عدم انتقال زندانیان بیمار به بیمارستان طی سالهای اخیر یکی از اصلیترین دغدغه زندانیان و خانوادههای آنان بوده است. در این بین شاید سهم زندانیان سیاسی و عقیدتی، روزنامهنگاران و فعالان شبکههای اجتماعی از این اجحاف بیشتر هم بوده باشد، زیرا به نظر میرسد جلوگیری از انتقال آنها به بیمارستان با هدف تنبیه و جریمه بیشترشان از سوی قوه قضاییه و یا بازجویانشان است.
«عیسی سحرخیز»،«علیرضا رجایی»، «مسعود باستانی» و «هنگامه شهیدی» از جمله روزنامهنگاران زندانی بودند که مدتها از انتقال آنها به بیمارستان برای درمان بیماریهایشان مخالفت شد. علیرضا رجایی به دلیل همین عدم رسیدگیهای به موقع یکی از چشمانش را از دست داد.
«موسی غضنفرآبادی» نماینده مردم بم و رییس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به اینکه چرا با انتقال زندانیان از جمله فعالان مدنی، عقیدتی و روزنامهنگاران به بیمارستان، یا اعطای مرخصی به آنها برای پیگیری روند درمان مخالف میشود، گفت اینها «ادعای ضدانقلاب» است.
این نماینده مجلس با تکذیب کامل آن به «خبرنگاری جرم نیست» گفت: «نخیر اینچنین نیست و این حرفها ادعای ضدانقلاب است. عمر دست خداست. هر زندانی که مشکل جسمی و بیماری داشته باشد به بیمارستان منتقل میشود، ضمن اینکه در زندانها هم در تمام ساعات پزشکان حضور دارند. اینکه برخی از زندانیها ادعا میکنند که با انتقال آنها به بیمارستان مخالف شده، حتما بیماریشان در حدی نبوده که لازم باشد به بیمارستان منتقل شوند و پزشک زندان این تشخیص را داده است.»
غضنفرآبادی در انتهای حرفهایش با خطاب قرار دادن ما به عنوان «حقوقبگیر عربستان و اسرائیل» خواست تا دیگر با او تماس نگیریم.
اما این صحبتها از سوی موسی غضنفرآبادی در حالی بیان شد که در حال حاضر قوه قضاییه از انتقال «محمد نوریزاد»، روزنامهنگار و مستندساز سابق و فعال سیاسی از زندان به بیمارستان ممانعت میکند. آقای نوری زاد دچار بیماری قلبی است و تاکنون به دلیل مخالفتها برای انتقالش چندین بار اقدام به خودزنی کرده است.
«محمدحسین آقاسی» وکیل دادگستری، ۱۷اسفند۱۳۹۹ در گفتوگو با «خبرنگاری جرم نیست» تاکید کرد که علیرغم نظر پزشک مستقر در زندان اوین و همچنین پزشک سازمان «پزشکی قانونی» مبنی بر فوریت انجام عمل قلب بر روی محمد نوریزاد، مقامات زندان اوین همچنان با این انتقال و اعطای مرخصی پزشکی مخالفت میکنند، که این مخالفت ممکن است به مرگ او منجر شود.
محمدحسین آقاسی با اشاره به وضعیت نوریزاد گفت: «آیا بهنام محجوبی دیگری در راه است؟»
پیش از این در ۲۵بهمن۱۳۹۹ «بهنام محجوبی» از«دراویش گنابادی» به دلیل انتقال دیرهنگام به بیمارستان، به کما رفت و سپس فوت کرد. خبر درگذشت او در تاریخ ۳ اسفندماه تایید شد.
«کیومرث سرمدی» نماینده مردم اسدآباد و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس نیز مانند غضنفرآبادی با انکار این اتفاقات، به «خبرنگاری جرم نیست» گفت: «اطلاعی درباره موضوع عدم انتقال زندانیان بیمار به بیمارستان ندارم، اما بعید میدانم که با اعزام هیچ زندانی بیمار به بیمارستان مخالفت شود. شرایط زندانهای ما از بسیاری از زندانهای کشورهای دیگر بهتر است.»
بسیاری از زندانیان مانند «محمد سیف زاده»، «ابوالفضل قدیانی»، «حسین رونقی»، «عبدالفتاح سلطانی»، «احمدرضا جلالی»، «آتنا دائمی»، «آرش صادقی»، «نسرین ستوده»، «نرگس محمدی» و «نازنین زاغری» در زمان زندان با وجود مبتلا بودن به بیماریهای گوناگون، به بیمارستان منتقل نشدند تا آسیبهای جدی جسمانی و روحی به آنها وارد شود.
محمدحسین آقاسی درباره اینکه چرا مسئولان زندانهای مختلف در ایران و همچنین بازجوهای امنیتی در وزارت اطلاعات یا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با انتقال زندانیان بیمار به بیمارستان یا اعطای مرخصی پزشکی به آنان مخالفت میکنند، میگوید: «یک سری تشریفات و قوانین عقبمانده وجود دارد که مانع از انتقال فوری زندانیان به بیمارستان میشود، و آنقدر این نامهنگاریها طولانی میشود که گاهی به بیش از یک سال هم میکشد. در کنار این مسئله، مخالفتهای سلیقهای و شخصی هم در صدور دستور انتقال به بیمارستان وجود دارد که شبیه به تنبیه و تسویهحساب با زندانیان است، که این هم بسیار عجیب و تاسفآور است.»
«رضا خندان» فعال مدنی و همسر «نسرین ستوده»، وکیل دادگستری هم در گفتوگو با «خبرنگاری جرم نیست» میگوید تصور نهادهای امنیتی و قضایی در ساختار نظام جمهور اسلامی ایران این است که زندانیان، مجرمان خطرناکی هستند و باید تحت فشارهای فراقانونی و ظالمانه قرار بگیرند تا تنبیه شوند.
آقای خندان میگوید: «دلیل اینکه که حالا شهروندان را بهخاطر یک پست اینستاگرامی یا یک توییت بازداشت میکنند؛ هم افزایش فشار و ترساندن مردم از بیان عقایدشان است. درباره روزنامهنگاران هم هدف از آزارو اذیت این است که به سایر روزنامهنگاران یا فعالین مدنی بگویند انتقاد کردن از سیاستهای نظام و مسئولان رده بالا، چنین تاوانی دارد و باید سکوت کنند. در حالیکه اقدامی مانند ممانعت از انتقال یک زندانی بیمار به بیمارستان، مصداق بارز شکنجه است و در موارد زیادی هم دیدیم که منجر به نقص عضو یا فوت زندانیان شده است.»
این فعال مدنی به مخالفت مقامات زندان اوین با اعزام همسرش به بیمارستان اشاره کرد، و گفت که پس از ۴۰ روز اعتصاب غذای نسرین ستوده و پایین آمدن سطح هوشیاری و نزدیک شدن به مرگ، سرانجام با انتقال او به بیمارستان موافقت شد.
رضا خندان میگوید: «سلب کردن حقوق اولیه زندانی مانند تلفن، حمام، ملاقات عمومی، دسترسی به بوفه و مهمتر از همه دسترسی به پزشک زندان و انتقال به بیمارستان، رفتارهایی با نشانه حقارت آنهاست. مثلا خودم وقتی در سال ۱۳۹۷ زندانی شدم، هیچ جایی در بند عمومی نداشتم تا حتی عینکم را قرار دهم. میبایست روی زمین میخوابیدم و همه چسبیده به هم بودیم. وقتی صبح بیدار شدم دیدم یک زندانی روی عینکم لگد کرده و عینک خرد شده است. سپس هیچ دسترسی برای مراجعه به چشمپزشک و خرید عینکی دیگر نداشتم و ناچارا روزها را بدون عینک و بینایی مناسب سپری کردم. یا در موردی دیگر از درمان دست یک زندانی سیاسی "بلوچ" که شکسته بود، خودداری میکردند و او ماهها با دست شکسته زندانی بود. خب اینها شکنجه است؛ و البته که برای عملهای سنگین جراحی و اعزام به بیمارستان نیز سختگیریهای بیشتری وجود دارد.»
رضا خندان چنین سیاستی در سیستم حقوقی و امنیتی ایران را تلفیق «بیکفایتی» و «ظلم سیستماتیک» میداند و میافزاید: «مسئولان نظام میدانند که به دلیل وضعیت وخیم اقتصادی در ایران و افزایش فقر، هر لحظه امکان شکلگیری اعتراضات گسترده مردمی وجود دارد، و به همین خاطر میخواهند با افزایش فشارهای امنیتی و صدور احکام حبس بلندمدت و اذیت و آزار در زندان، موجب ترس و هراس مردم از اعتراض شوند. پس روزنامهنگاران و فعالین سیاسی-مدنی شناختهشده را نیز شکنجه میکنند، چون میدانند که اخبارشان در سطح جامعه بیشتر بازتاب مییابد و به این طریق ترس و وحشت در سطح جامعه گستردهتر خواهد شد.»
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر