بحران همهگیری کرونا طی حدود دو سال گذشته چهره خاصی از زندگی به رخ دنیا کشیده است. برخورد روزانه با اخبار بد و بحرانی مثل عالمگیر شدن ویروس کرونا برای برخی از مشاغل و گروههای جامعه، از جمله روزنامهنگاران، تاثیر شدیدتری داشته است. هرچند روزنامهنگاران به دلیل رویارویی روزانه با اخبار سیاه و بد، جزو یکی از آسیبپذیرترین گروههای جامعه به شمار میآیند ولی در ایران راههای مقابله و برونرفت از این غم و اندوه را آموزش ندیدهاند.
در طول تاریخ، تلاشهای زیادی برای توصیف و درمان غم و اندوه انجام شده و نتایج آن هم پیدرپی درحال تغییر است. به همین دلیل، از سال ۲۰۱۴ میلادی، هرساله روز ۳۰ آگوست در ایالات متحده امریکا «روز ملی آگاهی از اندوه» نامگذاری شده است؛ روزی که در آن تلاش میشود نسبت به حالتهای بیشمار غم و اندوه در انسانها که در نتیجه از دست دادن پدید میآیند، آگاهیرسانی شود و شهروندان را تشویق به حمایت صحیح از یکدیگر در مقابل مصیبتهای زندگی میکنند.
روزنامهنگاران ایرانی درحال حاضر جزو آسیبپذیرترین اقشار جامعه ایران در برخورد با ویروس کرونا و حجم بالای اخبار ناراحت کننده هستند؛ صنفی که طی دو سال اخیر، بیش از ۲۰ نفر از اعضای خود را به دلیل ابتلا به ویروس کرونا از دست داده است و در شرایط مرگومیر گسترده ایرانیها به خاطر عدم دسترسی به واکسن باکیفیت و وخیمتر شدن شرایط اقتصادی ایران، مجبورند روزانه با سیلی از وقایع غمانگیز برای پوشش خبری مواجه باشند.
طریقه روبهرو شدن با اقشار داغدیده و مستاصل برای کاهش دردها و غمهایشان چیست؟ چه باید و چه نباید نگفت؟
«سارا رحیمی»،عضو انجمن بینالمللی کوچینگ، نویسنده، سخنران و دانشجوی فوق لیسانس روانشناسی و مربی زندگی (Life Coach)، به «خبرنگاری جرم نیست» میگوید: «ما با یاد بگیریم در مقابل افراد آسیب دیدهای که غرق در غم و اندوه هستند، چهگونه رفتار کنیم تا نه تنها با رفتار خود موجب آسیب بیشتر آنها نشویم بلکه در خروج سریعتر آنها از اندوه هم موثر باشیم.»
اندوه یکی از قدیمیترین و پایدارترین جنبههای تجربه بشری است. بعید است تا به حال اندوه را تجربه نکرده باشید اما اگر جوابتان منفی است، باید بدانید متاسفانه حتما این حس در آینده به سراغتان میآید. غم و اندوه تمام احساسات انسانی در رابطه با یک فقدان را شامل و عزاداری هم به عنوان بیان بیرونی همین حس معرفی میشود.
هدف از روز ملی آگاهی از اندوه که توسط دکتر «آنجی کارترایت»، فارغالتحصیل رشته مشاوره و رواندرمانی در امریکا نامگذاری شده، تشویق به بیان و ابراز احساسات در موارد از دست دادن و «سوگ» است تا شهروندان نسبت به حقایق زندگی یکدیگر آگاهتر باشند.
تا قبل از سال ۱۹۹۶، خلاصه افکار روانشناسان و اندیشمندان معروف مانند «زیگموند فروید»، «الیزابت کوبلر راس» و «سیمون شیمشون روبین» درباره مقوله اندوه این بود که عزاداری یک فرایند طبیعی است و نباید دستکاری شود و طبق همین فلسفه، اندوه را عنصری جداناپذیر از زندگی انسانها میدانستند. اما طی دو دهه اخیر، پیشرفت بزرگی در درک اندوه به عنوان اتفاقی چند وجهی و پیچیده شاهد بودیم و روشهای علمی گوناگونی نیز برای مهار بحرانهای عاطفی و قرار گرفتن در مسیری صحیح اریه شده است.
سارا رحیمی، متخصص عبور از غم و اندوه (Grief Recovery) که نخستین کتابش با عنوان «چه کسی قصد دارد ما را متوقف کند؟» در سال ۲۰۱۶ در صدر کتابهای پرفروش کانادا قرار داشت، در توضیح چرایی پیدایش غم و اندوه میگوید: «اندوه را زمانی تجربه میکنیم که چیزی را از دست داده باشیم؛ حال میخواهد از دست یکی از نزدیکانمان به خاطر فوت باشد یا ما را ترک کرده باشد و یا سلامتی خود را از دست داده باشیم؛ همچنین از دست دادن شغل یا وطن به دلیل مهاجرت. به ما همیشه این طور آموختهاند که چهطور چیزهایی را به دست بیاوریم ولی درباره از دست دادن و کنار آمدن با آن کمتر آموزش دیدهایم. یک شرایطی پیش میآید که زندگی ما از حالت طبیعی خارج و همین به هم ریختگی موجب پیدایش احساسات متناقضی در ما میشود؛ مثلا وقتی پدرم بر اثر بیماری سرطان فوت کرد، از طرفی از این که دردهایش پایان یافتند، برایش خوشحال بودم اما از طرف دیگر چون دیگر او را ندارم، عمیقا من را غمگین میکرد.»
به گفته این نویسنده و سخنران : «اقشار آسیبپذیر مانند خبرنگارها یا کادر درمان را ببینید که در بحران کرونا طی دو سال اخیر چهقدر تلفات داشتند و جانهای عزیزی که از دست رفتند. بسیاری از مردم نمیدانند با کسی که از دست دادگی یا سوگواری را تجربه میکند، چهگونه برخورد کنند و حرفهایی را میزنند که درست نیستند؛ مثلا میگویند برادرت راحت شد که فوت کرد، در حالی که این حرف اصلا زیبا نیست. چرا آن شخص باید راحت میشد در حالی که روزنامهنگاری بوده که سالها با عشق زندگی کرده و به آینده امیدوار بوده است. شاید از نظر عقلانی حرف اقوامش درباره راحت شدن متوفی از شرایط سخت زندگی در ایران درست باشد اما این جملات برای کسی که اندوهگین و داغدار است، به شدت سنگین است. ما باید طوری رفتار کنیم که همدلی خود را نشان دهیم و به جای بیان کماتی اشتباه در جهت افزایش درد، باری ر از روی دوشش برداریم.»
سارا رحیمی با عنوان اینکه بیان جملاتی مانند «میتوانی دوست جدیدی پیدا کنی» یا «خوب است که بچهای دیگر داری» یا «دوباره ازدواج کن» و یا «تو باید جلوی پدر و مادرت مقاوم باشی»، همچنین اضافه میکند:« این جملات تنها موجب آوار شدن حجم بیشتری از غم بر روی فرد اندوهگین میشود، زیرا اندوه و غم جزوی انکارناپذیر از واقعیت زندگی هستند و اگر سرکوب شوند، در آینده عوارض وحشتناکتری را از خود به جای میگذارند.»
این مربی زندگی و متخصص عبرو از غم و اندوه همچنین میگوید: «در مقابل فرد اندوهگین، باید سعی کنیم دو عدد گوش باشیم با یک قلب بزرگ؛ یعنی بدون هیچ قضاوتی، اشکها و درد دلهای آن شخص را بشنویم و به او اطمینان دهیم تا زمانی که بخواهد، کنارش خواهیم ماند. مثلا بگوییم هر زمان که دلش بخواهد، میتواند با ما تماس بگیرد یا برایش غذا بپزیم و یا با او به پیادهروی برویم و همراهش سوگواری کنیم. وسط صحبتهایش نپریم و سعی نکنیم که خودمان را پردردتر از او نشان دهیم. او باید تخلیه شود و روزهای غمآلودش را بگذارند. این چه رسم بدی است که پس از فوت یک فرد، خانواده داغدار به جای ابراز احساسات و خلوت کردن و تخلیه خود، باید به فکر رستوران و پذیرایی از میهمانان باشد؟ همین رسوم غلط است که موجب سرکوب احساسات میشود.»
این معلم زندگی و سخنران معتقد است تشویق فرد اندوهگین به انجام شادیهای تصنعی یا رقصیدن و یا خوردن مشروب برای فراموشی لحظهای آن اتفاق غمانگیز هم بسیار غلط است چون این پیغام را به او میرساند که انگار ناراحتی یا اشک او موجب عصبانیت اطرافیانش میشود و کسی تحمل حال بدش را ندارد.
به گفته خانم رحیمی، «بعضی وقتها هم اطرافیان فرد داغدیدهای که گریه نمیکند را را مجبور به گریه و عزاداری میکنند تا به قول خودشان، حجم غمش را کاهش دهند، درحالی که این اجبارها نیز غلط هستند. ما چه میدانیم که نوع رابطه این فرد با متوفی چهگونه بوده است؟ اصلا شاید دوست ما دلش میخواهد در تنهایی گریه و عزاداری کند! چه کسی میگوید گریه کردن در جمعیت حتما باعث بهبود حال روحی میشود؟ ما فقط میتوانیم با اجازه دوست یا نزدیکان غمدار خود، کنارشان باشیم و همان کاری را انجام دهیم که او از ما میخواهد. از او بپرسیم چه میخواهد و آیا دوست دارد که تنها باشد یا کنارش باشیم؟ معمولا غم از دست دادن دوستان و اقوام نزدیک بین شش ماه تا یک سال طول میکشد و روندی است که باید طی شود. اگر از این زمان طولانیتر شود و ببینیم که آن غم موجب اخلال در روند زندگی و آسیب روانی شده، آنگاه است که باید برای تحت درمان قرار گرفتن یا معرفی به مشاورهای رواندرمان اقدام کنیم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر