توهین و تحقیر اشخاص، قومیتها و اقلیتهای مذهبی توسط مجریان و مهمانان برنامههای مختلف در صداوسیمای ایران به روالی معمولی تبدیل شده و بهنظر هم نمیرسد که عزمی جدی برای مقابله با این اتفاق وجود داشته باشد.
اما نکته عجیبتر این است که در کمتر موردی، اعتراضات و دادخواهیها نسبت به اهانتها منجر به تغییر رویه صداوسیما و برکناری مسئول مربوطه شده باشد و در بیشتر موارد، مجری یا کارشناس توهینکننده پس از دوری موقت مجددا به مقابل دوربین بازمیگردد، مگر اینکه فرد مورد تعرض دارای منصبی حکومتی باشد.
بهطور نمونه در تاریخ ۱بهمن۱۳۹۹ «احمد جهانبزرگی» عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در برنامه زنده «زاویه» در شبکه چهار تلویزیون ایران گفت: «در جمهوری اسلامی مسئولی مینشیند خانه و ممکن است پای منقل باشد و به این طرف و آن طرف سر نمیزند.» که در ادامه اظهاراتش از کابینه این فرد سخن به میان آورد تا مشخص شود که منظور او «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران است.
بیان این جملات موجی خشم زیاد حسن روحانی و اعضای کابینهاش شد، تا در اولین جلسه هیاتدولت پس از ایراد این سخنان، «عبدالعلی علیعسکری» رئیس سازمان صداوسیما را به جلسه دعوت نکنند. سرانجام و پس از فشارهای زیاد، رئیس صداوسیما مجبور به عذرخواهی شد، تا رابطه دولت و صداوسیما مجددا بهبود یابد.
نمونههایی از اهانتها و تحقیرهای سازمانی در صداوسیما
حال سوال این است که آیا اگر چنین اهانتی به سایر شهروندان و اقلیتها و قومیتها مختلف میشد، باز هم شاهد عذرخواهی رئیس سازمان صداوسیما یا حتی مدیران ردهپایین این سازمان بودیم؟
آذر ۱۳۹۹ یک خلبان نظامی در برنامه «انتهای الوند» در شبکه دوم تلویزیون ایران مدعی شد: «در زمان جنگ با عراق، کردها در استان کردستان میگفتند گوشت خلبان ایرانی را ۵۰۰ هزار تومان میخریم.» بیان چنین ادعایی که دارای هیچ مدرک و سند موثقی هم نبود، موجب خشم کردزبانان ایرانی شد.
اسفند ۱۳۹۹ و پس از گسترش شیوع ویروس کرونا در ایران، «امیرحسین رستمی» بازیگر ایرانی با حضور در برنامه «فرمول یک» در شبکه اول تلویزیون ایران، از نحوه کنترل و عدم ایجاد قرنطینه شهر قم در ایران به عنوان مرکز شیوع کرونا انتقاد کرد و افزود که اگر پروازهای «هواپیمایی ماهان» به شهر «ووهان» چین در همان روزهای اول شیوع کرونا متوقف میشد، آنگاه شاید افزایش مرگومیرها در ایران نبودیم.
انتقادی که قبل از آن توسط بسیاری از پزشکان ایرانی نیز مطرح شده بود، اما طرح آن و نام بردن از شهر مذهبی قم توسط این هنرمند موجب شد تا در میان برنامه و به ناگاه سخنان او قطع شود و او را از استودیوی این برنامه اخراج کنند. «علی ضیا» مجری این برنامه نیز پس از اخراج مهمانش، دوباره مقابل دوربین قرار گرفت و با بیان سخنانی توهینآمیز خطاب به رستمی سعی کرد تا او را تحقیر کند و انتقادات مهمانش را «بیمایه» خواند. این اتفاق با انتقاد زیاد شهروندان ایرانی نسبت به سانسور صدای منتقدین در تلویزیون ایران مواجه شد.
«محمدصادق کوشکی» پس از ماجرای شلیک پدافند سپاه پاسداران به هواپیمای مسافربری اوکراینی، دی ۱۳۹۸ بهعنوان کارشناس مسائل سیاسی مهمان برنامه «شبکه افق» بود تا از عملکرد این نهاد نظامی در مقابل موج خشم و انتقاد مردم ایران دفاع کند. او پس از ربط دادن ریشه اعتراضات مردمی به کشورهای خارجی، در قسمتی از صحبتهایش به «رخشان بنیاعتماد» کارگردان زن ایرانی که فراخوانی برای روشن کردن شمع به یاد جانباختگان آن حادثه را منتشر کرده بود، حمله کرد و گفت: «اگر سپاه پاسداران نبود، دست امثال عبدالمالک ریگی به تو و دختر و کسوکارت میرسید. البته شاید شما خوشتان هم میآمد...»
بیان این جملات، علاوه بر انتقاد فعالان حقوق زنان و هنرمندان و سایر شهروندان ایرانی در شبکههای اجتماعی، به صدور بیانیه اعتراضی از طرف انجمن مستندسازان ایران نیز انجامید.
در موردی دیگر از «شبکه افق» که وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در صداوسیمای ایران است، دی ۱۳۹۸ «زینب ابوطالبی» مجری این شبکه در برنامهای که همزمان با تشییع جنازه «قاسم سلیمانی» فرمانده سابق سپاه قدس پخش شد، در سخنانی عجیب گفت: «ایرانیها به یک زندگی حماسی و جهادی احتیاج دارند و اگر کسی به این سبک زندگی اعتقاد ندارد، جمع کند و از ایران برود.»
اهانتها به اعتقادات مسلمانان غیرشیعه و «اهل سنت» نیز در سالهای اخیر در تلویزیون ایران بارها تکرار شده است. برای مثال؛ مهرماه ۱۳۹۹ در تلویزیون استانی «کردستان» صداوسیمای ایران، یک دعای شیعی با نام «زیارت عاشورا» پخش شد که در آن به سه خلیفه پس از پیامبر اسلام لعنت فرستاده شده است.
در موردی دیگر و در خرداد ۱۳۹۸ برنامهای مذهبی از شبکه پنج تلویزیون پخش شد که در آن یک مداح، برای «خلفای راشدین» و «عایشه» همسر پیامبر اسلام کلمه «حرامزاده» را بهکار برد.
همچنین مرداد ۱۳۹۵ در برنامه «دورهمی» از شبکه نسیم، «مهران مدیری» مجری این شوی تلویزیونی در سخنانش داستان فردی ریاکار را روایت کرد که برای استخدام، از روی ریاکاری و بدون هیچ ارتباطی با موضوع استخدام، به دو تن از بزرگان اهل سنت یعنی «طلحه و زبیر» لعنت میفرستد.
تمام این توهینها به اعتقادات مذهبی اهل سنت در ایران، با اعتراض و خشم شهروندان سنیمذهب و روحانیان اهل سنت روبرو شد.
توهین «چنگیز جلیلوند» دوبلور ایرانی در شبکه استانی فارس نسبت به مردم استان کهگیلویهوبویراحمد که پیشینه آنان را «غارت» و «راهبندی» معرفی کرد؛ توهین به قشر کارگر در شبکه «ایرانکالا» که در یک گزارش کارگران ایرانی و شوراهای کارگری را به ایجاد اغتشاش و برهم زدن امنیت ملی متهم کردند؛ توهین مجری شبکه دوم تلویزیون ایران به کردزبانان ایرانی و «لباس چوپانی» نامیدن لباس محلی کردها و همچنین توهینهای «آرش ظلیپور» مجری برنامه تلویزیونی «من و شما» خطاب به «مسعود فراستی» منتقد سینما که منجر به ترک برنامه از سوی این منتقد شد، از جمله دیگر اهانتهای صورتگرفته طی یک سال اخیر در صدواسیمای حکومتی ایران است.
شهروندان چطور میتوانند از صداوسیما شکایت کنند؟
راه شکایت و اعتراض قانونی نسبت به توهینهایی که رسانه ملی ایران نسبت به عقاید و قومیتها و مذاهب شهروندان صورت میگیرد، چگونه است؟ آیا اصلا از سازمان حکومتی مانند صداوسیما که تحت مدیریت رهبر نظام قرار دارد، میتوان شکایت کرد؟ پس حق دفاع شهروندان آسیبدیده چه میشود؟ تحت چه شرایطی میتوان این سازمان حکومتی را ملزم به پاسخگویی و جبران مافات کرد؟ چرا صداوسیما در دههها اخیر در کمتر موردی خود را ملزم به پاسخگویی نسبت به اعتراضات مردمی دانسته است؟
«محمدرضا خندان»، وکیل دادگستری ساکن تهران در پاسخ به «خبرنگاری جرم نیست» میگوید شهروندان میتوانند با حضور در هر کدام از شعبههای دادگاههای انقلاب نسبت به دفاع از هتک حیثیت خود یا تضییع حقشان اقدام کنند؛ اما اینکه این شکایت قضایی به سرانجامی برسد، قابل پیشبینی نیست.
خندان میگوید: «صداوسیما موظف است تا پس از شکایت هر شهروند از این سازمان در دادگاه، وکیل خود را جهت شرکت در جلسه دادگاه معرفی کند و قضات نیز طبق قانون نباید فرقی میان متهمین قائل باشند. گاهی اوقات هم که اهانتی به عموم مردم در برنامههای صداوسیما رخ بدهد، نماینده دادستان به عنوان مدعیالعموم از صداوسیما شکایت میکند، اما خب انتهای پرونده و رای صادرشده شاید چندان شفاف و قانونی نباشد. حقیقت این است که سازمان صداوسیما بهعنوان نهادی حکومتی، گاهی اوقات از مزایایی نامرئی در دعواهای حقوقی بهرهمند میشود که روندی اشتباه و خلاف نفع جامعه است. مثلا در ماجرای اعترافات اجباری اخذ شده از متهمین سیاسی، چنین حمایتهای نامرئی نمود بیشتری پیدا میکند؛ زیرا هیچ متهمی تابهحال نتوانسته صداوسیما را در دادگاه بابت این حرکت غیرقانونی محکوم کند.»
این حقوقدان در ادامه به افراد یا قومیتها یا اقلیتهای مذهبی آسیبدیده توسط صداوسیما پیشنهاد میدهد تا حتما از این سازمان و برنامه مربوطه به دادگاه شکایت کنند؛ زیرا از نظر قانون فرقی بین یک سازمان حکومتی با شهروندان دیگر وجود ندارد و قضات موظف به بررسی شکایت و مستندات ارائه شده هستند.
او همچنین میگوید: «دلیل اینکه سازمان صداوسیما در دهههای اخیر کمتر خود را ملزم به پاسخگویی مقابل انتقادات شهروندان دانسته، این است که ساختاری دموکرات برای انتخاب مدیران این سازمان وجود ندارد و آنها ماندگاری خود در مسئولیتهای مختلف را مدیون نظر مردم نمیدانند. در دادگاهها و زمان شکایت نیز به هر حال نگاهی از بالا به شاکیها دارند؛ زیرا از پشتوانه حکومتی برخوردار هستند. مثلا شما به مورد شکایت آقای محمدرضا شجریان از صداوسیما به دلیل پخش بدون اجازه آثار ایشان نگاه کنید. آنقدر پرونده را کش دادند که ایشان فوت شد و نهایتا هم شکایتشان به جایی نرسید. نفوذ نگاه سیاسی به قوه قضاییه و صدور رای بر اساس منافع یک جناح، در حال حاضر از بزرگترین آفتهای دستگاه قضایی است.»
قوانین قدیمی است و صداوسیما هم قلدر
«موسی برزین خلیفهلو» دیگر حقوقدان و وکیل دادگستری در گفتوگو با «خبرنگاری جرم نیست» معتقد است که سازمان صداوسیما دارای هیچ ساختار منسجم و شفافی برای پاسخگویی نیست و همین مسئله هم کار را برای شاکیان سخت میکند، چون دقیقا نمیدانند که از کدام مدیر و مسئول باید شکایت کنند.
او توضیح میدهد: «مثلا وقتی مهمان یک برنامه به شخصی با قومیتی توهین میکند و متضررین از صداوسیما نزد قوه قضاییه شکایت میکنند، توجیه صداوسیما معمولا اینگونه است که چنین اتفاقاتی در تمام رسانهها رخ میدهد و آنها مسئول مربوطه را توبیخ کردهاند. دادگاه هم سپس با همین توضیحات قانع میشود؛ اما به جز در مواردی خاص، کدام مدیر و مسئول و مجری و تهیهکننده از کار اخراج شده یا توبیخی واقعی برایش صادر شده است؟ اگر درست رفتار میکردند که این توهینها به روندی همیشگی در صداوسیما تبدیل نمیشد.»
برزین خلیفهلو در ادامه به قدیمی بودن و ناکارآمدی قوانین برای دفاع از حقوق شهروندان در مقابل صداوسیما هم اشاره کرد و تاکید کرد که آخرین قانون تصویبشده در این زمینه مربوط به سال ۱۳۶۴ است.
او گفت: «وجود همین قوانین قدیمی و غیرشفاف است که باعث میشود صداوسیما از پاسخگویی نسبت به عملکردش فرار کند؛ دقیقا مانند سایر نهادهای حکومتی. شهروندانی که از طریق برنامههای صداوسیما به آنها توهین شده نیز تنها میتوانند در دادگاه از همان کارشناس یا مهمان توهینکننده شکایت کنند و شکایت از سازمان صداوسیما عملا غیرممکن است، زیرا در صورت انجام این کار، پرونده به "شورای نظارت بر صداوسیما" فرستاده میشود که اعضای ۶ نفره این شورا نیز حکومتی هستند و با نظر رئیسجمهور، قوه قضاییه و مجلس انتخاب میشوند. پس عملا ساختار موجود غیرانتخابی است.»
این وکیل دادگستری در پایان صحبتهایش بر این نکته تاکید کرد که کلیت سازمان صداوسیمای ایران در ساختار نظام جمهوری اسلامی، همانند یک نهاد امنیتی یا نظامی است و رهبر ایران سعی کرده است تا هویت این سازمان را به هویت نظام گره بزند. در نتیجه حتی اجازهای به نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم داده نمیشود تا برای بازرسی و کنترل عملکرد صداوسیما ورود کنند.
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید.
مطالب مرتبط:
سایه رصد شبکههای اجتماعی؛ جمهوری اسلامی هیچ انتقادی را برنمیتابد
سانسور و سرکوب هفتگی؛ کیومرث مرزبان پس از دو سال و شش ماه از زندان آزاد شد
فعالان شبکههای اجتماعی: طنازی ساده هم برای حکومت قابل تحمل نیست
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر