استانوایر- امروز دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۰، ادامه جلسات محاکمه «حمید نوری»، دادیار سابق قوه قضاییه با شهادت «نصرالله مرندی» که پیشتر در جلسه دهم دادگاه شهادت داده بود و «مسعود اشرف سمنانی» که قرار بود روز ۳۱ آگوست در دادگاه شهادت بدهد و به دلایلی این امکان فراهم نشد، برگزار شد.
مسعود اشرف سمنانی در این جلسه محاکمه گفت که بدون چشمبند، «حسینعلی نیری»، «مرتضی اشراقی» و «اسماعیل شوشتری» را در «هیات مرگ» دیده است.
او همچنین تایید کرد که در جریان مصاحبه تلویزیونی که شرط آزادی بود، «ناصریان» (محمد مقیسه) و «حمید عباسی» (حمید نوری) را نیز بدون چشمبند دیده است.
به گفته مسعود اشرف سمنانی، در جریان مصاحبه و اعترافگیری از زندانیان که در حسینیه زندان گوهردشت انجام میشد، حمید عباسی حضور داشته است و زندانیان دیگری روی زمین مینشستند: «میخواستند ما ببینیم که یک زندانی چهطور مواضع گروهش را زیر سوال میبرد.»
مسعود اشرف سمنانی در سال ۱۳۶۲، زمانی که دانشجوی رشته مهندسی بود، به اتهام هواداری از «سازمان مجاهدین خلق»، «شرکت در تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰» و «کمک مالی به سازمان تا پیش از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰» بازداشت شد.
بنابر آن چه وکیل مشاور این زندانی سیاسی سابق میگوید، اشرف سمنانی در دادگاهی پنج دقیقهای، به هفت سال زندان محکوم و در طول سپری کردن دوران محکومیت خود، دو بار نزد هیات مرگ برده شده است.
مسعود اشرف سمنانی در طراحی و ترسیم نقشههای زندان گوهردشت که در کتاب «ایرج مصداقی» منتشر شده و در بخشی از بررسی جرایم حمید نوری در دادگاه به آنها استناد میشود، نقشی موثر داشته است.
این زندانی سیاسی سابق که در حال حاضر در سوئد زندگی میکند و تابعیت این کشور را دارد، از اتفاقهای رخ داده در سالهای زندان به شدت آسیب روحی دیده و چنانچه وکیل مشاورش میگوید، همچنان نزد روانشناس میرود.
مسعود اشرف سلمانی در خصوص انتقال به زندان گوهردشت به دادستان گفت: «من در بهمن۱۳۶۶ به زندان گوهردشت منتقل شدم. علت انتقالمان هم این بود که در بند۳ زندان اوین در اعتراض به شرایط و وضعیتمان دست به اعتصاب غذا زدیم.»
این زندانی سیاسی سابق گفت در بدو ورود به زندان گوهردشت کرج، در صورتی که اتهام خود را مجاهدین بیان میکردند، به شدت کابل میخوردند: «کابل را روی پا میزدند چون ما دمپایی به پا داشتیم. من اتهامم را هواداری گفتم و وقتی گفتند هواداری چی؟ گفتم هواداری از منافقین. برای همین هم کابل نخوردم و به بند برگشتم.»
مسعود اشرف سمنانی در خصوص اولین مواجهه خود با هیات مرگ در زندان گوهردشت اینچنین روایت کرد: «دو سه ساعت بعد از بازگشتن به بند، ناصریان آمد و من را به اتاق هیات مرگ برد. من را روی یک صندلی نشاند و من که چشمبندم را برداشتم، در درجه اول سه نفر را روبهروی خودم دیدم؛ اشراقی که دادستان بود، نیری که ملا بود و وسط نشسته بود و کسان دیگری هم بودند، از جمله شوشتری....»
به گفته این زندانی سیاسی سابق، نیری در هیات مرگ از او پرسیده بود چه اتهامی دارد و او تکرار کرده بود هواداری از سازمان: «او گفت کدام سازمان؟ گفتم خودتان که میدانید. اما آخر سر گفتم منافقین. گفت تقاضای عفو میکنی؟ حاضری مصاحبه تلویزیونی بکنی؟ گفتم بله و بعد نیری به من گفت برو یک متن بنویس برای مصاحبه.»
مسعود اشرف سمنانی گفت تعبیر او از واژه عفو این بود که آزاد میشود درحالی که عفو به معنای این بود که اعدام نخواهند شد.
او گفت هنگام خروج از اتاق هیات مرگ، حمید نوری را دیده بود که در حال خواندن اسامی برخی زندانیان بوده که برای اعدام برده میشدند.
این زندانی سیاسی سابق در دومین نوبت حضورش در برابر هیات مرگ، متنی دو سه خطی به همراه برده که در آن سازمان مجاهدین خلق را محکوم کرده بود: «برگه را دادم و نیری خواند. پوزخندی زد که آقایان ببینید چی نوشته است و آن چه را من نوشته بودم، بلند خواند. بعد به من گفت که این به درد نمیخورد. من گفتم خب شما بگویید چه بنویسم. دیگر داشتم بلند میشدم تا بروم که نیری به ناصریان گفت حاجآقا یک برگه بدهید بنویسد.»
مسعود اشرف سمنانی گفت هنگامی که میخواسته متن پیشنهادی هیات مرگ را بنویسد، چشمبندش را کمی بالا زده و یک بار دیگر حمید نوری را دیده که گروهی از زندانیان را به صف کرده و برای اعدام میبرده است.
او همچنین گفت که در طول دو سه ساعتی که در راهروی مرگ نشسته بود، شاهد رفتوآمد ناصریان، حمید عباسی و دیگر پاسدارها بوده تا این که ناصریان که امروز با نام قاضی محمد مقیسه شناخته میشود، به دنبال او آمده است: «اول فکر کردم که من را هم برای اعدام میبرد اما از راهپله رفتیم و من را برد به یک انفرادی. آنجا ناصریان من را کتک زد ... مشت، لگد .... بعد هم گفت که حتما فردا باید بروی و مصاحبه کنی.»
مسعود اشرف سمنانی گفت در حدود یک ماه و نیم در آن سلول انفرادی زندانی بوده و از بیرون خبر نداشته است.»
او از افرادی نام برد که بر اثر شکنجه و ضربات کابل بدنشان کبود شده بود و در نهایت وقتی به سالن دو زندان کرج منتقل شده بودند، حدود شاید ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر از جانبهدر بردگان از اعدامها را آنجا دیده بود.
مسعود اشرف سمنانی چندین بار در طول ادای شهادت خود گفت از اجرای اعدامها مطلع بوده و به همین دلیل هم نسبت به اتفاقات پیرامونش توجه نشان میداده است: «فضا شلوغ بود و شمار زیادی زندانی اینجا، اینجا و اینجا [روی نقشه نشان میدهد] در راهرو نشسته بودند. این که ناصریان و عباسی چه میکردند را من وقتی خودم را بردند پیش هیات مرگ فهمیدم. ناصریان من را برد اما آن جا چیزی نگفت. درباره هیات هم من از قبل از طریق مورس فهمیده بودم که ملایشان نیری است و پورمحمدی هم هست. به همین خاطر هم میتوانستم حدس بزنم با چه کسانی روبهرو هستم.»
او گفت شاهد بوده که در دست پاسدارها کیسههای کوچکی حاوی ساعت، انگشتر و کاغذ تا شده بوده است: « فهمیدم اینها باید برای کسانی باشند که اعدام شدهاند.»
او در پاسخ به سوال دادستان که پرسید چه طور چنین نتیجهای گرفته است، گفت: «قبلش به ما خبر داده بودند و بعد هم که این بچهها را میبردند، دیگر نبودند و ما هیچ خبری از آنها نداشتیم و هیچوقت هم خبری از آنها نشد.»
این زندانی سیاسی سابق اما بعد از اعدامها و آزادی از زندان هم حمید نوری را دیده است. او در پاسخ به سوال دادستان در این زمینه گفت: «بعد از اعدامها من به زندان اوین منتقل شدم. آن زمان شرط آزادی، انجام مصاحبه ویدیویی بود اما وقتی آزاد شدم، نمیدانم به چه دلیلی این مصاحبه انجام نشد. بعد زنگ زدند که برای انجام مصاحبه بیا و وقتی من رفتم اوین، برای اولین بار بدون چشمبند وارد شدم و ناصریان (محمد مقیسه) من را تحویل حمید عباسی (حمید نوری) داد. او مرا برد به حسینیه و مصاحبه در آنجا انجام شد.»
در این جلسه همچنین پیش از شهادت مسعود اشرف سمنانی، وکیل حمید نوری برخی اظهارات نصرالله مرندی، از شهودی که در جلسات پیشین شهادت داده بود را متناقض خواند و با طرح سوال درباره جزییاتی همچون لباسی که مرندی حمید نوری را با آن به خاطر میآورد یا تاریخی که متوجه بازداشت حمید نوری در سوئد شده است، تلاش میکرد این تناقضها را آشکار سازد.
نصرالله مرندی اما گفت حمید عباسی آن قدر برای او مهم نبوده است که بر روی لباس و کفش او دقیق شود و اگر به جزییاتی درباره کفش و لباس حمید عباسی نزد پلیس پرداخته، همه آنها را اینجا هم تایید میکند.
نصرالله مرندی تایید کرد که زندانی به نام «خدابندهلویی» را میشناسد که ضربه حمید عباسی به چشم او باعث شد او بینایی خود را از دست بدهد. او همچنین گفت امکان احضار خدابندهلویی از سوی دادگاه برای شهادت وجود دارد.
این زندانی سیاسی سابق همچنین در پاسخ به سوال وکیل حمید نوری گفت که در راهروی مرگ صدای حمید نوری را شنیده و نیمی از بدن او را هم دیده است: «من سرم را بالا میآوردم چون تهش مرگ بود و مهم نبود که [به خاطر بالا آوردن سر] کتک بخوری.»
دادستان نیز با مروز اظهارات نصرالله مرندی، به شهادت او از روز ۱۵مرداد ۱۳۶۷ بازگشت و از فردی که از او به نام «طاهر بزاز حقیقتطلب» یاد شده بود، سوال کرد. به گفته نصرالله مرندی، طاهر بزاز حقیقتطلب دوست صمیمی او بوده که توسط حمید نوری برای اعدام برده شده بود.
نصرالله مرندی درحالی که به شدت منقلب شده بود، گفت: «من هم میخواستم همراه طاهر بروم. ترسی هم از زندانبانها نداشتم. سرم را بلند کردم و از زیر چشمبند دیدم او بود که طاهر و پنج شش نفر دیگر را صدا زد.»
حمید نوری متهم است که در مقام دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج، در اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی مشارکت داشته است؛ اتهامی که خود آن را رد میکند.
او روز ۱۸ آبان ۱۳۹۸ با یک پرواز مستقیم از ایران وارد فرودگاه استکهلم شد و بلافاصله دستگیرش کردند.
حمید نوری تاکنون اتهامات مطرح شده را رد کرده است. به گفته وکیل او، موضع حمید نوری این است که این اعدامها هرگز رخ ندادهاند و نمیتواند اتهامات را بپذیرد.
وکیل حمید نوری مدعی است که موکلش در زمان اعدامها در مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷ به خاطر تولد فرزندش در مرخصی بوده است.
برگزاری دادگاه حمید نوری که تا آوریل سال آینده در دادگاه استکهلم سوئد ادامه خواهد داشت، واکنش مقامات جمهوری اسلامی را نیز در پی داشته است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر