ورزشکاران، خصوصاً کشتیگیران و فوتبالیستها در سه ماه پایانی سلسله پهلوی، نقش پررنگی در رویدادهای منتهی به انقلاب ایفا کردند. پیوستنشان به صفوف اعتراض، جذب هواداران مردد آنها را در پی داشت.
اغلب ورزشکاران سرشناس، ساکن جنوب شهر بودند و پایگاه اجتماعی قدرتمندی داشتند. هر یک از آنها که پرچم انقلاب را به دست میگرفت، محلهای را با خود همراه میکرد.
از چهارشنبه دهم آبان 1357، قرار بود دوازدهمین دوره جام آریامهر برگزار شود. مهمترین تورنمنت ورزشی در ایران که هر سال با شرکت قهرمانان جهان و المپیک انجام میشد.
کشتیگیران در اردو هستند، مهمانان خارجی هم از راه رسیدهاند. تیمهای ملی شوروی، کره جنوبی، چکسلواکی، مصر، بلغارستان و...؛ اما این تورنمنت فقط یک روز مانده به شروع مسابقات لغو میشود. جام آریامهر برای همیشه به بایگانی تاریخ سپرده شد.
در گرماگرم راهپیماییها، کشتیگیران به نشانه اعتراض و اعتصاب، از اردو خارج شدند. فدراسیون کشتی به ریاست سیدمحمد خادم حقیقت که همچنان در قید حیات است، ناگزیر از تیمهای مهمان خواست تهران را ترک کنند. تعطیلی رقابتهای مختلف ورزشی از پایان تابستان آغاز شده. از ماجرای 17 شهریور به بعد.
به تیم قهرمان جام آریامهر، جام دستساز بزرگ، گرانقیمت و نفیسی اهدا میشد با وزن سه هزار مثقال نقره. پس از وقوع انقلاب، این جام همچون اغلب اموال موجود در ساختمان اداری یا انبارها، از محل فدراسیون کشتی دزدیده شد.
سرگروه کشتیگیران اعتصاب کننده، محمدرضا طالقانی است. اهل پاچنار. عضو 90 کیلوگرمی تیم ملی در مسابقات جهانی 1977 لوزان. پای ثابت مجالس روضه پنجشنبه در منزل بچه محلش مهدی عراقی.
- اردونشینان به اتاق من میگفتند ستاد سلب آسايش! از42 کشتیگير حاضر در اردو، 37 نفر اردو را ترک کردیم. به امامزاده رفتيم و نماز خوانديم و سپس به مطبوعات خبر دادیم. روزنامهها عکسی از من با موهای بلند کار کردند و تيتر زدند قهرمانان به صف مردم پيوستند.
طالقانی با شرح ماجراهای آن روزها، به سایت خبرآنلاین گفته: "شب چند سرباز آمدند دم در، گفتند کشتیهای شاه را به هم میریزی؟ مرا با دستبند به کلانتری ۱۲ بردند و بعدش هم باغشاه. سه هفته آنجا بودم. وقتی آزادم کردند رفتم پاریس. مطهری به من گفت مشتی پهلوون تو باید بادیگارد امام باشی. محسن رفیقدوست هم گفت باید طوری کنار حضرت بایستی که اگر گلولهای شلیک شد به تو بخورد. من هم گفتم چشم."
بیست و هشتم مرداد، جنایت وحشیانهای در سینما رکس آبادان رخ داده. تماشاگران فیلم گوزنها در آتش سوختهاند. در آستانه انقلاب، بسیاری تردید ندارند که این آدمسوزی کار رژیم مستقر بوده.
مجله پرتیراژ جوانان امروز، بانی "نهضت ملی ایجاد بنای یادبود قربانیان سینما رکس" شده. شماره حساب 999 بانک پارس شعبه موسسه اطلاعات، پذیرای وجوه مردم است.
کشتیگیران در فاصله کمتر از یک هفته تا اعتصاب و لغو جام آریامهر، به این جنبش میپیوندند. خادم رییس فدراسیون در شماره هشتم آبان این مجله میگوید: "چون کشتی ورزش آماتور است، کشتیگیران نمیتوانند ارقام درشتتری واریز کنند اما پنجهزار تومان جمع کردند."
کارکنان پالایشگاه، خط لوله و مخابرات و جمعی از کارکنان صنعت نفت آبادان نیز این نهضت را همراهی میکنند. بازیکنان تیم ملی فوتبال هم پیوستهاند. ر.اعتمادی سردبیر پرمخاطب نشریه در همان شماره مینویسد: "موج استقبال هر هفته دامنه گستردهتری مییابد تا بنایی در خور شهدای فاجعه در سطح ملی شاید هم جهانی بنا کنیم."
فهرست کمکهای فوتبالیستها منتشر میشود. حشمت مهاجرانی سرمربی تیم ملی 500 تومان، علی پروین و ناصر حجازی هر کدام 250 تومان، حسین فرکی 150 تومان، محمد پنجعلی و حسن روشن هر یک 100 تومان.
به زودی انقلاب میشود و بنای یادبودی هم در کار نخواهد بود؛ تا سال 1390 که شهرداری آبادان این کار را انجام داد. البته طبعاً نه با مبالغی که 33 سال قبل، مجله جوانان جمع کرد!
فعالیتهایی از این دست و پیوند نام ورزشکاران سرشناس با قربانیان سینما رکس، اندک تردیدهای احتمالی را نزد بسیاری جوانان، در اینکه دستگاه سلطنت عامل آتشسوزی بوده از میان برمیداشت.
محمدرضا طالقانی راهی پاریس میشود. جای کشتی گرفتن روی تشکهای جام آریامهر، در نوفل لوشاتو مقابل آیتالله خمینی فوتبال بازی میکند. "حاج احمد را جلوی امام بردم. امام از احمد آقا پرسید بردی؟ من گفتم حاج احمد آقا قلب مرا برده. تازه بازیمان تیغی هم بود که من برنده شدم! بعضیها میگفتند طالقانی چکاره است که ریش ندارد و لباس آستین کوتاه پوشیده."
سایت خبرآنلاین همین سوال را از طالقانی پرسیده. با موهای مجعد، صورت اصلاحکرده و یقه باز به مشکل نخوردید؟
- در آن دنیا خدا نه ریش بلند میخواهد، نه سبیل کلفت. اول انقلاب میگفتند که ریش بذار و برو از مسجد یخچال بگیر. امام اصلاً مشکلی با ظاهر من نداشت و بسیاری از سختگیریهای فعلی هم بیمورد است. هیچ زمان به من نگفت چرا ریش نداری، یقه پیراهنت باز است یا موهایت بلند است.
دوازدهم بهمن،چهرههای ورزشی در جریان استقبال از آیتالله خمینی در فرودگاه مهرآباد حضور چشمگیری داشتند و محمدرضا طالقانی هم در مسیر بهشت زهرا، از محافظان شخصی او بر روی سقف بلیزر بود. در سخنرانی بهشت زهرا نیز چنانچه مرتضی مطهری در پاریس تکلیف کرد، دقیقاً پشت صندلی آیتالله ایستاد.
یک ماه از انقلاب نگذشته بود که سپهبد نادر جهانبانی آخرین رییس سازمان تربیت بدنی در دوران پهلوی، به حکم صادق خلخالی روی پشت بام مدرسه علوی تیرباران شد.
به مخض پیروزی انقلاب، کشتیگیرانی که اعتصاب کرده بودند، راهی فدراسیون میشوند. سیدمحمد خادم حقیقت، سوئیچ اتومبیل فدراسیون و کلیدها را تحویل داده و آنجا را ترک میکند.
او نیز مدتی بعد دستگیر میشود. مردی که از مهمترین عوامل قهرمانی تیم ملی کشتی آزاد ایران در مسابقات جهانی 1961 یوکوهاما و 1965 منچستر بود. اسناد سالها حضورش در فدراسیون را بررسی میکنند، یک ریال تخلف هم نمییابند. تعدادی از پاسداران نیز او را میشناسند که به محلات محروم، تشک کشتی و تجهیزات ورزشی میبرده. خادم آزاد میشود اما خانهنشین.
محمدرضا طالقانی مردی که جام آریامهر را به هم زد، در نوفل لوشاتو با سیداحمد خمینی فوتبال بازی کرد و 12 بهمن محافظ شخصی آیتالله خمینی بود، پای سفره عقد مینشیند. اجرای خطبه عقد به عهده بنیانگذار انقلاب اسلامی است.
طالقانی اما مدتی بعد به خاطر حفظ و نگهداری تعدادی "کتاب ممنوعه" برای مدتی کوتاه بازداشت میشود. او از اواسط دهه 60 مسئولیت کشتی تهران را به عهده گرفت. بعداً رییس فدراسیون کشتی و سپس رییس فدراسیون ورزش باستانی شد اما دیگر تن به فعالیت سیاسی نداد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر