طی سالهای اخیر و با گسترش هرچه بیشتر شبکههای اجتماعی، انتشار «دروغ» و «اطلاعات غلط» نیز همراه با دادههای دیگر در این شبکهها منتشر شده و بهطور روزانه قابل مشاهده هستند. اطلاعاتی که به نظر میرسد با هدف «هرچه بیشتر دیده شدن» بارگذاری میشوند تا فرد منتشرکننده از توجه و دنبالکننده بیشتری در فضای مجازی بهرهمند شود.
نکته قابل تامل در فضای فارسی شبکههای اجتماعی اما این است که در بسیاری از اوقات، هنرمندان معروف ایرانی هم دست به انتشار چنین محتواهایی میزنند؛ انتشار ویدیوهای جعلی، یادداشتهایی با دادههای غلط، و البته طرح موضوعاتی بیارزش برای جهتدهی بر افکار عمومی، که چنین رفتارهایی در کنار اینکه برای این هنرمندان میتواند افزایش مخاطب و درآمدهای مالی را به همراه داشته باشد، حدس و گمانهایی مبنی بر «هدایتشونده» بودن فعالیتهایشان را نیز تقویت میکند.
«سعید پیوندی»، استاد جامعهشناسی در فرانسه معتقد است که افزایش انتشار اخبار دروغ از سوی هنرمندان و چهرههای محبوب در شبکههای اجتماعی نشانهی «ازهمپاشیدگی قراردادهای اجتماعی» و «سقوط اخلاق عمومی» در آن جامعه است. او همینطور یکی از دلایل گسترش اخبار دروغ در شبکههای اجتماعی را سهولت رفتاری برخی از کاربران میداند که گمان میکنند لایک یا فالو کردن ارزش خاصی ندارد و با همین کار به گسترش دروغ کمک میکنند.
به اعتقاد پیوندی در چنین دایرهای، حکومت هم از انتشار اخبار دروغ کاربران استفاده خودش را میبرد تا بر روی اهمال کارهای خودش سرپوش بگذارد.
به طور نمونه؛ روز چهارشنبه ۱۷دی۱۳۹۹ «ساسان حیدری یافتهزاده» ملقب به «ساسی مانکن» خواننده ایرانی ساکن آمریکا، با انتشار تصویری از یک بلیت هواپیمایی در صفحه اینستاگرام خود، خبر از بازگشت به ایران داد. این خواننده در ادامه و یک روز بعد، ویدیویی را در اینستاگرام منتشر کرد که در ثانیههای اول ویدیو، خودش بر روی آن صحبت میکند و خبر از رسیدن به تهران میدهد، و در ادامه دوربین گوشی برمیگردد و اتوبان خروجی فرودگاه «امام خمینی تهران» دیده میشود. ساسی مانکن در توضیح ویدیو نوشته بود؛ «صبح بخیر تهران. کجایید دلم براتون تنگ شده» تا به این ترتیب به مخاطبین خود در اینستاگرام ثابت کند که واقعا به تهران بازگشته است.
با توجه به نوع فعالیتهای هنری این خواننده موسیقی پاپ در سالهای گذشته، طبعا حدس زده میشد که تصمیم بازگشت به ایران، دردسرهای بزرگی را برای او به همراه داشته باشد.
اما پس از گذشت ۲۴ ساعت از انتشار آن ویدیو در اینستاگرام، مشخص شد که رفتن او به ایران دروغ بوده است. پلیس فرودگاه امام خمینی در ایران، ورود فردی با مشخصات «ساسان حیدری یافتهزاده» یا نامهایی نزدیک به نام او را به ایران تکذیب کرد و کاربران زیادی هم در فضای مجازی با پیدا کردن عکس واقعی بلیتی که ساسی مانکن آن را منتشر کرده بود، نشان دادند که دستکاری در عکس صورت گرفته و بلیت واقعی به نام فردی دیگر است. همچنین مشخص شد که ویدیوی ادعاشده توسط او نیز با یک ادیت ویدیویی ساده ساخته شده است.
همچنین «محسن افشانی» بازیگر ایرانی در سالهای اخیر، با انتشار ویدیوهایی غیرمعمولی، سعی داشته تا مخاطبان بیشتری را در محیط اینستاگرام جذب کند و یکبار هم به خاطر نمایش «اسلحه» در اینستاگرام بازداشت و زندانی شد. او حدودا یکماه پیش به شهر «استانبول ترکیه» سفر کرد، تا با هماهنگی با چندنفر دیگر از اینفلوئنسرهای ایرانی در ترکیه، ویدیوی «گروگانگیری از خود» را تهیه و منتشر کند. او مقابل دوربین مدعی شد به دام افرادی تبهکار افتاده، اما چند روز بعد انتشار ویدیویی از پشتصحنه این ماجرا نشان داد که این سناریو تنها برای جلب مخاطب و ایجاد جنجالی مجازی اجرا شده است.
محسن افشانی طی سالهای اخیر هم چندینبار با عناوین اتهامی همچون «کلاهبرداری» در دادگاه حاضر شده است.
«ناهید کشاورز»؛ روانشناس و محقق در حوزه اجتماعی، درباره علت طرح چنین داستانهایی از سوی برخی از هنرمندان و انتشار اطلاعات دروغین برای معروفیت بیشتر، به «خبرنگاری جرم نیست» میگوید: «آدمیزاد به طور کلی و در کنار نیازهای اولیهاش مانند نیاز به خوردن و خوابیدن و تفریح، به "تقسیم احساسات خود با دیگران" هم نیازمند است و اینکه بتواند با یک گروه بزرگی وارد رابطه شود. حالا در این شبکههای اجتماعی مجازی، شاهدیم که شبکهای بین میلیونها انسان شکل میگیرد و داستان از "فردیت" جدا می شود. شما با افرادی ملاقات خواهید داشت که در حالت عادی و غیرمجازی، امکان نداشت آنها را ببینید، و همین خاصیت جادویی شبکههای اجتماعی است. پس امروزه نقش شبکههای اجتماعی در زندگی مردم، آنقدر پررنگ و گسترده شده که به سختی میتوان از جذابیت آن دوری کرد. بهخصوص اینکه حالا هنرمندان حس میکنند که داشتن ارتباط بیشتر با مردم، برای شغل و آبروی اجتماعیشان حیاتی است و به کسب درآمد بیشتر برای آنها هم کمک میکند.»
این روانشناس در توضیح مزیتهای شبکههای اجتماعی، «افشاگریها علیه مرکز قدرت» و «کمک به معیشت و بهبود زندگی فردی» را از جمله این مزیتها برای شهروندان میداند و سپس به سراغ آثار منفی و تخریبگر شبکههای اجتماعی در جامعه میرود: «شما در شبکههای مجازی مانند اینستاگرام، با کسی دیدار رودررو و چهرهبهچهره ندارید و همیشه این خطر برایتان وجود دارد که اخبار و اطلاعات ارسالی برای شما، جعلی و غیرواقعی باشد. مثلا بریدهای از اطلاعات درباره یک اتفاق که تمام ماهیت آن اتفاق را به شما نشان نمیدهد، توسط فردی در شبکههای اجتماعی منتشر میشود. بعد بین تعداد زیادی از افراد دستبهدست میشود و تغییر هویت پیدا میکند و دیگر به جایی میرسد که به سختی میتوان منبع آن را پیدا کرد تا راستیآزمایی درستی درباره محتوای آن صورت گیرد و منتشرکنندهاش پاسخگو باشد.»
ناهید کشاورز، عدم وجود «تعهد» و «مسئولیت» نسبت به انتشار اخبار و اطلاعات را از اصلیترین معایب شبکههای اجتماعی میشمارد و میگوید: «هیچ تعهد اخلاقی نسبت به انجام رویدادها وجود ندارد و هیچ بازخواستی در کار نیست، و تنها خود آن فرد است که تصمیم میگیرد تا چه اطلاعاتی را منعکس کند. پس اینجا مسئولیت فردی و اجتماعی نقش بسیار بالایی خواهد داشت و فرد مورد نظر، باید دارای روان سالمی برای داشتن تعهد اخلاقی باشد تا دروغ نگوید. حالا اگر افرادی از شبکههای اجتماعی استفاده کنند که این حضور مجازی برایشان دارای منافع زیادی باشد، بسیار سخت خواهد بود که بتوان مقابلشان ایستاد. زیرا در صورت بهرهمند نبودن از سلامت روان و مسئولیت شخصی، دست به سوءاستفاده از عدم آگاهی مخاطبین خود خواهند زد.»
کشاورز همچنین به جلوه دیگری از دلیل انتشار دروغ در شبکههای اجتماعی توسط هنرمندان یا سایر اقشار جامعه اشاره میکند: «شبکههای اجتماعی متاسفانه درحال حاضر بر روی حالات روحی و روانی شهروندان تاثیرات بسیاری دارند و موجب افسردگی یا شادی در افراد میشوند، که این "فشار" باید حتما تحت کنترل قرار گیرد. ما میبینیم که قسمت بزرگی از شهروندان در تمام دنیا علاقه دارند تا حضوری دائمی بر روی شبکههای اجتماعی داشته باشند و زندگی شخصیشان را با دیگران تقسیم کنند. این خودش تبدیل به یک فشار میشود، چون طرف فکر میکند حتما باید زندگی ایدهآل و رنگینی را به نمایش بگذارد تا برای عموم مردم جذاب باشد. مثلا هنرمندان یا تشنگان معروفیت، با خود فکر میکنند که اگر در این شبکهها حضور نداشته باشند، از دیگران عقب میمانند و ضرر میبینند. پس مجبور میشوند تا در زندگی شخصی خود، دستکاری کنند و طرز فکر و سبک زندگیشان را طور دیگری نمایش دهند. یعنی این فشار شبکههای اجتماعی روی آدمهاست که آنها را مجبور به دروغگویی میکند و به طبع، هنرمندان هم جزء همین شهروندان هستند و برای بیشتر دیدهشدن و رسیدن به منافع بیشتر، دست به انتشار هر محتوا و دادههای جعلی میزنند، درحالیکه دیده شده که در بسیاری اوقات هیچ سواد و آگاهی در آن زمینه ندارند.»
«سعید پیوندی»، استاد جامعهشناسی دانشگاه «لورن» و عضو «مرکز ملی تحقیقات دانشگاهی فرانسه»، چنین رخدادهایی در شبکههای اجتماعی، مخصوصا از سوی قشر«بهظاهر فرهیخته» و «هنرمند» را ناشی از«ازهم پاشیدگی قراردادهای اجتماعی» و«سقوط اخلاق عمومی» در جوامع مختلف میداند که شهروندان در آن سعی میکنند تا به هر روش و وسیلهای، برتر از یکدیگر جلوه کنند.
سعید پیوندی اینچنین میگوید: «وقتی ساختار حکومت از بالا چنین رویهای را تبلیغ میکند، آنگاه در طبقات مختلف جامعه شاهد خواهیم بود که قراردادهای اخلاقی و حقوقی زیر پا گذاشته شود، چون مرجعی برای بیان حقیقت وجود ندارد. حالا در جامعه ایران شاهدیم که در بسیاری از حوزهها، مرز اخلاقی وجود ندارد و افراد خود را مجاز به بیان اطلاعات و صحبتهایی میدانند که در جوامع دیگر جرم محسوب میشود. در چنین جامعهای، ظهور این اشخاص و چنین رفتارهایی، دارای زمینه اجتماعی است و مانع حقوقی و اخلاقی هم که وجود ندارد؛ پس آن چیزی که بیشتر به چشم میآید، عدم وجود حس مسئولیتپذیری و پاسخگویی در افراد و قشرها و نهادهای مختلف است.»
پیوندی میگوید: «چنین ناهنجاریهای اجتماعی، حالا در متن یک تحول جهانی رخ داده که آن هم همین ظهور شبکههای اجتماعی است و نتیجه اینکه این رسانههای نوظهور اجتماعی، دیگر معیارهای اولیه در جامعه ارتباطات را رعایت نمیکنند و خط قرمزهای اخلاقی را زیر پا میگذارند.»
این جامعهشناس توضیح میدهد: «رسانههای رسمی به هر حال از یک سری مسئولیتها و نظارتها و تعهدهای اخلاقی و قانونی بهرهمند هستند که مانع از انتشار دادههای دروغ توسط آنها میشود. همچنین اعتبار این رسانهها به کیفیت حقیقتگویی و نشر واقعیت است و اگر مرتکب اشتباهی هم شوند، مجبور به جبران و پاسخگویی خواهند بود. این صورت تاریخی از زمان نشر روزنامهها وجود داشته، اما حالا رقیبی به نام شبکههای اجتماعی دارد که در آن شهروندان میتوانند کالاها و اطلاعات خود را بدون انجام "حقیقتسنجی" بر روی آن بفروشند. این استقلال رسانهای شاید از منظر دفاع از دموکراسی خوب هم باشد، اما برای سوءاستفاده و نشر دروغ و همین مثالهایی که شما درباره هنرمندان ایرانی در اینستاگرام زدید، فضای بسیار مناسبی است و جامعه را اسیر گردش اطلاعات ناسالم و جعلی میکند.»
سعید پیوندی معتقد است که بروز همین شرایط باعث شده تا کسانی بدون ترس از راستیآزمایی و اساسا تحمل هیچ زحمت و هزینهای، وارد ماجرا شوند و از شبکههای اجتماعی برای تخریب منافع جمعی و کسب منافع شخصی استفاده کنند.
او در پایان صحبتهایش میگوید: «حکومت هم از همین فضا برای سرگرمی شهروندان استفاده میکند تا با نشر اخبار دروغ توسط افراد پرمخاطب مانند هنرمندان، بر روی اهمالکاریهای خود سرپوش بگذارد. دقت کنید که ظهور هنرمندان سطحی، یا خبرهای سطحی، به معنای این است که ما"مخاطب سطحی" هم داریم. از طرفی بسیاری از شهروندان هم در مواجهه با این افراد و اطلاعات جعلی، با سهولت رفتار میکنند و تصورشان این است که لایک کردن یا فالو کردن ارزش خاصی ندارد، درحالیکه فضای انتشار آن اطلاعات دروغین، با همین لایکها و فالوها گستردهتر میشود و منتشرکنندگانش نیز معروفتر. درحالیکه وظیفه اخلاقی همه ما برای داشتن جامعهای سالم، این است که بیشتر حس مسئولیتپذیری و تعهد را در خودمان تقویت کنیم.»
اشاره سعید پیوندی به دخالت حکومت در انتشار اخبار و اطلاعات جعلی شاید نکته بسیار مهمی باشد. آذر۱۳۹۷ بود که رئیس سازمان فضای مجازی بسیج، خبر از ایجاد تغییرات نوین در ساختار «لشکر سایبری» سپاه را داد. «مسلم معین» در نشست فعالان فضای مجازی بسیج در تهران گفته بود: «این گردهمایی عملا اعلام موجودیت رسمی لشکر سایبری است که با افزودن یک مدل مبنایی در سه محور اصلی و ۱۳ لایه، هم در بعد ساختار و هم در بعد تشکیل شبکه سایبری مردمی انقلاب، میخواهد به جایی برسد که آینده این فضا در اختیار نیروهای انقلابی قرار گیرد.»
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر