صبح امروز پست تازه ای صفحه گوگل پلاس حسین درخشان را به روز کرد: « الهي، قو علي خدمتك جوارحي، واشدد علي العزيمه جوانحي، و هب لي الجد في خشيتك، والدوام في الاتصال بخدمتك ... پس از اينكه مرخصی دو هفته ايم تمديد نشد و دستور دادند كه به زندان برگردم، ساعت ٦ عصر از قرنطينه به اندرزگاه ٨ اوين رسيده بودم و تازه داشتم با همه سلام و عليك مي كردم كه ابلاغ شد كه باقيمانده حبسم مورد عفو مقام معظم رهبري قرار گرفته است. آزاد شدم، پس از شش سال. خدايا شكرت. بسيار ممنون از حضرت آيت الله خامنه ای. ممنون از همه ياوران و دعاگويان گمنام روزهای سخت، بخصوص برادرم شهاب اسفندياری. و شرمنده و ممنون و مديون همسرم، پدرم، و مادرم. خواهرم و برادرم. تا آخر عمرم...»
حسین درخشان ابداع کننده وبلاگ نویسی فارسی نبود اما در گسترش وبلاگ نویسی فارسی تاثیر به سزایی داشت و در واقع اولین کسی بود که راهنما و شیوه راه اندازی وبلاگ نویسی فارسی را منتشر کرد. برخی قدیمی ترهای عرصه وبلاگ نویسی به او «پدر وبلاگ نویسی ایران» ، «هودر» یا «ابولبلاگر» می گویند. یکی از نخستین وبلاگ های فارسی به نام «سردبیر: خودم» از آنِ اوست.
حسین درخشان متولد ۱۷ دیماه ۱۳۵۳ تهران در مدرسه مذهبی نیکان در تهران دوران تحصیلات متوسطهاش را گذراند و دارای لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه بهشتی تهران و فوق لیسانس مطالعات رسانه از دانشکده مطالعات مشرق زمین و آفریقای لندن است. پدر او حسن درخشان از جمله فروشندهای فرش در بازار تهران است و گفته میشود که با اعضای بلندپایه حزب موتلفه روابط نزدیکی دارد.
او که به علت تغییر مواضع جنجالی و سفرهایش به اسرائیل از شهرتی خارج از مرزهای ایران نیز برخوردار است، در ابتدا با روزنامههای اصلاح طلب همکاری و اخبار مربوط به تحصن نمایندگان دوره ششم مجلس شورای اسلامی را پوشش میداد، حامی دکتر محمد معین در انتخابات سال ۱۳۸۴ بود که یکی دو سال پیش از دستگیری به تدریج تغییرموضع داد و از محمود احمدینژاد به عنوان «امیرکبیر ایران» یاد کرد.
حسین درخشان پیش از این تغییر موضع، در مطالبی که در وبلاگ «سردبیر: خودم» منتشر میکرد به شدت نسبت به عملکرد جمهوری اسلامی و سران نظام موضع میگرفت و از منتقدان سیستم به حساب میآمد و حتی در سال ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ و علیرغم ممنوعیتی که جمهوری اسلامی ایران برای شهروندانش در خصوص سفر به اسرائیل قائل است، دو بار پیاپی با پاسپورت کاناداییاش به اسرائیل سفر کرد و در وبلاگش در خصوص دستاوردهای این دو سفر برای خوانندگانش مطلب مینوشت.
در دیماه سال ۱۳۸۵ در کنفرانس سالانهٔ مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه بن گوریون اسرائیل شرکت کرد و در یک کارگاه تخصصی درباره وبلاگ نویسی در ایران صحبت کرد و گفت به عنوان یک شهروند خبرنگاری که روزانه وبلاگش توسط بیست هزار نفر خواننده مورد استقبال قرار میگیرد به اسرائیل سفر میکند تا نگاه جمهوری اسلامی به اسرائیل به عنوان یک حکومت شیطانی را به چالش بکشد و به تاسی از ایدهٔ گفتوگوی تمدنهای خاتمی میخواهد با برقراری دیالوگ با اسرائیلیها از جنگ جلوگیری کرده و به صلح کمک کند.
اما بعد از سفرش به اسرائیل به تدریح در پی اصلاح مواضع سیاسی خودش برآمد و آرام آرام از مواضع جمهوری اسلامی حمایت و شروع به انتقاد از اپوزیسیون و مخالفین جمهوری اسلامی کرد و حتی بازداشت چهرههایی همچون رامین جهانبگلو، پژوهشگر و نویسنده کانادایی – ایرانی و شمار دیگری از فعالان سیاسی و اجتماعی از سوی جمهوری اسلامی را اقدام درستی خوانده و از این دستگیریها دفاع کرد.
او دو بار به استودیوی شبکه انگلیسی زبان پرس تی وی، شبکهٔ وابسته به دولت جمهوری اسلامی رفت و در حمایت از مواضع دولت محمود احمدینژاد و سیاستهای جمهوری اسلامی ایران و نقد موضع گیریهای اسرائیل سخن گفت و مطلبی با عنوان «پشیمانم به خاطر نگاه سابقم درباره فلسطین و لبنان» منتشر و پس از آن در مطلب دیگری در وبلاگش به صراحت گفت که «جمهوری اسلامی نباید حتی یک قدم از موضعش در نامشروع دانستن کشوری به نام اسرائیل که روی جسد و خانههای غضب شدهٔ میلیونها فلسطینی مسلمان و مسیحی بنا شده کوتاه بیاید».
پس از این تغییر مواضع، اواخر مهرماه سال 1387 به ایران سفر و همان طور که خودش پیش بینی کرده بود، در بدو ورود پاسپورتش را توقیف کردند. حسین درخشان وقتی به ایران برگشت، وبلاگی با نام «بچه قلهک» راه اندازی کرد و درباره بازگشتش به ایران نوشت: «من پریشب رسیدم تهران و همانطور که خیلیها و خودم هم حدس میزدیم، بر طبق روال عادی و قانونی، پاسپورتم در بدو ورود توقیف شد. حالا قرار است که بروم همین هفته و برای گرفتن آن اقدام کنم که معنیاش البته پرس و جویی است که طبیعتا و بر طبق پیشبینی منتظرم خواهد بود.»
درخشان پس از بازگشت، بر این عقیده بود که اکنون زمان آن است تا ایرانیان خارج از کشور، برای ساختن ایران، به کشور خویش بازگردند، زیرا: «میدانم ته دلتان دوست ندارید این را قبول کنید، ولی شعار "ایران برای همهٔ ایرانیان" را خاتمی میداد، ولی احمدینژاد جدی گرفته و دارد اجرا میکند. خودتان بیایید و مثل من امتحان کنید.»
اما فقط چند روز از گذاشتن این پست گذشته بود که توسط نیروهای امنیتی در منزل پدرش بازداشت شد. در مورد دوران بازداشت موقتش خبرهای نگران کنندهای به گوش میرسید. بر اساس خبرهای منتشر شده این وبلاگ نویس مدت هشت ماه را در سلول انفرادی و در انزوای کامل گذراند. در مورد فشارهای شدید و ضرب و جرحش برای پذیرفتن اعتراف مبنی بر ارتباط با سازمان اطلاعاتی آمریکا و سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل خبرهای زیادی در رسانهها به گوش میرسید و حتی گفته شد که در طول دوران بازداشتش به اعضای خانوادهاش اجازه ملاقات یا شرکت در جلسات دادگاهش داده نشد.
پدر حسین، حسن درخشان در روز بیست و نهم مهرماه سال ۱۳۸۸ در نامهٔ سرگشادهای برای رئیس قوه قضاییه که نسخه ای از آن در وبلاگ «عدالت برای حسین درخشان» منتشر شده، از بیخبری نسبت به شرایط فرزندش این طور نوشت: «ما هیچ اطلاع مشخصی از وضعیت حقوقی او نداریم نه دادگاهی که برای او تشکیل شده مشخص است و نه اینکه او در اختیار کدام نهاد یا سازمان امنیتی است؟» حسین درخشان مدت هشت ماه را در سلولهای انفرادی زندان اوین گذراند و با آغازدستگیریهای گسترده بعد از انتخابات به علت کم بود سلول در زندان اوین او را به بند دو الف سپاه منتقل کردند و در سلولهای چند نفره در کنار سایر زندانیان قرار دادند.
اتهاماتی که متوجه این وبلاگ نویس شد «همکاری با دولتهای متخاصم از طریق شرکت در کنفرانس ضد انقلابی دانشگاه بن گوریون اسرائیل، تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، راه اندازی سایتهای مبتذل و غیر اخلاقی و تبلیغ به نفع گروهکهای ضد انقلاب» بود.
پرونده او به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی ارسال شد. در ابتدا قاضی صلواتی برایش تقاضای اشد مجازات یعنی اعدام داشت و دو سال و نیم پس از بازداشتش در تاریخ ششم مهرماه سال ۱۳۸۹ او به نوزده سال و نیم حبس تعزیری، پنج سال محرومیت از عضویت در احزاب و فعالیت در رسانهها و بازگراندن وجوه اخذ شده به مبلغ ۳۰ هزار و ۷۵۰ یورو، دو هزار و ۹۰۰ دلار و ۲۰۰ پوند انگلیس محکوم شد.
این حکم سنگین برای خانواده درخشان شوک آور بود، آنها انتظار داشتند با تغییر مواضع حسین در سال های پیش از دستگیری به نفع مقامات جمهوری اسلامی ایران، نسبت به حکم صادره تخفیف داده میشد اما کمپین بین المللی حقوق بشر در آبانماه سال 1388 در مطلبی به نقل از قاضی پرونده حسین درخشان، درباره حکم صادره و تغییر مواضع او گفت «تغییر مسیر او صرفا برای نفوذ در جامعه مذهبی و انقلابی صورت گرفته و واقعی نبوده است و این موضوع با تغییری تدریجی و گام به گام برای جلوگیری از حساسیت و موضع گیری انجام شده است»
درخشان سال گذشته و به مناسبت عید فطر او مشمول عفو رهبری قرار گرفت و دو سال و نیم از نوزده سال و نیم زندانش بخشیده شد. نامه هایی که حسین درخشان در طول دوران زندانش خطاب به شخصیتها و روزنامه نگاران نوشت، توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد، از جمله خطاب به اکبر هاشمی رفسنجانی؛ فرناز قاضیزاده مجری شبکه بیبی سی فارسی، محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیم مشایی.
علاوه بر این، سابقه برخی فعالیت های فرهنگی – امنیتی حسین درخشان در حوزه بلاگ نویسی، امنیت شبکه و سینما که با حمایت و هدایت نهادهای مذهبی و نظامی صورت گرفته، می تواند آینده مسیری که او قصد دارد برود را نشان دهد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر