فیلم «صدای من باش»، آخرین ساخته «ناهید پرسون سروستانی»، مستندساز ایرانی ساکن سوئد است که قرار است در بخش مسابقه «جشنواره گوتنبرگ» این کشور در تاریخ سوم فوریه برای اولین بار اکران شود. این فیلم درباره تلاش زنان ایرانی برای مبارزه با حجاب اجباری است و شخصیت اصلی آن، «مسیح علینژاد»، صاحب کمپین «چهارشنبههای سفید» است. ناهید پرسون به گفته خودش، فیلمبرداری این فیلم را در ابتدای سال ۲۰۱۹ آغاز و بارها از سوئد به نیویورک سفر کرده است تا بتواند فیلم یکساعت و ۳۰ دقیقهای خود را بسازد. پرسون، کارگردان، فیلمبردار، تدوینگر و تهیهکننده این مستند است.
ناهید پرسون در میانه گفتوگویش میگوید گذشتهای شبیه به شخصیت اصلی مستندش دارد: «من هم در روستا به دنیا آمدم و زندگی فقیرانهای داشتم. ما ۹ برادر و خواهر بودیم که با پدر و مادرم جمعا ۱۱ نفر میشدیم. وقتی کوچک بودم، پدرم به بیماری سل مبتلا شد و مادرم با قالیبافی مجبور به اداره زندگی شد. من هم از هفت سالگی قالیبافی را از مادرم یاد گرفتم و در نوجوانی بعد از مدرسه، قالی میبافتم.»
اما پرسون در جوانی از ترس جانش مجبور میشود همراه همسر و دختر یک سالهاش ایران را برای همیشه ترک کند: «من و سه برادرم، فعال سیاسی و هوادار "سازمان اتحادیه کمونیستهای ایران" بودیم. بعد از انقلاب، دو برادر کوچکم، "رستم" و "جواد" که ۱۷ ساله و ۱۵ ساله بودند، بازداشت شدند. رستم را پس از شش ماه زندان اعدام کردند و جواد سه سال در زندان ماند. بعد از اعدام رستم، من، همسرم و فرزندم قاچاقی از بندرعباس با قایق کوچکی از ایران فرار کردیم و به دوبی رفتیم. دو سال بعد هم به سوئد آمدیم. وقتی ایران را ترک میکردم، ۲۲ سالم بود.»
او در سوئد فیلمسازی را به طور تجربی آغاز میکند و پس از آن به مدرسه فیلمسازی میرود. پرسون تاکنون فیلمهایی مانند «تنفروشی در پشت حجاب»، «چهار زن و یک مرد»، «ملکه و من» و «انقلاب دزدیده شده من» را ساخته است.
پیش از صدای من باش، آخرین فیلم پرسون در مورد ایران، انقلاب دزدیده شده من، محصول ۲۰۱۳ بود. داستان این فیلم درباره اعدام برادرش رستم و دوستانی است که پس از فرار از ایران، نمیدانسته چه بر سرشان آمده است. او پس از پیگیری متوجه میشود که اکثر آنها اعدام شدهاند. در این بین، با چهار زندانی سیاسی زن که همگی سالها در زندان با هم به سر برده بودند، آشنا میشود. هر کدام از آنها در جایی از جهان زندگی میکنند و فیلم، داستان این دیدارها پس از گذشت چند دهه از انقلاب است.
فیلم صدای من باش قرار است پس از حضور در بخش رقابتی جشنواره گوتنبرگ، در تلویزیونهای کشورهای مختلف به نمایش دربیاید. در این فیلم، به چهارشنبههای سفید، مبارزه با حجاب اجباری، اسیدپاشی زنان، اعتراضات مردمی در آبان ۱۳۹۸و موضوعات دیگر در ایران نقبی زده میشود.
گفتوگو با ناهید پرسون سروستانی را بخوانید:
-چه ایده خوبی است که خودتان را هم وارد فیلم کردهاید. از همان ابتدا فیلم شما را میبینیم که از سوئد به نیویورک برای ساخت فیلم سفر میکنید و بعد در جاهای مختلف فیلم دیده میشوید. کمی درباره ایده حضور خودتان در فیلم بگوید؟
راستش موضوعاتی که من انتخاب میکنم، خیلی نزدیک به سلیقه و فکر خودم و در قلبم هستند. بعد از فیلم انقلاب دزدیده شده که در سال ۲۰۱۳ در فستیوالها و تلویزیون های مختلف نشان داده شد، یک مقدار امیدم را از دست دادم. چون امیدم این بود که فیلمها روی مقاماتی که با ایران تماس دارند، تاثیر بگذارند. ولی همان موقع «باراک اوباما» رییس جمهوری امریکا بود و دیدیم که به «حسن روحانی» برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری تبریک گفت. حتی سوئد، کشوری که من در آن زندگی میکنم هم رابطهاش با ایران خیلی خوب بود. بنابراین، امیدم را از دست دادم که با فیلمهایم بتوانم تاثیری بگذارم. بنابراین چند سالی کار نکردم تا این که دو سال پیش در شبکههای اجتماعی، درباره مسیح و دخترهایی که برای او فیلم میفرستند، خواندم.
راستش از اینکه دیدم دختران ایرانی چهقدر شجاعانه عمل میکنند و برای تغییر در ایران امیدوار هستند، عذاب وجدان گرفتم که من در کشوری دیگر با رفاه و امنیت و در آزادی زندگی میکنم و امیدم را از دست دادهام. به همین دلیل فعالیتم را دوباره شروع کردم. فکر کردم آنها میخواهند مسیح صدایشان باشد، من چرا نتوانم صدای آنها در جهان باشم؟ راستش من بعد از این فیلم، هر شب که سرم را روی متکا میگذارم، به فکر زنانی هستم که در زندان هستند. باید بدانیم آنها که در زندان هستند، به خاطر همه ما به زندان افتادهاند. امیدم این است که با این فیلم، ایرانیها بیشتر تکان بخورند. حرفم بیشتر با ایرانیهایی است که در خارج از کشور زندگی میکنند. ما نمیتوانیم فقط بگوییم کاش رژیم ایران تغییر کند تا به کشور برگردیم.
ایران با دست ما آزاد میشود و فقط با آرزو و امید از راه دور این اتفاق نمیافتد. هرکدام ما در خارج از کشور یک سازی میزنیم و همه هم علیه جمهوری اسلامی هستیم اما هیچ اتحادی با هم نداریم و سعی میکنیم یکدیگر را خرد کنیم؛ درست چیزی که جمهوری اسلامی میخواهد. آرزوی من اتحاد بین ایرانیان است چون تنهایی نمیتوانیم کاری بکنیم.
-سوژه فیلم درباره حجاب اجباری است اما چرا مسیح علینژاد را برای این سوژه انتخاب کردید؟ فعالان حقوق زنان زیادی زودتر از مسیح در ایران مبارزه با حجاب اجباری را آغاز کردهاند.
من به تمام فعالان حقوق زنان احترام میگذارم اما چیزی که نزدیک به قلبم بود را انتخاب کردم. راستش اول که میخواستم روی این سوژه کار کنم، خیلیها به من گفتند حجاب مساله اولیه ما نیست. من خودم هم شک داشتم. اما وقتی به نیویورک رفتم و مسیح را دیدم، خودم را در جوانی به یاد آوردم و حس کردم به او نزدیک هستم. هر دو ما از طبقه کارگر میآییم و هر دو پرانرژی بودهایم. انگار یک جور درک متقابل بین ما بود. خواستم از طریق مسیح، اوضاع ایران را به تصویر بکشانم.
-چه چیزی در مبارزه با حجاب اجباری برای خود شما مهم بود که محوریت فیلمتان این موضوع شد؟
هر مبارزهای برای من مهم است؛ میتواند علیه حجاب اجباری باشد یا برای حقوق کارگران. فرقی نمیکند. برای من، خود نفس مبارزه مهم است. در ابتدا برایم مهم بود که بدانم این شخص (مسیح) چه کسی است که این همه فالوئر دارد. از اول هم قصدم این بود که حتما فیلمی بسازم. به نیویورک رفتم تا ببینم چه میشود. اما شخصیت مسیح درگیرم کرد. ما در زمان شاه، بیحجابی را تجربه کرده بودیم و حالا دلم برای دخترانی که مجبورند موهایشان را بپوشانند، میلرزد. برای من آزادی بیان و آزادی پوشش در هم میگنجد. هرکس باید مبارزه بکند و مبارزه من هم ساختن فیلمی درباره این موضوعات بود. اما این را هم تاکید کنم که فیلم فقط درباره حجاب اجباری نیست، درباره خیلی موضوعات دیگر است. اتفاقا بار اولی که به نیویورک رفتم و برگشتم، فکر کردم کارم تمام شده است اما بعد برادرش را گرفتند، «روحالله زم» را دستگیر کردند، اعتراضات آبان ماه و سقوط هواپیمای اوکراینی اتفاق افتاد. کلی فیلم درباره این موضوعات داشتم اما نمیتوانستم در ۹۰ دقیقه همه را بگنجانم. این فیلم فقط درباره حجاب اجباری نیست، درباره مردم ایران و زندگی آنها است. -بخشی از فیلم درباره «معصومه» و «مرضیه»، قربانیان اسیدپاشی است. چرا این قسمتها را انتخاب کردید؟هنوز که فیلم را میبینم، با دیدن چهره معصومه گریهام میگیرد. با نشان دادن داستان معصومه میخواستم به دنیا نشان دهم که چه بر سر مردم در ایران میآید و اینکه چرا همه ساکت هستند. در روسیه وقتی تظاهرات میشود، همه کانالهای سوئد این تظاهرات را پوشش میدهند اما وقتی اعتراضات در ایران است، هیچی نشان داده نمیشوند. من وظیفهام بود که آنها را در فیلم خود بیاورم.
-چه مدتی فیلمبرداری طول کشید؟
من چندین بار در طی دو سال گذشته به نیویورک سفر کردم؛ حتی با مسیح به واشنگتن دیسی، لندن و نروژ رفتم. خیلی فیلم گرفتم اما متاسفانه قادر به استفاده از همه آنها نبودم. معمولا هر بار بعد از مدتی به سوئد برمیگشتم و تدوین میکردم و دوباره به نیویورک برمیگشتم تا بالاخره تمام شد.
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر