در روزهایی که ایران، آمریکا، و پنج قدرت دیگر جهان بیش از هر زمان دیگر درباره برنامه هستهای ایران در مسیر توافق حرکت می کنند، ایران وایر با سه کهنه سربازِ کارکشته در روابط ایران و آمریکا - از جمله یکی از گروگانهای سفارت آمریکا در تهران - در خصوص مذاکرات لوزان صحبت کرد. هر سه خوشبین بودند.
«چارلز نس» (Charles Naas) در روزهای نخست انقلاب ایران، کاردار و معاون سفیر آمریکا در تهران بود. او به برنامه هستهای ایران از منظری تاریخی نگاه میکند؛ یعنی از زمانی که شاه برنامه هستهای کشور را در سال ۱۹۵۷ به کمک آمریکاییها افتتاح کرد. به گفته او، ایران همیشه در تلاش بوده تا میزان تولیدی برق خود را برای مصارف داخلی افزایش دهد. وقتی شاه مصمم شد تا ۲۰ رآکتور هستهای تولید کند، فرانسه و آلمان توسعه برنامه هستهای ایران را به عهده گرفتند. آمریکا دیر به بازی هستهای ایران پیوست، و انقلاب سال ۱۳۵۷، عملاً آب پاکی روی دست آمریکا ریخت. نس میگوید: «در سال ۱۳۵۶، آمریکا توافق نامه ای با ایران در مورد استفاده از انرژی هستهای امضا کرد، ولی به دلیل بی ثباتیِ سیاسیِ رو به افزایش در ایران، عملاً به تعلیق افتاد."
«هنری پرکت» (Henry Precht) چهار سال در تهران، افسر سیاسی-نظامی بود، و نیز در دوران انقلاب و ماجرای گروگانگیری در وزارت امور خارجه آمریکا مسئول میز ایران بود. به گفته او: «من به حرف آنها [مقامات ایران] باور دارم. هدفشان تولید انرژی است، و شاید هم کاربردهایی در پزشکی باشد. فکر نمیکنم این قدر احمق باشند که بخواهند برنامه تولید سلاح هستهای در پیش بگیرند. میدانند که با این کار آتش جنگی فاجعه بار را شعله ور خواهند انداخت.»
«جان لیمبرت» در سال ۱۳۵۷ از مقامات رسمی سفارت آمریکا در تهران بود. ۳۷ سال بیشتر نداشت که دانشجویان خط امام او و ۵۱ تن دیگر از اعضای سفارت آمریکا را به مدت ۴۴۴ روز گروگان گرفتند. او از سال ۱۳۸۸ تا ۸۹، در بخش «امور شرق نزدیکِ» وزارت امور خارجه آمریکا، دستیار معاون وزیر امور خارجه بوده. به نظر او، از وقتی باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ [۱۳۸۸] بر صندلی ریاست جمهوری نشست، کاملاً مصمم بود تا خصومت ها و دشمنی ها با آمریکا را از میان بردارد: «حرف اوباما این بود که ما باید با دشمنان خود صحبت کنیم. این به نفع آمریکا است. نباید در دو سوی مقابل یک مغاک بنشینیم و با نفرت به یکدیگر نگاه کنیم، توهین کنیم، تهدید کنیم و اتهام وارد کنیم. راه دیگری هم وجود دارد».
ولی این راه دیگر ساده نبود. لیمبرت میگوید: «وقتی در دولت بودم، فهمیدم کاری که مردم بلدند انجامش دهند تخریب و کوبیدن طرف مقابل است؛ کاری که بلد نیستند این است که چگونه روابط بهتری ایجاد کنند». ولی اکنون دیگر عقب گردی وجود ندارد. به گفته او، روابط [ایران و آمریکا] مشخصات تازهای پیدا کرده. «نمی گویم با هم دوست شده ایم، ولی حد اقل میتوانیم با هم صحبت کنیم. رییس جمهور ما و رییس جمهور ایران با هم گفتگوی تلفنی داشته اند. وزرای خارجه مان هم مرتب با هم دیدار میکنند. مذاکرات خود را سازنده و مفیده ارزیابی میکنند. واقعاً آخرین باری که دیداری بین مقامات ایران و آمریکا سازنده توصیف شد کی بود؟»
اسراییل و کشورهای حاشیه خلیج فارس روابط ایران و آمریکا را با تردید نگاه میکنند. از دیپلماسی جدید ایران و آمریکا آزرده و خشمگین اند. فکر میکنند این دیپلماسی به ایران جسارت و شجاعت میدهد و این به ضرر آنها تمام میشود. نس میگوید: «اسراییل و کشورهای عرب اغلب از نگرانی خود در مورد تبدیل ایران به یک قدرت هستهای صحبت میکنند. من هم فکر میکنم این نگرانی تا حدی به جا و مشروع است». ولی در عین حال دارند از سر حسادت نفوذ خود را بر متحد قدرتمند خود حفظ میکنند. «آنها به خصوص با آمریکا روابط خوبی داشته اند، و اگر در این معامله، ایران در کار نباشد، اوضاع بیشتر به کامشان خواهد بود». به اعتقاد نس، از منظر آمریکا مذاکره با ایران اهمیت دارد. ایران یکی از بزرگترین کشورهای منطقه است و در حال حاضر از وزیر خارجه هوشمند و خبرهای برخوردار است، که آمریکا میتواند با او به راحتی و آزادانه مذاکره کند.
هم در داخل ایران و هم در آمریکا، گروههای قدرتمند و پر نفوذی هستند که میخواهند مانع از پیشرفت این روابط نو پا شوند.
به زعم پرکت، در ایران آیت الله خامنهای کسی نیست که با توجه به جایگاه و نظراتش، به آمریکا اعتمادی داشته باشد. ولی به اعتقاد پرکت، حسن روحانی و محمد جواد ظریف خامنهای را قانع خواهند کرد که برای ثبات کشور، پیشرفت اقصادی، و حضور دوباره ایران در جامعه جهانی، دستیابی به توافق شرط لازم است. «قانع کردن او خودش کار مهمی است. ولی من فکر میکنم [روحانی و ظریف] نفوذ زیادی بر او داشته باشند».
در عین حال، باید به نظر عموم مردم ایران هم توجه داشت. لیمبرت میگوید: «خیلی روشن است که اکثر ایرانیها این مساله را دنبال میکنند. یادمان نرود که در سال ۲۰۱۳ [۱۳۹۲]، تعداد بسیار زیادی از مردم ایران به ریاست جمهوری حسن روحانی رأی دادند. [روحانی و ظریف] این طور وانمود کردند که میتوانند همه مشکلات کشور، مشکلات اقتصادی و اجتماعی، را حل کنند به شرط آنکه بتوانند به نحوی رابطه با آمریکا را درست کنند. البته من فکر نمیکنم این تمام ماجرا باشد. ولی ظاهراً بعضی از ایرانیها این طور فکر میکنند».
از آن سو، آن طور که نس میگوید، اعضای جمهوری خواه کنگره آمریکا اختیار عمل مذاکره کننده گان آمریکایی را کوتاه کرده اند. جمهوری خواهان برای دستیابی به یک «توافق بهتر» به مذاکره کننده گان فشار وارد میکنند، ولی نس معتقد است که این دسته از نمایندگان کنگره به عمد قصد تخریب روابط را دارند.
پرکت میگوید: «سناتورهای آمریکایی نمیخواهند با ایران توافقی حاصل شود. نمیخواهند ما با ایران در مورد مسائل خاورمیانه گفتگو کنیم». به اعتقاد پرکت، اگر دورنمایی برای یک توافق بهتر در کار میبود، جان کری که خود هدایت مذاکرات را از طرف آمریکا بر عهده دارد، بر آن پا فشاری میکرد. «ایران برای دل کنگره آمریکا یا اسراییل که تصمیم نمی گیرد؛ بر اساس فشارها و نیازهای اقتصادی و از همه مهم تر، غرور ملی، عمل میکند».
هدف مذاکرات عدم گسترش سلاحهای هستهای است. بعضی از کارشناسان امور خاورمیانه بیمِ این را دارند که رقیب اصلی ایران در منطقه، یعنی عربستان سعودی، در صورتی که حس کند قدرتهای جهان نتوانبسته اند ایران را به اندازه کافی محدود کنند، در صدد شود تا به سلاحهای هستهای دست یابد. پرکت میگوید: «فکر میکنم مخالفان برنامه ایران در مورد خطر گسترش سلاحهای هستهای اغراق و گزافه گویی کرده اند». به گفته او، «شکی نیست که عربستان سعودی پول دارد، ولی از زیربنای صنعتی بی بهره است». پرکت معتقد است که به همین دلیل، بهترین گزینه برای عربستان این است که از پاکستان سلاح هستهای بخرد. « ولی آیا آمریکا این اقدام را تحمل خواهد کرد؟ من شک دارم».
بعد چه پیش میآید؟ نس میگوید: «من هنوز خوشبینم که امروز یا فردا به توافق کلی دست پیدا کنند. از آن لحظه به بعد، مشکل اصلی این میشود که چه طور این توافق را با جزئیات دقیق به یک سند مکتوب تبدیل کنند». پرکت انتظار دارد که طرفین مذاکرات به زودی به توافق کلی دست پیدا کنند و تا ضرب العجل تیر ماه به خود فرصت دهند که جزئیات مختلف را حل و فصل کنند. منظورش این نیست که همه چیز بعد از آن حل میشود؛ ولی اعتقاد دارد که این فصل جدید در روابط ایران و آمریکا تا مدتهای زیادی به یک مناقشه محوری در سیاست داخلی آمریکا بدل خواهد شد. «کسانی با آن توافق کلی مخالفت خواهند کرد، و دوباره، عمدتاً در واشنگتن، نبردی در خواهد گرفت که چه کسی سکان دار سیاست خارجی آمریکا در منطقه شود».
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر