سایت هاشمی رفسنجانی تصویر صفحه اول روزنامه کیهان مورخ 28 تیر 1367 را منتشر کرده است. تیتر یک این روزنامه در آن تاریخ، سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی است درباره چرایی پذیرش «قطعنامه 598»؛ قطعنامه ای که تندروهای اصولگرا و برخی فرماندهان نظامی از آن به عنوان «جام زهر» یاد می کنند، هاشمی را متهم ردیف اول خوراندن این جام به آیت الله خمینی می دانند و سال ها است برای اثبات این اتهام تلاش می کنند.
در این میان، یکی از مهم ترین نقطه های چالش، نامه «محسن رضایی»، فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مهمترین فرمانده نظامی ایران در میدان جنگ با عراق است. این نامه دوم تیرماه 67 نوشته شد. در بخشی از نامه آمده بود: «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. بعد از پایان سال ۷۱، اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و دو هزار و ۵۰۰ تانک و سه هزار توپ و 300 هواپیمای جنگی و 300 هلیکوپتر و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاح های لیزر و اتم که از ضرورت های جنگ در آن موقع است، باشیم، می توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم.»
25 تیرماه 67، آیت الله خمینی در نامه ای به مسوولان جمهوری اسلامی، دلایل پذیرش قطعنامه 598 را اعلام کرد. او نامه فرمانده سپاه پاسداران را تکان دهنده خواند و آن را یکی از دهها گزارش نظامی- سیاسی اعلام کرد که به نوشته وی، «بعد از شکستها به او رسیده است». آیت الله خمینی در این نامه نوشت با وجود این که فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ، معتقد به ادامه جنگ است، ولی با توجه به درخواست هایش و وضعیت موجود، جنگیدن «دیگر شعاری بیش نیست».
این اشارهها، آغاز ماجرایی تازه شد و چالش ها برانگیخت. در این میان، برخی از فرماندهان اعتقاد داشتند که هاشمی رفسنجانی، محسن رضایی را بازی داده و او را وادار کرده که چنین نامه ای بنویسد تا بتواند پروژه اش برای پایان جنگ را مدیریت کند.
اکبر هاشمی رفسنجانی در واکنش به این اتهام، خرداد 90 در گفت و گو با سایت «آینده» گفت: «یك بحث جدی با آقای رضایی كردم كه بالاخره میخواهید چه كار كنید؟ این كه پیش امام صحبت از جنگ عاشورایی میكنید، برنامه شما چیست؟... بعضیها میگویند آقای هاشمی او را تحریك كرد كه آن نامه را بنویسد... واقعا من به ایشان نگفتم كه چه بنویسد. گفتم هر چه كه نیازهای واقعی شما برای ادامه جنگ است، بنویسید تا همه مسوولان بدانند و اگر میتوانند، تأمین كنند. به هر حال، ایشان آن نامه را نوشت.»
حسن روحانی، رییس جمهور کنونی که در آن دوران در کمیسیون دفاعی مجلس و قرارگاه «خاتم الانبیاء» مسوولیت های مهمی داشت نیز در گفت و گو با هفتهنامه «رمز عبور»، با تاکید بر این که نامه محسن رضایی در تغییر نظر آیت الله خمینی موثر بود، بخشی از حرف های هاشمی را تایید کرده است: «همه حرف هایی که آقای رضایی بعدها در نامه نوشت، در جلسه خودشان می گفتند. آقای هاشمی آخر جلسه به ایشان گفت چرا این هایی را که دارید به ما می گویید، برای امام چیزهای دیگری می نویسید، همین ها را بنویسید.»
با وجود چنین توضیحاتی، در تازه ترین واکنش، محسن رضایی در یادداشت مفصلی که 5 مرداد در روزنامه «جوان» منتشر شد، با اشاره به رخدادهای خرداد 67 نوشت: «فرماندهان قدری شك كردند كه چه طور آقای هاشمی كه زير بار بسيج كشور در جنگ نمیرفت، اين بار از ما میخواهد كه خواستههای خود را طرح كنيم. خيلی زود جواب خود را يافتيم؛ اولاً ايشان از امام نقل كردند كه رهبری نظام، بسيج كشور در جنگ را پذيرفتهاند. ثانياً چون فرماندهی را به عهده گرفتهاند، بايد برنامه خود برای ادامه نبرد را به محضر امام تقديم كنند... . اين نامه در تاريخ 2 تيرماه 1367، قريب به يك ماه قبل از اين كه حضرت امام قطعنامه را بپذيرند، به دست آقای هاشمی رسيده و اين در حالی است كه تا چند روز قبل از پذيرش قطعنامه، نظر صريح حضرت امام بر ادامه جنگ بوده است.»
رضایی با طرح این پرسش که «طی يك ماه، چه اتفاقی افتاد»، وعده داده که پاسخ اين سؤال را بعدها در کتاب خاطراتش بدهد.
او در گفت و گو با هفته نامه رمزعبور نیز گفته است: «هیچ وقت از امام سؤال نکردم که آیا شما نامه من را خودتان مطالعه کردید چون نامه من به آقای هاشمی بوده و من که به امام نامه ننوشته بودم. بنابراین، من نمیدانم که آیا امام نامه من را کامل خوانده بودند یا خلاصهای از آن نامه را خدمت ایشان گفته بودند.»
چنین اشارههایی به خوبی نشان می دهند اختلاف نظر بین هاشمی و محسن رضایی و نیز بیان گزارش های متناقض درباره نحوه پایان جنگ همچنان ادامه خواهد داشت.
هاشمی رفسنجانی به تازگی در گفتوگو با رمزعبور، بسیج نکردن کشور برای جنگ را یک ادعای بیخود و کلاما بی انصافی تلقی کرده و گفته است نامه محسن رضایی گویای همه چیز بود و بقیه حرف ها بهانه جویی است: «آقای رضایی نوشته بود شما باید مثلا 300 تا تانک به ما بدهید، 3 هزار تا چیز بدهید، چه قدر توپخانه بدهید، چه قدر هواپیما بدهید و اصلاً کشوری که یک هواپیما هم نمی توانست بخرد، این حرفها که خیال است.»
هاشمی رفسنجانی افزوده است که درخواست های مطرح شده در آن نامه منطقی نبودند و آیت الله خمینی هم تصمیم منطقی گرفت که قطعنامه را پذیرفت.
سردار «رحیم صفوی»، مشاور عالی و دستیار نظامی آیت الله خامنه ای و فرمانده پیشین سپاه نیز در گفتوگو با رمز عبور، از مخالفتش با ارسال نامه به هاشمی سخن گفته است: «آقا محسن خیلی برای جنگ زحمت کشــید. رهبری سیاسی جنگ، یعنی آقای هاشــمی، با حضرت امام و رهبری نظامی جنگ هماهنگ نبود. به نظر من، آقای هاشمی به فکر قدرت بعد از امام بود و میخواست بعد از امام، کشــور را اداره کند. لذا میخواست قدرت را در دست داشته باشد... . به نظر من، آقای هاشمی بعد از عزل آقای منتظری، به فکر رهبری و حکومت افتاد و در این فاز وارد شد... . آقای هاشمی نگاهش به آینده، قدرت و حکومت بود. ایشان با نیروهای نظامی همکاری نکرد. گاهی اوقات نمی شود همه چیز را گفت.»
تیر سوم درباره مدیریت هاشمی در دوران جنگ را «محسن رفیق دوست»، فرمانده پیشین سپاه شلیک کرده است که در آن روزها، وزیر سپاه بود.
او در گفتوگو با رمز عبور، اتهامات اخلال در مدیریت جنگ را به نوعی دیگر متوجه هاشمی رفسنجانی کرده است: «آقای هاشمی از کسانی بود که در عین حالی که از طرف امام فرمانده جنگ بود، این را میگفت که بالاخره شماها می خواهید چه کنید در جنگ؟ این جنگ دارد فرسایشی میشود، این جنگ به هیچ پیروزی منتهی نمیشود، بروید حرف حسابتان را بردارید بیاورید که آن حرف حساب شد آن لیست و آن لیست هم شد پذیرش قطعنامه.»
اما چرا پذیرش مسوولیت نهایی کردن قطعنامه به این اندازه دشوار است؟ یک وجه مهم آن به تعبیر تاریخی آیت الله خمینی درباره قطعنامه 598 باز می گردد: «جام زهر».
هاشمی رفسنجانی مهرماه 92 در یک سخنرانی عمومی، یکی از خاطره های دو نفره خویش با آیت الله خمینی را بازخوانی کرد: «پس از دو سه ماه که جنگ پایان یافت، وقتی خدمت امام رسیدم، به من فرمودند جام زهر، آن روز برایم تلخ بود اما امروز برایم شیرین شده است چون ما کارمان را خوب انجام دادهایم و خداوند نصرتی را که وعده داده بودند، عنایت کردند.»
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، انبوهی خاطره دو نفره از آیت الله خمینی دارد؛ خاطراتی که بیشتر در تایید گفته ها و کارهای او در دهه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی 57 نقل میشوند. تکیه اکبر هاشمی رفسنجانی به نزدیکی و اعتبار ویژه اش به رهبر انقلاب اسلامی و بازگویی خاطرات متعدد برای حفظ پرستیژ و موقعیت سیاسی کنونی خود در جمهوری اسلامی، شیوه ای شناخته شده و البته چالش برانگیز است.
با این حال، تاکنون دست کم در یک مورد، یعنی پذیرش قطعنامه 598، خاطره خوانی ها تغییری در انبوه انتقادهای مطرح درباره مدیریت او در سال های پایانی جنگ ایجاد نکرده است. او متهم ردیف اول خوراندن جام زهر به آیت الله جمهوری اسلامی معرفی شده و بدیهی است که فرماندهان نظامی تمایلی ندارند در فهرستی که هاشمی بر راس آن است، نامشان ذکر شود.
علاوه بر هاشمی، در انبوه انتقادهای مطرح شده پیرامون پذیرش قطعنامه، نام «میرحسین موسوی» و «علی اکبر ولایتی» هم برده شده که در پذیرش آن نقش کلیدی داشته اند.
به تازگی یک سایت تندروی اصولگرا از حسن روحانی، «محمدجواد ظریف»، «مجید تختروانچی» و «جمشید ممتاز» که بخش های مختلف مذاکره درباره پرونده هسته ای ایران را مدیریت می کنند، به عنوان دیگر عوامل موثر در پذیرش قطعنامه 598 یاد کرده است.
اصولگرایان تندرو بیم دارند که این گروه ها با حمایت علی اکبر ولایتی و مدیریت عالی اکبر هاشمی رفسنجانی، جام زهر دیگری در دست داشته باشند و این بار آن را در کام آیت الله خامنه ای بریزند: «توافق هسته ای».
از این نگاه، تلاش ویژه آنها برای اثبات نقش اول هاشمی در پذیرش قطعنامه 598 می تواند در دوران کنونی سیاست ایران هم کارآمدی خاص خود را داشته باشد. همان گونه که «رحیم صفوی»، فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، هاشمی را متهم می کند در جریان پذیرش قطعنامه به فکر قدرت پس از آیت الله خمینی بود، بسیاری از مجادلههای سیاسی ایران امروز نیز ریشه در قدرت پس از آیت الله خامنه ای دارد
برای چهره های تندرو و نظامیانی که سال ها پیش شاهد بودند هاشمی با حمایت آیت الله خمینی موفق به پیشبرد چنین برنامه ای شد، اکنون نبود حمایت قوی آیت الله خامنه ای از طرح ها و نگرش هاشمی، یک فرصت مناسب ایجاد شده که رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران را کماکان در حاشیه نگاه دارند؛ هر روز به یک بهانه کهنه و تازه!
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر