«کامبیز درمبخش»، کارتونیست و طراح معروف ایرانی، به علت ابتلا به ویروس کرونا، امروز ۱۵آبان۱۴۰۰ در سن ۷۹ سالگی در بیمارستان آتیه تهران درگذشت. او برنده چندین جایزه معتبر جهانی بود، بیش از ۵۰ نمایشگاه مستقل در ایران و سایر کشورهای دنیا برگزار کرد. «نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه» از سوی دولت این کشور در سال ۱۳۹۳ نیز به او اهدا شده بود.
کارتونیستی که به اعتقاد همکارانش «مانا نیستانی» و «داود احمدی مونس» میبایست او را «پرافتخارترین و تاثیرگذارترین کارتونیست ایرانی» در دهههای گذشته نامید.
کامبیز درمبخش که فارغالتحصیل هنرستان «هنرهای زیبا» در تهران بود، از ۱۴ سالگی کشیدن کاریکاتور و کارتون را در مجله «توفیق» آغاز کرد و در ادامه با نشریات معتبر جهانی مانند «نیویورکتایمز»، «اشپیگل» و «نبل اشپالتر» همکاری کرد. او بیش از ۶۰ سال در زمینه کارتون، کاریکاتور و طراحی فعالیت کرد و مدتی نیز در دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران تدریس کرد.
دریافت جایزه از مسابقات بینالمللی کاریکاتور در ژاپن، آلمان، ایتالیا، سوییس، بلژیک، ترکیه، برزیل و یوگسلاوی، از جمله افتخارات کاری کامبیز درمبخش است.
علاوه بر حضور بسیاری از آثار این کارتونیست در موزههای معتبر دنیا، کتابهای متعددی نیز از او در زمینه تصویرسازی و کاریکاتور، چاپ و منتشر شده است که از میان آنها میتوان به «بدون شرح»، «دفتر خاطرات فرشتهها»، «کتاب کامبیز»، «میازار موری که دانهکش است»، «المپیک خنده»، «سمفونی خطوط» و «اگر داوینچی مرا دیده بود» اشاره کرد.
کامبیز درمبخش که علاوه بر کارتون و کاریکاتور، در زمینههای تصویرگری کتاب کودک، پوستر و فیلم کوتاه نیز فعالیت میکرد، از سال ۱۳۸۶ وارد حوزه انیمیشنسازی شد و همراه با فرزندش، مجموعه «دلقکها» را منتشر کرده است.
مانا نیستانی، کارتونیست و همکار ما در ایرانوایر گفت: «درمبخش مدت زیادی کار کرد، فعال بود و دورههای مختلفی را در مطبوعات تجربه کرد. از کار در نشریات طنز مردمی مثل توفیق، تا کارهای متفاوتتر که تحت تاثیر کارتونیستهای مدرن فرانسوی مانند شاوال و بوسک بودند. درمبخش به مرور، جهان خودش را ساخت، سبکاش را شکل داد و در آن ماهر و یگانه شد. او موفق شد تا کارتون را به یک گونهای از بیان هنرمندانه، و نه الزاما بهروز تبدیل کند. اهمیت کارهای درمبخش، نداشتن تاریخ مصرف نیست، بلکه رسیدن به همین جهان شخصی در مجموعه کارهایش است. درمبخش و محصص، مسیر متفاوتی از کارتونهای توفیقی را در پیش گرفتند و روی بخش بزرگی از کارتونیستهای نسلهای بعدی در ایده، فضای فکری، لحن و تکنیک تاثیر گذاشتند.»
مانا نیستانی به تشریح نکات فنی آثار و نوآوریهای کامبیز درمبخش پرداخت و گفت: «گرافیک در آثار درمبخش، در فضای پرگو و شلوغ آثار بیشتر هنرمندان ایرانی اهمیت زیادی دارد. درمبخش از معدود هنرمندانی بود که خلاصهگویی و ایجاز را عالی به کار میبرد. استفادهاش از فضاهای سفید صفحه و فضاهای دوبعدی و خطی بینظیر بود. وقتی از خطوط کم استفاده میکنی، هر خط ارزش زیادی پیدا میکند، پس باید بهجا و موثر ترسیم شود، وگرنه کار از دست میرود. درمبخش در این کار استاد بود. خیلی از همکاران من از سبک و گرافیک درمبخش تاثیر گرفتند، اما شاید هیچکدام به خوبی خودش این کار را انجام نداده باشند. کار من هم البته شاید از حیث تکنیک و فضا، کاملا با کارهای درمبخش بیربط باشد، اما طبعا در مقطعی مدیون مسیری بودهام که درمبخش، محصص، رادپور و شهیدی باز کردند.»
داود احمدی مونس، یکی دیگر از کارتونیستهای مطبوعات ایران از دوستان کامبیز درمبخش نیز به ایرانوایر گفت: «ایشان جزو نسل اول کاریکاتوریستهای مدرن ایران به شمار میرفتند و در کنار افرادی همچون اردشیر محصص، محسن دورلو و جعفر تجارتچی، از پیشگامان کارتون و کاریکاتور در ایران بودند. آقای درمبخش قبل از انقلاب ایران و از نوجوانی شروع به کار مطبوعاتی کردند و بعد از مجله توفیق، در کیهان، اطلاعات و آیندگان مشغول به کار شدند. قبل از وقوع انقلاب ایران، ایشان به کشور آلمان سفر کرد و تا انتهای دهه شصت خورشیدی نیز به ایران بازنگشت. در آن سالها با معروفترین رسانههای آمریکایی و انگلستانی و آلمانی همکاری کرد و همان فعالیتها هم باعث شد تا در داخل کشور علیه او پروندهسازی کنند. من هم به عنوان یک فرد عاشق کاریکاتور، از دیدن آثار باکیفیت و خلاقانه آقای درمبخش در رسانههای خارجی ذوقزده میشدم. پس برای اولینبار پس از انقلاب اسلامی، در کتاب فصل کاریکاتور که تالیف کردم، ایشان را به نسل جوان معرفی کردم و آثار معروفش رو در کتاب نشان دادم.»
احمدی مونس ملقب به آروین در ادامه بیان کرد: «در نهایت ابتلای ایشان به بیماری سرطان و همچنین دلتنگی دوری از ایران، باعث شد تا در اوایل دهه هفتاد به ایران بازگردد. متاسفانه پس از ورود به کشور، ممنوعالکار و ممنوعالتصویر شدند و و یادم میآید که مثلا در روزنامه تندروی کیهان، در آن زمان چه مطالبی علیه ایشان منتشر شد. حتی یکبار هم اداره گذرنامه در دولت آقای رفسنجانی، ایشان را احضار کرد و به او دستبند زدند و تحت بازجویی و بازداشت قرار گرفت. او در تمام سالهای بعدی که مجوز فعالیت را دریافت کرد، به عشق کاریکاتور زنده ماند و نفس کشید. من او را پدربزرگ کاریکاتور و کارتونیستهای ایرانی میدانم. سعی کرد هرسال بین یک تا سه نمایشگاه برگزار کند و علیرغم اینکه همچنان با بیماری سرطان و شیمیدرمانی میجنگید، فعال و پرانرژی و مهربان بود.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر