close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
استان کرمان

دیدار با یک خانواده کپرنشین در استان کرمان که هنوز شناسنامه ندارند

۶ مهر ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۳ دقیقه

استان وایر، پروانه معصومی: سایت "رودبار ما"، سایت خبری شهرستان رودبارجنوب در استان کرمان، گزارشی از دیدار با یک خانواده کپرنشین را منتشر کرده است که هنوز شناسنامه ندارند.

خبرنگار سایت رودبار ما با تاکید براینکه "قصد سیاه نمایی" ندارد، گزارش داده است که این خانواده چهار نفری در ۳۰ کیلومتری جنوب شرق رودبار جنوب و در یک کپر زندگی می کنند.

دارایی آن ها هم از یک سطر تجاوز نمی کند: "کپری به عنوان سرپناه، کوزه ای سفالین به عنوان یخچال! و اجاقی همیشه روشن و ظروفی که از تعداد خانواده تجاوز نمی کند."

روایت وبلاگی خبرنگار سایت رودبارما از خانواده ای که سی چهار است شناسنامه ندارد

این خانواده مجرم است! جرم این خانواده چوپانی و بی سوادیست! ،جرم این خانواده بی زبانیست !

پس محکوم به بی هویتی اند،باید در دنیای ما بی هویت باشند .حق ندارند شناسنامه داشته باشند،حق ندارند یارانه بگیرند ، حق ندارند بیمه باشند وصد البته حق ندارند مدرسه بروند چون مجرمند!

این ها مجرمند چون  ثبت احوال رودبار(جنوب) از احوالشون بی خبر است!ببخشید …با خبر است اما خودشو به بی خبری زده! آه دوستان مسئول من،مسئولیت بی شناسنامه بودن این خانواده  با کیست ؟ یادتون باشه این مجرمان فردای قیامت شاکی اندها. امروز به اتفاق دوستم برای دومین بار به سراغ دومین  خانواده بی شناسنامه در رودبار  رفتم که گزارش بگیرم! این خانواده جمعیتش از خانواده قبلی کمتر بود فقط  4 نفر!

در ۳۰ کیلومتری جنوب شرق رودبار، درست بیخ گوشمان!! ،دارایی آنها را اگر بنویسم از یک سطر تجاوز نخواهد کرد! کپری به عنوان سرپناه! کوزه ای سفالین، به عنوان یخچال! واجاقی همیشه روشن ! و ظروفی که از تعداد خانواده تجاوز نمی کرد !

پدری لاغر اندام ،بیمار احوال وساده لباس به نام حسین!ودو پسرک زیبا! شیعه دوازده امامی! میلاد ۱۴ساله و امید ۳ساله. میلاد دوست دارد در آینده کارمند باشد ووپدر هم دوست دارد امید در آینده کارمند شود (میگه دوست دارم بچه هایم مثل من نباشند ،مثل سایر مردم زندگی کنند)،همین!

اما آرزوی این ها این نیست! آرزوی مشترک همه اعضای خانواده داشتن شناسنامه است! برای این خانواده رئیس جمهور هنوز احمدی نژاد است، فرماندار وامام جمعه شهرستان را که اصلا نمی شناسد!

و مادری صبور که “تنهایی”تنها رفیق اوست !

جالب بود برایم وقتی از حسین پرسیدم شناسنامه دارین؟ گفت بله داشتیم! شاهنشاهی بود،اداره ثبت احوال گرفت برامون عوض کنه ،که دیگه هیچ وقت بهمون پس نداد!سه سال است منتظر شناسنامه از ثبت احوالم...

وقتی پرسیدم آقا حسین تلویزیون؟ ندارم اما درخانه اربابان دیده ایم!

کباب؟ خندید و ذوق زده گفت بعضی اوقات ارباب گوسفندی می کشه و به ما هم مرحمتی!

یارانه؟ نه

بیمار بشی چه؟ ارباب می بره دکتر، آزاد درمون می شم

خونه؟ همین که می بینی!

سواد؟ هیچ کداممون

برق؟ خندید و گفت ای کاش داشتیم!

چند بار رفتی دنبال شناسنامه؟ خیلی ولی ثبت احوال همش اذیتمون می کرد می گفت برید بعدا بیایید و… ارباب هم اجازه نمی داد مدت زمان بیشتری دنبال کار شناسنامه برم!

بچه ها کارتون دیدن؟ آره زیاد

منظورم فیلم کارتونه؟ به هم نگاه کردند. نه!

حسین آقا اگه رئیس جمهور اینجا بود ازش چه می خواستی؟ نیازی نبود ازش چیزی بخوام خودش همه چیز رو می دید!

شناسنامه!

تعجب کردم، آخه بی سوادن ولی حاضر جواب!

میلاد چند امام داریم؟ دوازده تا

از کجا می دونی؟ شنیدم

امام اول؟ نمی دونم

امام آخر؟ نمی دونم

می دونی امام دوازدهم زنده است؟ سرش را به نشانه فکر کردن پایین انداخت!

اگه اینجا بود اگه صدا تو می شنید ازش چه می خواستی؟ فکر می کند و به دیگران نگاه می کند، حسین سریع به کمک پسرش اومد وگفت می خواستم آینده بچه هام خوب شه! می خواستم آرزومون رو برآورده کنه!

بغض گلویم را را فشار داد، از اونجا دور می شدم و شرمنده بودم چرا...

دیدار با یک خانواده کپرنشین در استان کرمان که هنوز شناسنامه ندارند

دیدار با یک خانواده کپرنشین در استان کرمان که هنوز شناسنامه ندارند

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان اردبیل

قاتل خاموش در اردبیل ۹ قربانی گرفت

۶ مهر ۱۳۹۲
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه