توافق هسته ای از منظر یک معامله بین المللی و یا از دریچه منافع ملی، چگونه ارزیابی می شود؟ پیام ها و پیامدهای چنین توافقی چیست؟ نمونه چنین سوال هایی در روزهای اخیر در بسیاری از محافل سیاسی و رسانه ای شنیده می شود. ایران وایر کوشیده در گفت و گو با چند صاحب نظر داخل و خارج از ایران، برای این سوال ها، پاسخ بیاید. امروز و فردا این مجموعه نظرخواهی ها منتشر می شوند. در نخستین بخش دیدگاه، فریبرز رئیس دانا، استاد دانشگاه ساکن تهران پیش روی شماست. آقای رئیس دانا، در حوزه اقتصاد تخصص و گرایش چپ دارد.
ابتدا میخواهم در چهارچوب روش های متداول اقتصاد، اقتصاد متعارف، اقتصاد سطحی، اقتصاد بازار گرا، اقتصاد سود و زیان درباره توافق هستهای صحبت کنم. توجه داشته باشیم که هزینهها امری است مربوط به گذشته بعلاوه چشماندازی که در آینده دارد اما درآمدها پدیدهای هستند معمولا متوجه آینده.
بنابراین اگر یک پروژه بسیار سنگین و پر هزینه که ارتعاشات سیاسی آن در سطح همه جهان مطرح شده مثل غنی سازی اورانیوم در ایران را در نظر بگیریم چگونه میتوان اینقدر سطحی نگریست و اینقدر با بیخردی به این موضوع فکر کرد که هم مسئولان دولتی، هم وزیر خارجه و هم رئیس جمهور همه بیایند و بگویند: «آینده به نفع ما شد. ما برنده شدیم . ما نتایج خوب میگیریم. ما سود میبریم. بازار گشایش پیدامیکند. نرخ ارز پایین میآید.»
این یک طرفه نگاه کردن، قبل از هرچیز کاملا سطحی است. صرفنظر از اینکه محتوای این توافق اصلا چشمانداز سودی را در اختیار ایران نمیگذارد.
ما حرف های مسئولان آمریکاییها را میشنویم که جرات ندارند در مقابل سنا در مقابل کنگره آن هم با این وضعیتی که الان دارند، به تعارض دروغ بگویند و پنهان کاری کنند. آنها حقایق را بیان میکنند ضمن اینکه اصل طرح به زبان انگلیسی است و ممکن است به زبان فارسی و پشتو و...هرکس یک جور آن را ترجمه کند در حالی که درطرح و تعهداتی که به زبان انگلیسی نوشته شده، سودی متصور نیست.
اما بیایید فرض کنیم که وزیر خارجه و مسئولان ایرانی درست میگویند. باز هم اگر چنین باشد، هزینه اینها چه شده؟
هزینه پدیدهای است معطوف به گذشته. ملت ایران در حالی که میلیون ها فقیر و بیکار دارد و تورم تلخ و گزنده را تجربه کرده میلیاردها میلیارد دلار بابت این پروژه هزینه داده. یعنی هزینه داده که برود گوشه کویر در «فردو» سایت تحقیقاتی درست کند؟ خب مگر جا قحط بوده؟ اصلا مگر این تحقیق به لحاظ اقتصادی نتیجهبخش بوده ؟ میلیاردها میلیارد دلار هزینه دادیم که نوزده هزار سانتریفوژ پیشرفته نسل چهارم و پنجم داشته باشیم اما الان باید پنج هزار سانتریفیوژ کهنه داشته باشیم. آن هزینهها برای نوزده هزار سانتریفوژ باید سرشکن شود ولی الان فقط اجازه داریم پنج هزار سانتریفوژ داشته باشیم که به لحاظ کیفیت هم پایینتر هستند. پس آنهمه هزینههای داده شده عاطل و باطل مانده.
شما اگر میخواهید بگویید یک پروژهای در آینده سود داشته باید با هزینههایش بسنجید، سادهترین کار در اقتصاد متعارف یک نسبتی است به نام تحلیل هزینه پایه که اندازهگیری میکنند.
ما نمیدانیم که هزینه چقدر بوده اما من به عنوان یک اقتصاددان که هزینههای سرمایهگذاری انرژی و فناوری هستهای و غنیسازی را میدانم، میتوانم درباره هزینهها برآوردی داشته باشم. الان از گفتنش خودداری میکنم اما این هزینه بسیار سنگین بوده است.
همان طور که گفتم ما به عنوان کارشناسان اقتصادی ایران نمیدانیم که هزینهها چقدر است اما قضیه زمانی برای ما تلخ تر میشود که کارشناسان رده پنجم و ششم اسرائیل همه چیز را میدانند؟
چون هم شنود دارند، هم وزیر خارجه فرانسه برای خودشیرینی به آنها اطلاعات میدهد و هم از لابیشان در کنگره آمریکا استفاده میکنند و از موضوعات مطلع میشوند. خود این موضوع هزینه است. هزینهی پرده پوشی و نادانی است که بر ما تحمیل شده .
من از موضعی که روزنامه «کیهان» و «وطن امروز» برخورد میکنند، مطلقا برخورد نمیکنم.
آنها سهم خواهانه برخورد میکنند و نماینده بخشی از سرمایهداری حاکم بر ایران هستند و برنامه و خواست شان این است که روابط غیر عادی مایه سودبری شان شود اما ما خط سوم هستیم. نه امریکاییگرا هستیم و نه خودکامه گرا.
ما معتقدیم که ملت هزینه کرده و سودی نگرفته. معتقدیم که خوب است که روابط حسنه شود. معتقدیم که خوب است که غرب امپریالیستها و متحدان داخلیشان جنگ های نیابتی را به ملت ایران تحمیل نکنند.
ما هم معتقدیم خوب است است که از جنگ گریز کنیم و حتی اگر بحث "زمان گریز" یکی دو سال از جنگ و تخریب جلوگیری کند، آن را تایید میکنیم اما کسی حق ندارد این تکه حرف مرا تیتر کند، چون من به هزینههایی که دادیم نگاه میکنم.
نمیتوان گفت که برای همین الان تصمیم بگیر، گذشتهها گذشته.
الان سی وشش سال است میگویند حالا که شده، گذشتهها گذشته. همان کسانی که در این برنامهها بودند همان افراد دارند برای برنامههای بعدی تصمیم میگیرند ما از کجا بدانیم که دوباره جای دیگری کار را خراب نمیکنند.
از کجا معلوم که یک خرابکاری دیگری ده سال دیگر رو نشود. بعد هم بعضی کارشناسان بیایند و بگویند خب حالا که شده، مثل الان که میگویند احمدی نژاد این کارها را کرده حالا ما آمدیم کشور را نجات دادیم.
یک عده هم به ما میگویند: شما هم اینقدر بدبین نباشید و نیمه پر لیوان را ببیند و ... اینها اشتباه است.
کل اقتصاد یک سیستم است. هزینههای زیادی به این سیستم تحمیل شده اما چشمانداز درآمدی ندارد.
ما نمیتوانیم این کالاها را بفروشیم. ما نمیتوانیم با پنجهزار سانتریفوژ نسل اول و کهنه سوختی تولید کنیم و در بازار بفروشیم. نهایت برای نیروگاه بوشهر میتوانیم میلههای سوخت درست کنیم که این را از خارج میخریدیم خیلی ارزان تر بود.
اما الان همه این هزینهها را نادیده گرفتهاند. حتی ده پانزده نفر از کسانی که ماشین میلیاردی سوار هستند، در خیابان شادی میکنند و آقای ظریف هم سرش را ازماشین بیرون میآورد و دست تکان میدهد.
هیچ کس نمیپرسد این هزینهها کجا رفته؟ حکایت اینهایی که در خیابان ها برای این توافق شادی کردند، حکایت کسانی است که بعد از باخت تیم ایران مقابل آرژانتین شادی میکردند.
یکی نبود به آنها بگوید: با این همه هزینه برای مربی خارجی و حساب و کتاب های بی حساب فدراسیون فوتبال تیم باخته، شما برای چه دارید شادی میکنید
الان هم چنین وضعیتی است، تا زمانی که کسی عادت نکرده هزینهها را بسنجد این صحنهها را میبینیم. در حالی که حتی مردم عادی هم باید ببیند چه دادهاند و چه گرفته اند.
اینکه الان گرفتهاند پنجهزار سانتریفیوژ کهنه است. «فردو» میخواهد تبدیل به سایت تحقیقات شود.
مگر بهترین انتخاب ما این نوع تحقیقات بوده، ما هنوز در زمینه اعتیاد جوانان یا سیاست های اقتصادی هنوز یک تحقیق درست حسابی نداریم یا اصلا در زمینه صنایع پولیمری و پتروشیمی که کلی استعداد داریم، هنوز تحقیق درست نداریم.
در دوران محمود احمدی نژاد تاکنون خودم شاهد تعطیل هشت نه موسسه تحقیقاتی مفید در این کشور بودم. چرا؟ چون مثلا من درآنجا کار میکردم. سعید مدنی در آن کار میکرد، همه را درب و داغان کردند. بعد رفتند «فردو» را به سایت تحقیقاتی تبدیل کردند.
پس اگر اقتصاد عبارت است از هزینه و درآمد تاکید می کنم که در این توافقنامه چشم انداز درآمدی دیده نمیشود.
میشود.
همچنین تصمیمی که گرفته میشد مبانی دموکراتیک نداشت. چون حتی نمایندگان مجلس درباره غنی سازی از سال ۷۰ و به ویژه درباره مذاکرات اخیر بسیار کم میدانند.
من معتقدم این پروژه بدون نقد گذشته و نقد همه کسانی که خودشان را الان قهرمان نجات میدانند، نتیجه بخش نیست. متاسفانه زبانم لال بعضیها الان دارند خودشان را با دکتر مصدق مقایسه میکنند باید بگویم که دکترمصدق دست از آستین ملت ایران بیرون اورد و بر سینه استعمار زد اما اینها رفتهاند نئو امپریالیسم را نوازش دادهاند و امتیازها را هم دادهاند.
اگر علاقهمند هستید میتوانید بخشهای دیگر این گفتگوها را بخوانید:
بخش دوم: گفت و گو با باوند و زیباکلام درباره دغدغه تندروها و توافق هسته ای
بخش سوم: پیامدهای توافق هسته ای، جامعه مدنی و حقوق بشر
بخش چهارم: پیامد توافق هسته ای در سیاست داخلی
بخش پنجم: پیامدهای توافق هسته ای، نگاه از داخل
بخش ششم: سود و زیان توافق هسته ای، دیدگاه سه تحلیل گر
بخش هفتم: توافق هسته ای و بیم و امیدهای حقوق بشری
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
گفتید میلیاردها میلیارد دلار هزینه دادیم؟
یعنی چند ترلیون؟ چند ده به توان ۱۸؟
حتما منظور شما چند میلیارد است اما مثل خمینی بزرگی اعداد بزرگ را انگار دسته کم گرفتید.
گفتید میلیاردها میلیارد دلار هزینه دادیم؟
یعنی چند ترلیون؟ چند ده به توان ۱۸؟
حتما منظور شما چند میلیارد است اما مثل خمینی بزرگی اعداد بزرگ را انگار دسته کم گرفتید.