استانوایر- امروز چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ در جلسه ششم از هفت جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات «حمید نوری»، دادیار سابق قوه قضاییه که در شهر «دورس» آلبانی برگزار میشود، «حسین فارسی»، از اعضای «سازمان مجاهدین خلق» بهعنوان شاکی و شاهد، شهادت خود را از مواجهه با این مقام سابق قوه قضاییه به دادگاه ارایه کرد.
حسین فارسی در این جلسه گفت که علاوه بر اعضای اصلی «هیات مرگ»، دادستان وقت کرج و رییس وقت اطلاعات کرج را هم در اتاق «هیات مرگ» دیده است.
حسین فارسی، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، نویسنده کتابی به نام «یک کهکشان ستاره» است که در این دادگاه نیز به آن استناد شده است.
او که از سال ۱۳۶۴ در زندان گوهردشت دوران محکومیت خود را سپری میکرده، به گفته وکیل مشاورش، دفعات متعددی با حمید نوری مواجه شده و او را دیده است.
این زندانی سیاسی سابق در سال ۱۳۶۰ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین حلق بازداشت شد و در جریان اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، چهار بار به «راهروی مرگ» و دو بار نیز نزد هیات مرگ برده شده بود.
برادر حسین فارسی نیز یکی از زندانیان اعدام شده در سال ۱۳۶۷ در زندان اوین بوده است.
حسین فارسی در پاسخ به سوال دادستان مبنی بر این که اولین بار چه زمانی به راهرو یا اتاق هیات مرگ فراخوانده شده بود، گفت: « اولین بار صبح هشتم مرداد ۱۳۶۷ توسط ناصریان به راهروی مرگ و بعد اتاق هیات مرگ رفتم. دو آخوند و یک لباسشخصی نشسته بودند. حسینعلی نیری و مرتضی اشراقی را میشناختم اما آخوند سمت راست نیری را نمیشناختم. نیری وقتی سوال از اتهام کرد، متاسفانه من شهامت این را نداشتم که مثل بقیه دوستانم از عقایدم دفاع کنم. یک کاغذ به من دادند که دو خط یک چیزی بنویسم. دو خط نوشتم و دادم به ناصریان.»
او که به شدت متاثر شده بود، با بیان این که آرزو داشت مثل دوستانش شجاعت داشت و بر سر مواضعش میماند، گفت شاهد بوده است که در راهروی مرگ، ناصریان اسامی زندانیان را میخوانده و حمید عباسی و پاسداری به نام «فرج» – با نام اصلی «مرتضی رویایی»- این زندانیان را به حسینیه اعدام منتقل کرده بودند.
حسین فارسی به گفته خودش، آن روز به سلول انفرادی منتقل و ۱۸ مرداد دوباره به راهروی مرگ برده شده بود: «ما دو طرف راهرو نشسته بودیم و من دیدم که تعداد زیادی را آوردهاند.»
او در حالی که از روی ماکت بزرگی که از زندان گوهردشت توسط سازمان مجاهدین ساخته شده است و در دادگاه آلبانی مورد استفاده قرار میگیرد، بخشهایی از زندان گوهردشت را نشان میداد، گفت در راهرو و قسمتی که آسانسور داشته، منتظر بوده و در آن لحظه حمید نوری را دیده که زندانی به نام «رضا» را فراخوانده و با خود برده است.
یکی از نکات مهم شهادت حسین فارسی، اشارهاش بخ یک زندانی زن بود: «در فاصله تقریباً یک متری، یکی از خواهران زندانی نشسته بود. یکی از زنان کرمانشاهی بود که فروردین ۱۳۶۷ به گوهردشت آورده بودند و ما با او با مورس ارتباط داشتیم. آنها را فروردین ۱۳۶۷ به گوهردشت آورده بودند. نمیدانم آن خواهر چه گفت اما پاسدار بلند شد با لگد او را زد و گفت خفه شو! ناصریان این خواهر زندانی را برد و من دیگر نفهمیدم چه شد.»
این زندانی سیاسی سابق از خوانده شدن نام شمار زیادی از زندانیان سیاسی در روز ۱۸ مرداد برای اجرای حکم اشاره کرد و گفت: «تعداد نامهایی که خواندند، خیلی زیاد بود. ساعت ۱۲ شب پاسداری که آنجا بود، به ناصریان التماس میکرد که بگذارد با خانوادهاش تماس بگیرد و او نمیگذاشت. من شنیدم پاسدار گفت دو هفته است از آنجا بیرون نرفته است. زنش مریض است و دارد میمیرد. میخواست دو ساعت برود و برگردد. ناصریان میگفت نمیشود. میخواست تلفن بکند اما ناصریان گفت همه خطها قطع هستند و فقط یک خط است که دست آقای بیات است و فکر نمیکنم بگذارد تو تماس بگیری.»
یک روز بعد، در تاریخ ۱۹ مرداد، حسین فارسی از ناصریان چند برگه کاغذ دریافت کرده بود: «آمد به سلول من و گفت اگر همکاری کنم، اعدام نمیشوم. از من خواست بگویم چهگونه فرعی هفت با سازمان مجاهدین ارتباط داشته است و مجاهدین از طریق رادیو چه پیامهایی به ما دادهاند. گفتم اینها توهم است و چنین خبرهایی نبوده است. گفت شوخی نمیکنم، داریم اعدامتان میکنیم و برادرت را چند روز پیش در اوین اعدام کردیم و رفت.»
به گفته حسین فارسی، او دو روز بعد از این گفتههای قاضی «محمد مقیسه»، در تاریخ ۲۱ مرداد دوباره به راهروی مرگ برده شده بود: «آن جا دوباره حمید عباسی را دیدم که اسم ۲۰ زندانی دیگر را خواند. با خنده گفت ببینید، عاشورای مجاهدین است. میگفت عاشورای مجدد مجاهدین است و آن زندانیان را به طرف حسینیه بردند.»
حسین فارسی در تاریخ ۲۲ مرداد به اتاق هیات مرگ برده میشود و آنجا علاوه بر اعضای هیات مرگ، رییس اداره اطلاعات کرج و دادستان وقت کرج را هم دیده است: «روبهروی من پنج نفر نشسته بودند. نیری و اشراقی بودند. آخوند دیگر، پورمحمدی بود اما دو نفر اضافه شده بودند؛ فاتحی، رییس اطلاعات کرج و نادری، دادستان کرج. به من گفتند که قرار بود یک چیزی بنویسی. گفتم من نوشتم. گفتند چنین برگهای اینجا نیست. نیری گفت برو چیزی را که قرار بود بنویسی، بنویس. آمدم بیرون، نوشتم و دادم به ناصریان.»
او پس از نوشتن متن مورد نظر، تا اوایل مهر ۱۳۶۷ در سلول انفرادی نگهداری شده بود.
حسین فارسی در بخشی از شهادت خود درباره مواجهه با حمید نوری پس از پایان اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ گفت او در زندان اوین برای آزادی زندانیان از آنها مصاحبه میگرفت.
فارسی گفت آخرین بار، حمید عباسی را در راهروهای ساختمان دادستانی در خیابان «معلم» تهران دیده بود.
حمید نوری، دادیار سابق زندان گوهردشت همراه با وکلای خود در سالن دادگاه استکهلم روایت شاهدان را از آلبانی میشنود.
او که متهم است در مقام دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج در اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی مشارکت داشته، قرار است دور اول دفاعیات خود را در آذرماه به دادگاه ارایه کند.
حمید نوری و وکلای او کلیه اتهامات مطرح شده در جلسات دادگاه را رد کرده و میگویند این اعدامها هرگز رخ ندادهاند و نمیتوانند اتهامات را بپذیرد.
مقامات رسمی جمهوری اسلامی نیز دادگاه برگزار شده را یک طراحی از سوی سازمان مجاهدین خلق دانسته و میگویند در این دادگاه به یک سری داستان و مستندسازی و شاهدسازی دروغی که همه از سوی یک «گروهک» انجام شده، استناد شده است.
این جلسه از دادگاه با احتساب جلسات رزرو برگزار شده، چهلمین جلسه رسیدگی به اتهامات حمید نوری است و تا آوریل ۲۰۲۲ ادامه خواهد داشت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر