استان وایر: نسرین زنی 26 ساله که از 15 سالگی اعتیاد داشت برای رسیدن به دخترش اعتیاد را ترک کرد و مرکز خیریه جمعیت «تولد دوباره» با جشنی برای پاک شدن نسرین او و دخترش باران را به یکدیگر رساند.
به گزارش روزنامه ایران، نسرین درباره خودش چنین می گوید: «ناخواسته باردار شدم، شبها در این پاتوق و آن پاتوق میخوابیدم تا اینکه دخترم «باران» به دنیا آمد. از بیمارستان فرار کردیم. هیچ مدرکی نداشتم برایش شناسنامه بگیرم. بعد از آن با دخترم کارتن خوابی کردم. با بدبختی از او مراقبت کردم؛ بیمارستان وضعیت ما را به کلانتری محل گزارش داده بود و مأمورها ریختند و بابای بچهام را دستگیر کردند. او آشپزخانه تهیه شیشه داشت. دخترم را به زور گرفتند و برای درمان و نگهداری به شیرخوارگاه فرستادند.»
او می گوید: «هیچ آدرسی از دخترم نداشتم. روزهای اول که به مرکز آمده بودم شما من را اینجا دیدید. آرزویم این بود که بچهام را یک بار بغل کنم. مشاوران مرکز گفتند تو میتوانی و باید صبر کنی. بعد از سه ماه میتوانستم «باران» را ملاقات کنم. هربار که پیشش میرفتم حالم بد میشد. میآمدم و با خانم صادقی حرف میزدم، گریه میکردم و میرفتم پایین همان جا که بخش بستری است. واقعاً فکر نمیکردم 8 ماه آنقدر زود بگذرد که بتوانم دخترم را ببینم. الان حضانت باران را گرفتم. دخترم آمد پیشم. ممنونم. از همه ممنونم.»
خانم صادقی یکی از مددکاران kمرکز اقامتی مدل طبی درمانی زنان و مادران معتاد» درباره چگونه بازگرداندن «باران» به مادرش میگوید: «وقتی مادر معتاد متجاهری را میگیرند و به کمپ میفرستند برای اینکه بچههایشان آسیب بیشتری نبینند آنها را تحویل بهزیستی میدهند. در این میان برخی از مددکاران تصور میکنند اگر در گزارششان بنویسند که مادر معتاد بچهاش را نمیخواهد کمک بزرگی در حق بچه کردهاند اما عملاً مادر را از فرزندش برای همیشه جدا میکنند. کاری که در حق نسرین و باران کرده بودند. قاضی هم رأی به عدم صلاحیت مادر میدهد و خانوادهای که فرزنددار نمیشود میتواند کودک را به فرزند خواندگی قبول کند و با توجه به اینکه این کودکان شناسنامه و تاریخ تولد ندارند مادرش دیگر نمیتواند او را پیدا کند. اگر چند روز دیر میرسیدیم برای همیشه او را از دست میدادیم. قرار بود باران بزودی تحویل یک خانواده داده شود. زمانی که نسرین به کمپ منتقل شدهبود بچهاش را به بهزیستی فرستاده بودند و به اسم دیگری ثبت شده بود. ما با زحمت توانستیم ردی از او بگیریم. میخواستند سرپرستی او را به خانوادهای بدهند که با تلاش مسئولان مرکز اقامتی برای باران برگه تاریخ ولادت گرفته شد و در گام بعدی شناسنامه و در نهایت موفق شدیم باران را به مادرش که پاک شده برگردانیم.»
سارا اسمی زاده، مدیر واحد زنان جمعیت خیریه «تولد دوباره» در این باره گفت:« با مروری بر اخبار و گزارشهایی که در رسانهها منتشر شده و در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخد و انبوهی از اظهارنظر و تحلیل پیرامون آنها تولید میشود، مخاطب، برجستهترین علت کودک آزاری را اعتیاد والدین یا فرد آزارگر میبیند و در این میان مادر معتاد سهم بیشتری از سرزنش و انگ دریافت میکند. این قرینه سازیهای رسانهای، با به کارگیری تکنیکهای تقلیل و ساده سازی، پدیده اجتماعی پیچیده و چند عاملی مانند کودک آزاری و در مواردی خشونت علیه زنان را «مستقیماً» با مسأله اجتماعی پیچیده دیگری یعنی اعتیاد پیوند میدهد و تا جایی پیش میرود که در عمل ذهن مخاطب را به کنار هم قرار دادن این دو عادت میدهد، به طوری که بتدریج افکار عمومی، اعتیاد را معادل کودک آزاری و کودک آزاری را معادل اعتیاد میداند. نا گفته نماند، با توجه به حساسیت فزاینده جامعه ایرانی نسبت به اعتیاد به مواد و واکنش منفی ای که این مسأله در میان افکار عمومی برمی انگیزد، پیوند دادن کودک آزاری و اعتیاد والدین راه حل هوشمندانهای برای جلب توجه افکار عمومی به مسأله کودک آزاری و جلب حمایتهای سیاستگذاران و قانونگذاران برای بهبود شرایط حمایت از کودکان است.»
مدیر واحد زنان جمعیت خیریه «تولد دوباره» با تأکید بر این واقعیت که کودک آزاری رابطه مستقیمی با شغل و طبقه اجتماعی و اقتصادی ندارد، گفت که شاید رویکرد بهتر و راهگشاتر، توجه دادن افکار عمومی به نشانههای کودک آزاری و رشد فرهنگ مسئولیتپذیری در برابر گزارش دادن این نشانههاست، چه با والدین معتاد مواجه باشیم و چه والدینی از طبقه اجتماعی و اقتصادی بالا.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر