استانوایر- پنجشنبه هشتم مهر۱۴۰۰، بیست و یکمین جلسه محاکمه «حمید نوری»، مشهور به «حمید عباسی»، از دادیاران سابق قوه قضاییه جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ برگزار شد و یکی دیگر از شاکیان و شاهدان این پرونده که در دوران اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ با او مواجه شده و در برابر «هیات مرگ» قرار گرفته بود، روایت خود را در دادگاه بیان کرد.
«فریدون نجفی آریا»، از جان به در بردگان اعدامهای مخفیانه زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷، به ۱۵ سال زندان محکوم شده و از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰ را در زندان گذرانده بود.
بنا بر آن چه در این جلسه دادگاه بیان شد، نجفی سه سال از ۱۰ سال حبس خود را در سلولهای انفرادی زندانهای «گوهردشت»، «قزلحصار» و «اوین» بوده است.
فریدون نجفی آریا که پس از خروج از ایران، به استرالیا مهاجرت کرده است، از طریق تماس ویدیویی، شهادت خود را در این جلسه بیان کرد.
او گفت هنگام بازداشت، مشغول گذراندن دوران خدمت سربازی خود بوده است و دلیل بازداشت خود را اینگونه عنوان کرد: «در آن زمان که من دستگیر شدم، برای جمهوری اسلامی دلیلی وجود نداشت که دلیل بیاورد. پاسدارها آمده بودند خواهر و برادر من را بگیرند؛ نتوانستند آنها را بگیرند، من را گرفتند.»
نجفی آریا تایید کرد که در آن زمان هوادار «سازمان مجاهدین خلق» بوده اما هیچ ارتباط تشکیلاتی با این سازمان نداشته است: «برادر و خواهر من طرفدار مجاهدین بودند و من هم کمکشان میکردم. علت دستگیری من هم همین بود.»
او درباره مواجهه خود با «هیات مرگ» به دادستان دادگاه استکهلم گفت به هنگام خروج از اتاق هیات مرگ، یکی از پاسداران که در طول دوران بازداشت در سلولهای انفرادی، نگهبانش بوده است، به او گفته بود شانس آورده که از اتاق زنده خارج شده است.
این زندانی سیاسی سابق در جلسه امروز از یکی از زندانیان اعدام شده به نام «سیامک طوبایی» نام برد و گفت به او هشدار داده بود هنگامی که مقابل هیات مرگ قرار گرفت، حرف بزند و همین موجب شده بود در رویارویی با «ناصریان» که امروز به نام قاضی «محمد مقیسه» شناخته میشود، بگوید به خاطر فعالیتهای خواهر و برادرش بازداشت شده است.
همین موضوع موجب شده بود او از اعدامهای دستهجمعی جان به در ببرد و در سال ۱۳۷۰ شمسی، پس از ۱۰ سال، از زندان آزاد شود.
فریدون نجفی آریا در بخشی از شهادت خود به شکنجه شدن زندانیان سیاسی با محدود کردن غذا و گرسنه نگه داشتن آنها سخن گفت و توضیح داد که وقتی برای چند ساعت در راهروی مرگ منتظر رویارویی با هیات مرگ بوده، به اندازه یک کف دست نان و پنیر برای ناهار به آنها دادهاند اما برای افراد حاضر در اتاق هیات مرگ، به اندازه ۲۰ تا۳۰ نفر کباب و جوجه کباب و... برده بودند.
او گفت اتاق هیات مرگ حدود دوساعت تعطیل بود: «مثل گاو خوردند.»
این تشبیه موجب شد حمید نوری که در جایگاه متهم قرار دارد، اعتراض کند. او خطاب به شاهد گفت: «حق نداری توهین کنی. گاو پدرت است.»
رییس دادگاه به طرفین تذکر داد و از حاضران در جایگاه شاهد و متهم خواست که شأن دادگاه را رعایت کنند.
فریدون نجفی آریا درباره رویارویی خود با حمید نوری در راهروی مرگ گفت او مدام در رفتوآمد بود و برخلاف لشکری و سایر پاسدارها که عموما هیجانزده بودند، خیلی راحت و ریلکس بود و میخندید.
به گفته این زندانی سیاسی سابق، از مجموع زندانیان در بندهای مختلف، تنها ۲۰۰ زندانی از اعدام جان به در بردند.
او تایید کرد که تعداد افراد بازمانده در بند شش زندان گوهر دشت تنها ۱۰ نفر بوده است.
فریدون نجفی آریا بنابر شهادت امروز خود در دادگاه روز ۹ مرداد، برابر هیات مرگ قرار گرفت. او در روایت خود گفت از سوی «لشکری» احضار شده بود: «لشکری آمد و گفت هرکس لیسانس دارد، بیاید. بعد هم آمد همه را برد. اما نوبت به من برای دادگاه نرسید.»
او تایید کرد که حمید نوری را در حالی که به اتاق هیات مرگ در تردد بوده و پوشهای در دست داشته، دیده اما آنجا با او برخوردی نداشته است.»
این زندانی سیاسی سابق نیز مثل شهود دیگر گفت از پشت چشمبند میتوانسته است تا حدی افراد را ببیند و علاوه بر آن، صدای حمید نوری را میشناختهاند. این شامل افراد دیگر و بقیه پاسدارها هم بوده است.
حمید نجفی آریان برای بار دوم، روز ۱۲ مرداد به حضور هیات مرگ برده شده بود: «ساعت سه بعدازظهر نوبت به من رسید. ناصریان مرا نزد هیات مرگ برد. وقتی وارد شدم، چشمبندم را بالا زدم و حمید عباسی را پشت سر اعضای هیات مرگ دیدم.»
او تایید کرد که علاوه بر حمید نوری، «ابراهیم رئیسی» و «مصطفی پورمحمدی» را هم در اتاق هیات مرگ دیده و شناخته است.
فریدون نجفی آریا در اظهارات خود گفت که فکر نمیکرده است نجات پیدا کند چون خیلی از افرادی که طرفدار هیچ دسته و گروهی نبودند، اعدام شده بودند.
این زندانی سیاسی سابق به دادستان گفت هم پیش از اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ و هم پس از آن توانسته است حمید نوری را بدون چشمبند ببیند: «بعد از اعدامها، حمید عباسی از بچهها در حسینیه (اوین) مصاحبه میگرفت و ما هم بودیم. ما را به اجبار آنجا میبردند و مینشاندند. من در فاصله سه متری او بودم. او مصاحبه میگرفت، بچهها را مسخره میکرد و میخندید.»
نجفی آریا مجموعه داستانی دارد به نام «نتهای درخشان» که درباره مسایل زندان است. این مجموعه داستان در سال ۱۳۹۰ در سیدنی استرالیا منتشر شده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر