آقای ظریف در ارتباط بود که این مساله به سرانجام برسد. در چنین شرایطی بعید میدانم که در ایران مسالهای از سوی طیف گستردهی جریانهای قتدارگرا و اکثریت محافظهکاران به ویژه جریان معتدل٬ ایجاد شود، مگر مواردی مانند جلسهی آخر مجلس که افراد اعتراض شخصی داشته باشند و چوب لای چرخ بگذارند و به نوعی تشنج سیاسی ایجاد میکنند تا خودشان را مطرح کرده باشند. نگاهشان این است که با حذف تدریجی تندروها٬ در آینده سیاسی ایران نقشی ندارند. چراکه اکثریت مردم با توافق موافق هستند. انها فکر نمیکردند که چرخ سانتریفیوژها باید چرخد و چرخ معیشت آنها باید بایستد. در گروه ۵+۱ نیز اگرچه روسیه و چین در ظاهر موافق این توافق بودند اما مسلما به این مساله راضی نیستند و نخواهند بود. منافع اقتصادی آنها با روندی که در آینده شکل خواهد گرفت٬ از بین میروند. آنها دیگر حرف اخر را در بازار تجاری٬ صنعتی و نظامی ایران نخواهند زد.
کشورهای اروپایی در میان مدت سعی خواهند کرد به سهمی که در حکومت دیگر و اوایل انقلاب از بازار ایران داشتند٬ بازگردند. آمریکاییها نیز سعی میکنند که در این میان٬ روابط سیاسی و اقتصادی خود را با ایران شکل دهند. شخص آقای اوباما و دولتش دور دوم ریاست جمهوری خود را میگذرانند.
او میخواهد در مدت زمانی که باقی مانده٬ از خود به عنوان یک تاریخساز٬ نامی باقی بگذارد و چهبسا اگر توانست٬ باز هم جایزه صلح نوبل را از آن خود کند. هرچند که بعید هم نیست اگر توافق با همین روند پیش رفته و به نتیجه برسد٬ تیم مذاکرهکننده را مستحق چنین جایزهای بدانند.
در هرصورت در آمریکا نیز جریان محافظهکار مخالفتهایی دارند.
در حال حاضر از تعداد آجرهای دیوار بیاعتمادی کاسته شده و چهبسا در آیندهای نه چندان دور این دیوار برداشته شود. این مسیریست که منافع تمامی این ملتها را تامین میکند. به ویژه منافع مردم ایران را که در این سالها برای اهداف سیاسی و بلندپروازانه هستهای هزینههای بسیاری داده و چرخ معیشتشان نچرخیده است.
اگر علاقهمند هستید میتوانید بخشهای دیگر این گفتگوها را بخوانید:
بخش اول: فریبرز رئیس دانا: مصدق علیه استعمار بود، ظریف نئو امپریالیسم را نوازش کرد
بخش دوم: گفت و گو با باوند و زیباکلام درباره دغدغه تندروها و توافق هسته ای
بخش سوم: پیامدهای توافق هسته ای، جامعه مدنی و حقوق بشر
بخش پنجم: پیامدهای توافق هسته ای، نگاه از داخل
بخش ششم: سود و زیان توافق هسته ای، دیدگاه سه تحلیل گر
بخش هفتم: توافق هسته ای و بیم و امیدهای حقوق بشری
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر