پس از پنج سال روابط سراسر تنشآلود میان جمهوری اسلامی و جمهوری آذربایجان، به نظر می آید با وقوع رویدادهایی چون سفرهفته پیش وزیر خارجه ایران به باکو، ضخامت یخ های روابط دو دولت کاسته شود.
رییس جمهور ایران نیز سه ماه پیش به همسایه شمال غربی ایران سفر کرده بود. «حسن روحانی» و «الهام علیاف» پیش از آن هم در طی 15 ماه، سه بار دیگر با یکدیگر دیدار داشتند وتا پیش از سفر «محمدجوادظریف»، 20 وزیر کابینه برای گسترش روابط اقتصادی و امنیتی به جمهوری آذربایجان سفر کرده بودند.
براساس روایت «محسن پاک آیین»، سفیر تهران در باکو، جواد ظریف درسفریک روزه خود به باکو تقریبا با تمامی رهبران ارشد جمهوری آذربایجان دیدار کرده است؛ علیاف، رییس جمهوری، «اوقتای اسداف»، رییس مجلس ملی، «آرتور راسی زاده»، نخست وزیر و «المار محمدیاروف»، وزیر خارجه آذربایجان.
پاک آیین در آبان ماه گذشته با انتشار مقاله ای در روزنامه انگلیسی زبان و میانهرو «تهران تایمز»، مبدا آغاز اختلاف ها را بهار سال 91 و مربوط به برگزاری مسابقه های آوازخوانی «یوروویژن» در جمهوری آذربایجان عنوان کرده بود: «از بروز سوء تفاهم در روابط دو کشور که به دنبال برگزاری مسابقات اروپایی یورویژن ایجاد شد، در دو سال گذشته مسیر اعتمادسازی متقابل دنبال شده است.»
در آن زمان روحانیان بلندپایه شیعه در قم، تبریز و اردبیل از جمهوری آذربایجان به دلیل میزبانی مسابقه های یوروویژن انتقاد و ادعا کردند رژه همجنسگرایان و مدافعان حقوق آن ها از کشورهای مختلف دنیا در حاشیه این مسابقه انجام خواهد شود.
در آن زمان «علی حسنوف»، از مقامات دفتر رییسجمهوری آذربایجان، این موضوع را «شایعهای»خواند که ایران پخش کرده و حتی هشدار داد که ایران در آستانه این مسابقه ها قصد «اخلال» دارد.
درهمان زمان، مخالفان دخالت های مقامات و روحانیون ایرانی در امور داخلی جمهوری آذربایجان تظاهراتی برگزار کردند و شعارهای تندی دادند؛ شعارهایی که مخاطب برخی از آن ها به طور مستقیم «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی بود. دستگاه دیپلماسی در تهران هم این اقدام را توهین آمیز تلقی کرد و به سفیر خود در باکو دستور داد تا خاک این کشور را ترک کند.
اما برخلاف ادعای پاکآیین، نقطه آغاز اختلاف های شدید تهران و باکو در دولت محمود احمدی نژاد، به دست کم سه سال پیش از جنجال یوروویژن باز می گردد. گشایش سفارت اسراییل در باکو به عنوان چهارمین کشور مسلمان پس از اردن، مصر و ترکیه که اجازه فعالیت در در سطح سفیر را به دولت یهود داده بود، باعث شد تا از خرداد سال 88 روابط پرآشوبی میان دو دولت آغاز شود.
«حسن فیروزآبادی»، رییس ستاد نیروهای مشترک در آن زمان تهدید کرد که اگر اسراییل در باکو سفارت داشته باشد، دیگر جمهوری اسلامی با جمهوری آذربایجان کاری نخواهد داشت.
فیروزآبادی گشایش سفارت اسراییل در کشورهای آسیای میانه را به معنای گشایش «کانون توطئه و فساد علیه مردم» در منطقه توصیف کرده بود.
تیرماه 88 در گرماگرم اعتراض های خیابانی پس از انتخابات سال 88، سفر«شیمون پرز»، رییس جمهوری اسراییل به آذربایجان بر حجم نارضایتی های تهران افزود. سال 90 مناقشه بر سر اسراییل همچنان بنزینی بود که آتش در روابط دو کشور را شعله ورتر از پیش می کرد.
دربهمن ماه همان سال، در حالی که زمان زیادی از ترور «مصطفی احمدی روشن»، دانشمند هسته ای- که ایران مدعی است اسراییل در پشت قتل وی و چند دانشمند هسته ای دیگر ایستاده- نگذشته بود، اطلاعیه ای از سوی وزارت امنیت ملی آذربایجان منتشر شد که خبر از نقش بر آب شدن دسیسه قتل سفیر اسراییل در باکو می داد.
این بیانیه، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را طراح این طرح ترور معرفی کرد. آذربایجان مدعی بود وزارت اطلاعات ایران قصد داشته مدیران مرکز آموزشی یهودیان را نیز از پای در آورد. این خبر باعث سفر دوباره شیمون پرز به باکو برای تشکر از مقامات جمهوری آذربایجان شد.
تهران نیز بیکار ننشست؛ اواخر بهمن ماه، وزارت خارجه سفیر دولت آذربایجان را احضار و نسبت به همکاری آذربایجان با «تروریستهای موساد که عامل عملیاتی و سازماندهی ترور دانشمندان هسته ای جمهوری اسلامی بودهاند»، اعتراض کرد.
آذر همان سال، قتل «رافق تقی»، روشنفکر منتقد اسلام رادیکال با ضربه های کارد در مقابل خانه اش نیز جنجالی دیگر در روابط دو کشور به پا کرد.
این داستان، سابقه طولانی تری داشت؛ سال 1385 آیت الله «محمد فاضل لنکرانی»، از مراجع تقلید قم حکم ارتداد و قتل تقی را صادر کرده بود و تا زمان کشته شدن وی، هیچ مقام سیاسی و دیپلماتیکی در دولت احمدی نژاد از فتوای لنکرانی انتقادی نکرده بود. از همین رو، ارتباط پررنگ میان آن فتوا و کشته شدن روشنفکر آذربایجانی دیده شد. به ویژه آن که فرزند لنکرانی نیز قتل تقی را موجب «شکرگزاری» توصیف کرد.
در این سال ها، دو دولت برنامه های ویژه ای برای تخریب یکدیگر نیز داشته اند؛ تهران از طریق شبکه ماهواره ای «سحر» به زبان آذری، سیاست های الهام علیاف را مورد حمله قرار می داد و باکو نیز از طریق همین کانال ها و خبرگزاری های فارسی زبان، مخاطبان در ایران را علیه دولت می شوراند. باکو یک بار خبرنگار شبکه سحر را به جرم «هرویینی» بودن بازداشت کرده است.
تهران در سال های اخیر بارها جمهوری آذربایجان را متهم کرده که با جدایی طلبان آذری در استان های مرزی غرب ایران همکاری دارد و شهروندان ایرانی در استان های آذری زبان را به جدایی از ایران و پیوستن به آذربایجان تشویق می کند.
«شیرین هانتر»، استاد روابط بین الملل در دانشگاه «جورج واشنگتن» در مصاحبه با «ایرانوایر» می گوید:«رابطه میان ایران و جمهوری آذربایجان از زمان استقلال این کشور از شوروی در سال 1992، تحت تاثیر مسایل بنیادینی در سیاست های بین المللی و داخلی آذربایجان بوده است. از دلایل اصلی اصطلاک میان دو کشور، می توان به ادعاهای الحاقگرایانه باکو نسبت به استان های آذربایجان ایران اشاره کرد؛ موضوعی که باعث حمایت باکو از جدایی طلبان آذربایجانِ ایران شده است.»
این کارشناس مسایل قفقاز اضافه می کند:«از سوی دیگر، جمهوری آذربایجان نگران تلاش ایرانی ها برای گسترش ایده انقلاب در این کشور بوده اند.»
به باور شیرین هانتر، موضوع مهم دیگر، گرایش جمهوری آذربایجان به سمت غرب است: «آذربایجان از نزدیکی به غرب سود می جوید تا ادعاهای الحاق گرایانه خود در خصوص ایران را تشدید کند. موضوعی دیگری که تحریک کننده بوده هم روابط جمهوری آذربایجان با اسراییل است.»
یک تحلیل گر کشورهای استقلال یافته از شوروی که ساکن تهران است، به «ایرانوایر» می گوید:«تردیدی نیست که الهام علی اف در مقایسه با پدرش "حیدرعلیاف"، سیاست هایی مانند حمایت از جدایی طلبان آذری یا رابطه گرم با اسراییل در پیش گرفت که تهران را تحریک می کرد. به همین دلیل، از پاییز سال 82 که وی به قدرت رسید تا پارسال، روابط دو کشور روز به روز سرد شد. اما باید گفت در دور دوم دولت احمدی نژاد، سیاست های جمهوری اسلامی هم به همین اندازه تحریک آمیز بودند. حضور وابستگان اطلاعاتی و امنیتی ایران در جمهوری آذربایجان و تهدیدهای پیاپی مقامات نظامی و روحانی ایران علیه باکو، اوضاع را بد و بدتر کرد.»
او اضافه می کند:«یکی از دلایل پیشرفت روابط دولت روحانی با باکو، تلاش وی مبنی بر جلوگیری از فعالیت غیرقانونی و غیردیپلماتیک گروه های امنیتی ایرانی در باکو است. به نظر می رسد مقامات سپاه و روحانیون را هم مجاب کرده دیگر راجع به جمهوری آذربایجان اظهار نظر نکنند.»
به نظر می آید اوج گیری گروه های مسلح تندروی اسلامی در عراق و سوریه باعث احساس خطر مشترک تهران و باکو نسبت به تحولات اخیر منطقه و به ویژه ظهور گروه «داعش» شده است.
از سوی دیگر، تحرکات روسیه در اوکراین که همچون آذربایجان، از کشورهای استقلال یافته شوروی سابق است، در کنار روابط گرم تهران و مسکو، باعث شده تا جمهوری آذربایجان با احساس خطر، سیاست نزدیک شدن به همسایگان خود را در پیش بگیرد.
همزمان با حساس شدن روند مذاکرات اتمی و موضع گیری های اسراییل علیه آن و نیز روابط تیره کشورهای عربی منطقه با تهران، به نظرمی رسد حسن روحانی نیز مایل است در شرایط کنونی، روابط گرمی را با جمهوری آذربایجان تجربه کند.
با روندی که مقامات تهران و باکو برای بهبود روابط در پیش گرفته اند، ممکن است درمیانمدت، نظر «بهار مرادوا»، معاون مجلس ملی جمهوری آذربایجان نیز نسبت به ایران تغییر کند؛ کسی که سه سال پیش آن قدر از سیاست های ایران علیه باکو دلش خون بود که گفت:«جمهوری آذربایجان از همسایه شانس نیاورده است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر