"روایتی از کودکان کار در شهر بجنورد" گزارشی است درباره کودکان کار در مرکز استان خراسان شمالی که سایت "دانشجویان بیدار" خراسان شمالی آن منتشر کرده است. این سایت تاکید کرده است که "آمار کودکان کار و خیابانی در شهر بجنورد رو به افزایش است" و حتی "کودکانی هستند که اقدام به توزیع مواد مخدر می کنند" و برخی از این "کودکان کم سن و سال نیز معتادند."
این سایت وابسته به تشکلی به همین نام،دانشجویان بیدار، و نزدیک به جناج اصولگراست که طی هشت سال گذشته قدرت را در ایران در دست داشته است. سایت دانشجویان بیدار ضمن انتشار گزارش "کودکان کار در بجنورد"، وعده داده است که "در گزارشات بعدی مستندات تصویری این واقعیت تلخ" را منتشر می کند. این سایت همچنین نوشته است: "ما دانشجویان بیدار خراسان شمالی نسبت به تبعات افزایش آمار کودکان کار در خراسان شمالی، علی الخصوص مرکز استان و آسیب های جدی عدم پیگیری و پیشگیری از افزایش آنان، به مسئولین مربوطه که زمام کار را در دست دارند هشدار جدی می دهیم و این مسئله را به عنوان یک مطالبه قاطع از سوی جامعه دانشجویی و دانشگاهی استان بیان می داریم."
روایتی از کودکان کار در شهر بجنورد
ساعت 11 شب است، به چهار راه مخابرات بجنورد که می رسم، پشت چراغ قرمز، دو تا پسر بچه ده، یازده ساله به سمت ماشین می دوند و با التماس از من می خواهند ازشان آدامس بخرم.
من که از دیدن این صحنه که این بچه های معصوم تا نیمه شب در خیایان ها سرگردانند و دور از خانه به فروختن آدامس مشغولند دلم می سوزد و دست به جیب می شوم، تا پسر بچه دیگری می بیند می خواهم آدامس بخرم او نیز می آید و می گوید از من هم بخر.
از او می پرسم چرا تا این وقت شب اینجا مانده اید، مگر نمی دانید چقدر خطر دارد، او با نگاهی مظلوم به من می گوید که ما فقیر هستیم و باید برای سیر کردن شکم خودمان و برادر و خواهرانمان کار کنیم.
خیلی متاثر شدم و مقداری پول به او دادم و گفتم که آدامس نمی خواهم و پول را با رفیقش تقسیم کند، راه افتادم تا بروم، او به دنبال ماشین می دود و از من می خواهد تا آدامس را بگیرم.
من از گرفتن آدامس خود داری کردم تا بتواند آنرا به کس دیگری بفروشد، او دست بر نداشت و همچنان که به دنبال ماشین می دوید آدامس را به داخل ماشین انداخت، فهمیدم دنبال روزی حلال می گردد و پول صدقه نمی خواهد، واقعا با وجود کودکی خیلی مرد بود.
بعد از پیگیری های بیشتر در رابطه با این موضوع مطلع شدیم، گروهی از این کودکان به اجبار از سوی خانواده های بیکار و معتاد و فقیر به محل تخلیه زباله های شهری واقع در منطقه حاشیه شمال شهر بجنورد برده می شوند تا اشیاء با ارزش را از میان زباله ها خارج کنند و آنها را می توان از ساعت 7 صبح الی 13 بعد از ظهر در آنجا دید.
بچه هایی که با کیسه هایی سنگین و آلوده که پر از زباله های کثیف و بد بو هستند میان انبوهی از آشغالها می چرخند و هرگز طعم کودکی و آسایش را نمی چشند.
ساعت 11 شب است، به چهار راه مخابرات بجنورد که می رسم، پشت چراغ قرمز، دو تا پسر بچه ده، یازده ساله به سمت ماشین می دوند و با التماس از من می خواهند ازشان آدامس بخرم.
من که از دیدن این صحنه که این بچه های معصوم تا نیمه شب در خیایان ها سرگردانند و دور از خانه به فروختن آدامس مشغولند دلم می سوزد و دست به جیب می شوم، تا پسر بچه دیگری می بیند می خواهم آدامس بخرم او نیز می آید و می گوید از من هم بخر.
از او می پرسم چرا تا این وقت شب اینجا مانده اید، مگر نمی دانید چقدر خطر دارد، او با نگاهی مظلوم به من می گوید که ما فقیر هستیم و باید برای سیر کردن شکم خودمان و برادر و خواهرانمان کار کنیم.
خیلی متاثر شدم و مقداری پول به او دادم و گفتم که آدامس نمی خواهم و پول را با رفیقش تقسیم کند، راه افتادم تا بروم، او به دنبال ماشین می دود و از من می خواهد تا آدامس را بگیرم.
من از گرفتن آدامس خود داری کردم تا بتواند آنرا به کس دیگری بفروشد، او دست بر نداشت و همچنان که به دنبال ماشین می دوید آدامس را به داخل ماشین انداخت، فهمیدم دنبال روزی حلال می گردد و پول صدقه نمی خواهد، واقعا با وجود کودکی خیلی مرد بود.
بعد از پیگیری های بیشتر در رابطه با این موضوع مطلع شدیم، گروهی از این کودکان به اجبار از سوی خانواده های بیکار و معتاد و فقیر به محل تخلیه زباله های شهری واقع در منطقه حاشیه شمال شهر بجنورد برده می شوند تا اشیاء با ارزش را از میان زباله ها خارج کنند و آنها را می توان از ساعت 7 صبح الی 13 بعد از ظهر در آنجا دید.
بچه هایی که با کیسه هایی سنگین و آلوده که پر از زباله های کثیف و بد بو هستند میان انبوهی از آشغالها می چرخند و هرگز طعم کودکی و آسایش را نمی چشند.
این کودکان به علت نوع زندگی ای که دارند، کودکی نمی کنند و خیلی زود وارد فضای اقتصادی بازار می شوند، این افراد به علت نوع حرفه شان در معرض انواع آسیب ها و بزه های اجتماعی قرار دارند و باید هم از لحاظ مالی و هم از نظر بهداشت روانی مورد توجه قرار بگیرند.
متاسفانه این موضوع در بجنورد نیز در حال شکل گیری است و باید هرچه سریعتر از سوی مسئولین اجتماعی و فرهنگی از جمله بهزیستی و شورای شهر و شهرداری و سایر نهاد های اجتماعی دولتی و غیر دولتی استان مورد بررسی و چاره جویی جدی قرار گیرد.
طبق اعلام خبرگزاری دانشجو، در ایران ماده 79 قانون کار، اشتغال به کار کودکان زیر 15 سال را ممنوع دانسته است البته کارگران شاغل در کارگاههای خانوادگی که کارفرمای آنها، همسر یا بستگان و خویشاوندان نسبی درجه یک باشند، مشمول قانون کار نیستند در نتیجه حداقل سن کار در مورد چنین کارگرانی رعایت نمیشود؛ بر اساس قانون کار اگر یک کارفرما کودک زیر 15سال را به کار بگیرد، متخلف خواهد بود و برای نخستین بار مجازات نقدی، بار دوم مجازات نقدی و حبس و بار سوم علاوه بر این موارد، کارخانه یا کارگاه پلمپ و پروانه کار فرد متخلف ابطال خواهد شد.
از سوی دیگر ماده 84 قانون کار پیشبینی کرده است که در مشاغل و کارهایی که ماهیت آن برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیانآور است، حداقل سن کار 18 سال تمام خواهد بود که تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.
در حال حاضر آمار مشخص و دقیقی از تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد هرچند که برخی منابع و سازمانها از وجود دو میلیون کودک کار در ایران خبر میدهند ولی آمارهای غیررسمی تعداد کودکان کار ایرانی را 7 میلیون نفر تخمین میزند که گفته میشود 40 درصد این کودکان را کودکان مهاجر تشکیل می دهد.
به گزارش ایسنا، با توجه به آمارها و گزارشهای موجود حمایت از کودکان کار به عنوان قشری آسیب پذیر امری ضروری است هر چند که فعالیتها و تلاشهای بسیاری برای ساماندهی کودکان کار در کشور صورت گرفته و انجمنهای حمایت از کودکان کار با پیریزی انواع برنامه ها و طرحهای ویژه تلاش کردهاند تا کودکان کار را شناسایی و زمینه فراهم کردن امکانات و تسهیلات و بهره مندی از حداقل نیازها برای این کودکان را فراهم کنند اما آنچه مسلم است تمام انواع کار کودک به خصوص بدترین اشکال آن باید ریشهکن شود زیرا کار کودک نه تنها بنیان طبیعی و حقوقی انسانی را پایمال میکند بلکه تهدیدی جدی برای آینده اجتماعی و رشد و پیشرفت اقتصادی محسوب می شود.
فردی که از کودکی به جای تحصیل و تفریح به کار گرفته شده باشد و موظف به تامین اقتصادی خود یا تعدادی افراد باشد علاوه بر اینکه کودکی خود را تباه شده می بیند، در آینده بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار می گیرد و از نظر روحی دچار افسردگی احساس تبعیض و نوعی خشم از جامعه میشود این فرد گرایش بیشتری نسبت به به بقیه ی افراد هم سن خود به جرایم و مشاغل غیر قانونی خواهد داشت و همچنین هیچ فرصتی را برای آموزش و پرورش یا مهارت آموزی خاصی نداشته که در آینده ضمانت شغلی او را تامین کند و به ناچار مشاغل کاذب و غیر تخصصی رویگردان میشود
از مهمترین عوامل افزایش کودکان کار در جامعه می توان به این موارد اشاره کرد: فقر، بیکاری والدین، طلاق ، اعتیاد والدین، به نظر میرسد که پدیده کودکان کار نیازمند یک اجماع واحد و تعامل همه جانبه از سوی دستگاههای دولتی و نهادهای اجتماعی و غیردولتی است تعاملی که می تواند ماحصل آن شناسایی کودکان کار، ایجاد مشاغل پایدار برای خانوادههای آنان، گسترش حیطه نظارت سازمانهای دولتی نظیر بهزیستی و معرفی کودکان کار به NGOها برای حمایت و پوشش باشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر