روز پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۱ هشتاد و چهارمین جلسه رسیدگی به اتهامات حمید نوری، دادیار سابق قوه قضاییه و متهم به مشارکت در قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت به شهادت عبدالرضا شهاب شکوهی اختصاص داشت.
او چنانکه در معرفی خود گفت نخستین بار هنگامی که پانزده سال داشت در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی بازداشت شد. دومین بار نیز در سال ۱۳۶۰ در قم دستگیر و به اتهام عضویت در سازمان راه کارگر به اعدام محکوم شد اما موفق شد از زندان فرار کند.
عبدالرضا شهاب گفت که مدتی بعد در خردادماه ۱۳۶۲ وقتی در حال انتقال برخی اسناد درون سازمانی بود توسط ماموران محاصره و با شلیک گلوله زخمی شده و برای سومین بار دستگیر شده است.
او دوران زندان خود را در زندانهای مختلف از جمله زندان کمیته مشترک و زندان اوین و گوهردشت گذرانده است در این جلسه شهادت خود را در مورد مشاهدات خود درباره زندان گوهردشت به محضر دادگاه ارایه کرد.
عبدالرضا شهاب گفت که در سال ۱۳۶۴ در دادگاهی به ریاست قاضی نیری یکی از اعضای شناخته شدهای که در هیات مرگ در تابستان ۱۳۶۷ احکام اعدام زندانیان سیاسی را صادر میکرد در زندان اوین محاکمه و برای دومین بار به اعدام محکوم شد. این حکم بعدها به ۱۵ سال حبس تقلیل پیدا کرد.
به گفته شاهد در همان دادگاه او از بازداشت و اعدام برادر دیگرش خبردار شده است.
این زندانی سیاسی سابق در خصوص انتقالش به زندان گوهردشت به هیات دادرسی گفت در سال ۱۳۶۶ وقتی همراه با حدود سیصد زندانی دیگر دست به اعتصاب غذای جمعی زده بود به این زندان منتقل شده و بلافاصله مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته است.
عبدالرضا شهاب در پاسخ به این پرسش که چطور از وقوع اعدامها در زندان مطلع شده است گفت که در پنجم مرداد ماه ۱۳۶۷ از طریق مورد توسط دیگر زندانیان از حضور اعضای هیات مرگ در زندان مطلع شده و با شنیدن خطبههای نماز جمعه و سخنرانی امامان جمعه وقت تهران یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبیلی شنیده که جمعیت حاضر در نماز جمعه علیه اعضای سازمان مجاهدین خلق شعار داده و خواهان مجازات آنها شده بودند.
او همچنین تایید کرد که در پی برگزاری این دو نماز جمعه تلویزیون را از بند محل اقامت آنها خارج و ملاقتها و توزیع روزنامهها را نیز متوقف کردند.
عبدالرضا شهاب شکوهی در خصوص مواجهه خود با هیات مرگ گفت که درست به خاطر ندارد اما در تاریخ نهم یا دهم شهریور در موج دوم اعدامها که اعضای سازمانهای چپگرا را شامل میشد با چشم بند به همراه تعدادی از هم بندیهایش که همگی مارکسیست بودند، در حضور ناصریان توسط لشکری مورد سوال و جواب مذهبی قرار گرفت و در پاسخ به سوالات نیری و اشراقی گفت که نماز نمیخواند و مسلمان هم نیست و به همین علت هم پنجاه ضربه شلاق خورد.
او گفت که در زمان حضورش در راهروی مرگ از ماموران شنیده که می گفتند: «این را ببرید سمت چپ، این را ببرید سمت راست.»
عبدالرضا شهاب پس از اجرای حکم شلاق به سالنی تاریک منتقل شده که در شهادت خود گفت بعدا فهمیده محل آمفی تئاتر زندان و جایی بوده که به گواه جان به در بردگان از اعدامها، اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی آنجا صورت گرفته است.
این زندانی سیاسی سابق گفت که در آنجا از زیر چشم بند تعدادی دمپایی و لباس را در کف سالن و شش طناب دار آویزان از سقف را دیده و وقتی به اتاق دربستهای منتقل شده با شنیدن صدای صحبت آدمها و کامیونها خود را پای پنجره اتاق رسانده است: « آدمهایی را دیدم که لباسهایی به رنگ سفید و شبیه به لباس سم پاشی بر تن داشتند و کیسههایی را در پتو به داخل کامیون پرت می کردند.»
او همچنین گفت که روز بعد دوباره در برابر هیات مرگ قرار گرفته و با قبول تبعیت از قوانین جامعه در صورت آزادی از یک سو و وساطت اشراقی نزد نیری از سوی دیگر، از اعدام نجات پیدا کرده است. در عین حال او پس از ترک اتاق به همراه چند زندانی دیگر به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته تا جایی که منجر به شکستن دندههایش شده است.
عبدالرضا شهاب از یک زندانی دیگر به نام «تفرشی» نام برد و گفت به احتمال زیاد او در جریان همان ضرب و شتمها کشته شده و یکی از ماموران در حالی که آنها را میزده گفته است: «برای کشتن شما چهل روز بهشت به ما وعده داده اند.»
این زندانی سیاسی همچنین گفت که پس از این ضرب و شتم شدید به سلولی انتقال یافت و صدای دو پاسدار را از درون راهرو شنید. او از روی صدا پاسدار عادل، مسئول فروشگاه زندان را شناخت که از دیگری میپرسید: «برایم یک سوال شرعی بوجود آمده. این دخترها را که ما از طناب [دار] پایین می آوریم، کبود می شوند و معلوم است که خفه می شوند و طبق قوانین اسلامی اینها باید ازدواج کرده باشند و اعدام شوند. آیا به نظرت می آید که این درست است. من برام سوال شده.»
او در پاسخ به سوال یکی از وکلای مشاور در خصوص زندانیان زن اعدام شده گفت آنها احتمالا زندانیان عضو یا هوادار سازمان مجاهدین بودهاند و او از اعدام زندانیان زن چپگرا در آن روزها چیزی نشنیده است.
به گفته این زندانی سیاسی پس از اینکه خطر اعدام از سر او و برخی دیگر از همبندیانش گذشت روحانی جوانی را فرستادند تا به زندانیان نجات یافته از اعدام نماز آموزش بدهد. ناصریان، لشکری و یک «فردی با لباس شخصی» به همراه چند پاسدار در روزهای بعد به بند آنها سرکشی و زندانیان را با تهدید و ارعاب مجبور به خواندن نماز می کردند.
این زندانی سیاسی سابق گفت که نزدیک به سه هفته بعد توسط یک پاسدار به دادیاری زندان و نزد فردی به نام «حاج آقا عباسی» برده شد و فهمید او همان کسی بود که پیشتر با لباس شخصی او را بدون چشمبند در بندهای زندان دیده بود. او گفت: « مثلا یکبار در زمان خارج کردن تلویزیون بند- با او روبرو شدم ولی هیچوقت کسی او را به ما معرفی نکرده بود. آنجا حاج آقا عباسی به من گفت که به زندان اوین منتقل خواهم شد. لبخندش هنوز در ذهنم باقی مانده بعد هم امین وزیری رئیس گروه ضربت که در جریان دستگیری ام در سال ۱۳۶۲ او را دیده بودم وارد اتاق شد و عباسی پیش پای او بلند شد.»
او در ادامه شهادت خود از چندتن از زندانیانی نام برد که خودش شخصا میتواند اعدام آنها را در تابستان ۱۳۶۷ تایید کند و اعدام برخی از آنها را نیز با واسطه شنیده است. او در این بخش از شهادت خود از صادق ریاحی، جعفر ریاحی، محمدعلی پژمان، مصطفی فرهادی، حسین حاجی محسن و مجید ایوانی نام برد.
عبدالرضا شهاب شکوهی نهایتا در فروردین ۱۳۶۸ از زندان آزاد شد.
جلسات دادگاه حمید نوری که برای رسیدگی به اتهام مشارکت او در قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ و نقش او در این فاجعه تشکیل شده است تا ماه می ۲۰۲۲ ادامه خواهد داشت.
جلسه بعدی رسیدگی به اتهامات حمید نوری بنا به درخواست وکلای مشاور او به بازجویی از متهم اختصاص داده شده و با وقفهای دو هفتهای به دلیل تعطیلات عید پاک روز چهارشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۱ برگزار خواهد شد.
حمید نوری در جلسات پیشین دفاع از خود، اعدام زندانیان سیاسی را رد کرده و میگوید این افراد نه در زندانهای ایران که در جریان درگیری مسلحانه میان حکومت ایران در جنگ با عراق کشته شدهاند.
او به طور کلی حضور خود در زندان گوهردشت را نیز منکر شده و میگوید در دوران خدمت ده ساله خود در زندان اوین بعنوان «کارمند دفتری» تنها چند مرتبه برای انجام «ماموریت اداری» به زندان گوهردشت کرج رفته بود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر