close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

وقتی بازجوخبرنگارها به همسر فخری‌زاده هم رحم نمی‌کنند

۹ آذر ۱۳۹۹
امیرحسین میراسماعیلی
خواندن در ۸ دقیقه
عصر روز شنبه ۸آذر۱۳۹۹ گفت‌وگویی با همسر «محسن فخری‌زاده»، معاون وزیر دفاع ایران، که طی حادثه‌ای تروریستی کشته شد، از تلویزیون حکومتی ایران پخش شد
عصر روز شنبه ۸آذر۱۳۹۹ گفت‌وگویی با همسر «محسن فخری‌زاده»، معاون وزیر دفاع ایران، که طی حادثه‌ای تروریستی کشته شد، از تلویزیون حکومتی ایران پخش شد
در این ویدیو صدای فردی بود که به طور واضح  شنیده می‌شد. او ابتدا جملاتی را برای یادآوری می‌گفت و همسر فخری‌زاده آن‌ها را بیان می‌کرد.
در این ویدیو صدای فردی بود که به طور واضح شنیده می‌شد. او ابتدا جملاتی را برای یادآوری می‌گفت و همسر فخری‌زاده آن‌ها را بیان می‌کرد.

دیکته کردن سخنانی از پیش تعیین‌شده به شهروندان و سانسور جملاتی که مورد پسند مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران نیست، در رسانه‌های حکومتی این کشور و به خصوص صداوسیمای ایران سابقه‌ای طولانی دارد؛ سابقه‌ای به اندازه عمر نظام جمهوری اسلامی ایران.

عصر روز شنبه ۸آذر۱۳۹۹ گفت‌وگویی با همسر «محسن فخری‌زاده»، معاون وزیر دفاع ایران، که طی حادثه‌ای تروریستی کشته شد، از تلویزیون حکومتی ایران پخش شد و او جملاتی را در وصف همسرش و نوع زندگی‌اش به زبان آورد.

اما نکته‌ای که در این ویدیو واکنش شدید کاربران فضای مجازی را در پی داشت، نه جملات همسر محسن فخری‌زاده و تبریک گفتن به رهبر نظام بابت فوت همسرش، بلکه صدای فردی بود که به طور واضح در ویدیوی پخش‌شده شنیده می‌شد. او ابتدا جملاتی را برای یادآوری می‌گفت و همسر فخری‌زاده آن‌ها را بیان می‌کرد. انگار از قبل گفته شده بود خانم فخری‌زاده باید جلوی دوربین چه چیزهای را بگوید و بعد وقتی یادش می‌رفت خبرنگار صداوسیما به او یادآوری می‌کرد.

چرا یک خبرنگار یا یک فرد امنیتی باید برای همسر فردی که فوت‌ شده است، تعیین تکلیف کند که چه بگوید و چه نگوید؟ این سوال اصلی بسیاری از شهروندان ایرانی در شبکه‌های اجتماعی بود که در مورد این مصاحبه ویدیویی مطرح کردند. 

برخی از این کاربران نوشته‌اند که خبرنگاران صداوسیما نشان دادند به جز اعترافات اجباری، می‌توانند گزارش اجباری هم از شهروندان بگیرند.

«بهروز کاظمی»، روزنامه‌نگار، با انتشار ویدیو در صفحه شخصی‌اش در توییتر نوشته است: «بالای سر همسر فخری‌زاده وایسادن و علنا و بدون هیچ سانسوری بهش می‌گن چی بگو! بعد توقع دارید از مردم عادی اعتراف اجباری نگیرن؟»

کاربر «پرومته» نوشته است: «ترکیب وقاحت و حماقت، می‌شه همین گزارش. طرف توی شوک از دست دادن همسرشه، بعد اینا رفتن ازش گزارش گرفتن که بیا به رهبری هم تسلیت بگو! خاک بر سرتون.»

«فرشته قاضی»، روزنامه‌نگار، بیان کرد: «مصاحبه با کسی که داغ‌دار از دست دادن همسرش است اصول و آداب خود را دارد و دیکته کردن کلمات و جملات به او شرم‌آور است. می‌ترسید زنی که خود و خانواده‌اش هم به نوعی قربانی ترور همسرش هستند و داغ‌دار است، چه بگوید که به او دیکته می‌کنید مطابق میل شما حرف بزند؟

کاربر «کرگدن خسته» می‌گوید: «توی این شرایط که به اون بنده خدا دیکته می‌گن و باید همونارو تکرار کنه، دیگه توی اعترافات اجباری چه خبره؟»

«کوالیارلا» معتقد است: «۴ تا جمله‌ ساده رو هم یکی دیگه بهشون می‌گه، اون‌وقت اعتراف‌های اجباری در تلویزیون رو باید باور کنیم؟»

«حمیدرضا درخشنده» هم نوشته است: «این فیلم نشون می‌ده بازجوهای صداوسیما علاوه بر گرفتن اعتراف اجباری، می‌تونن گزارش اجباری هم بگیرن.»

و کاربری دیگر نوشته است: «شبیه به اعترافات اجباری از همسر "سعید امامی" بود که بازجو بهش می‌گفت بگو فلان کار رو با دخترت می‌کردی، وگرنه می‌برمت اون پشت سیاه و کبودت می‌کنم.»

اشاره این کاربر توییتری به ماجرای اعترافات اجباری اخذشده از «فهیمه دری نوگورانی»، همسر «سعید امامی»، معاون وزیر اطلاعات در دولت «سید محمد خاتمی»، است. 

پس از مرگ سعید امامی در بهمن ‌ماه سال ۱۳۷۸، فیلم اعترافات فهیمه دری نوگوانی و پنج تن دیگر از متهمان قتل‌های زنجیره‌ای، با حضور «محمد نیازی»، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح و مسئول رسیدگی به پرونده قتل‌های زنجیره‌ای، در جلساتی جداگانه برای رهبر، سران سه قوه و نمایندگان مجلس پنجم شورای اسلامی پخش شد. 

محمد نیازی «قسم جلاله» خورد که اعترافات متهمان «قلبی و منطبق بر واقعیت» است و می‌تواند سند محکمی برای حکم باشد. متهمان در این فیلم مدعی همکاری با «اف‌بی‌آی»، سازمان «سیا» و «موساد» شده بودند.

اما در خرداد ۱۳۸۰، فیلمی سه ساعته از مراحل بازجویی فهیمه دری نوگورانی (همسر سعید امامی) و تعدادی دیگر از بازداشت شدگان پرونده منتشر شد و بخش‌هایی از آن بر روی اینترنت قرار گرفت. این فیلم، حکایت از شکنجه شدید این زندانیان برای اخذ اعترافات عجیب در مورد ضدیت با جمهوری اسلامی، ارتباط با سرویس‌های جاسوسی بیگانه و فسادهای گسترده جنسی داشت و نشان می‌داد که بازجویان با تهدید و ضرب‌وشتم و نسبت دادن اتهامات اخلاقی و جنسی عجیب، درصدد اثبات ارتباط عاملان اجرایی قتل‌های زنجیره‌ای با بیگانگان و سفر به اسرائیل بودند. 

در بخشی از این فیلم، همسر سعید امامی نه‌ تنها اعتراف می‌کند که عامل موساد و سیا بوده و با چند نفر از مقامات وزارت اطلاعات روابط نامشروع داشته است، بلکه وادار می‌شود تا صحنه‌هایی مشمئزکننده از روابط جنسی گروهی خود با سعید امامی و همکارانش، یا اهانت به قرآن در جریان روابط جنسی خیالی را بازگو کند.

تهیه‌کنندگان فیلم شکنجه متهمان قتل‌های زنجیره‌ای، در مرداد ۱۳۸۰ و طی نامه‌ای به رئیس‌جمهور خاتمی، تاکید داشتند که بازجویی از متهمان به‌ ویژه متهمان زن، دارای صحنه‌هایی بسیار وحشتناک‌تر بوده است که در فیلم‌ها موجود نیست.

تعداد پرونده‌های اعترافات اجباری که در آن متهمان با زور شکنجه جسمی و روحی، مجبور به تکرار جملاتی دیکته‌شده در مقابل دوربین تلویزیون حکومتی ایران شده‌اند کم نیست. از «عباس امیرانتظام» و «محمد علی امویی» و «نورالدین کیانوری» و «سید کاظم شریعتمداری» تا «صادق قطب‌زاده» و «سید مهدی هاشمی» و «طاهر احمدزاده» و «عزت‌الله سحابی»، فقط تعدادی از نام‌هایی هستند که در سال‌های اولیه انقلاب سال ۱۳۵۷ مجبور به اعترافات اجباری علیه خود و دوستان‌شان، در مقابل دوربین تلویزیون ایران شده‌اند.

همین رویه بود که منجر شد «آیت‌الله حسین‌علی منتظری» در نامه‌ای به بنیان‌گذار انقلاب ایران بنویسد: «آیا می‌دانید جنایاتی در زندان‌های جمهوری اسلامی به نام اسلام در حال وقوع است که شبیه آن در رژیم منحوس شاه هرگز دیده نشد؟ آیا می‌دانید که تعداد زیادی از زندانی‌ها تحت شکنجه برای اخذ اعتراف اجباری، توسط بازجوها کشته شده‌اند؟ آیا می‌دانید که در زندان مشهد، ۲۵ دختر به‌ خاطر آن‌چه بر آن‌ها گذشت، مجبور به درآوردن تخمدان یا رحم شدند؟ آیا می‌دانید که در برخی زندان‌های جمهوری اسلامی، دختران جوان به زور مورد تجاوز قرار می‌گیرند؟»

این نامه البته تاثیرگذار نبود و منجر به کمتر شدن قدرت حسین‌علی منتظری در راس حکومت شد. 

«روح‌الله خمینی» در پاسخ به این نامه، منتظری را «فریب‌خورده‌ رادیوهای بیگانه» خواند و گفت که «حرف‌های اشتباه شما خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده است.»

کمی جلوتر و در دهه هفتاد شمسی هم اعتراف‌گیری تلویزیونی ادامه داشت، که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به ماجرای «بمب‌گذاری در حرم امام هشتم شیعیان» اشاره کرد. ۳۰خرداد۱۳۷۳ و مقارن با روز عاشورا، یک عدد بمب دست‌ساز در حرم «علی‌ ابن موسی‌الرضا» منفجر شد که در پی آن ۲۶ نفر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی شدند. دولت ایران فورا «سازمان مجاهدین خلق ایران» را مسئول این بمب‌گذاری اعلام کرد و دو زن را در برابر دوربین‌های شبکه اول تلویزیون ایران نشاند تا نسبت به جزئیات ماجرا و بمب‌گذاری اعتراف کنند. اما ۷فروردین۱۳۷۴ یک نشریه پاکستانی اعلام کرد که جوانی ۲۴ ساله و مذهبی متعصب به نام «عبدالشکور» از اعضای گروه «القاعده» نسبت به انجام این بمب‌گذاری اعتراف کرده ‌است.

در اواخر دهه هفتاد شمسی نیز «اکبر گنجی» و «عمادالدین باقی»، روزنامه‌نگارانی که پی‌گیر پرونده «قتل‌های زنجیره‌ای» بودند، مسئول این انفجار را بخشی از بدنه وزارت اطلاعات ایران دانستند و دستگیرشدگان را افرادی بدون ارتباط با این حادثه معرفی کردند که از آن‌ها اعتراف‌گیری اجباری شده است. 

به علاوه، در مناظره‌ای که بهمن‌ ماه سال ۱۳۹۷ میان «مصطفی تاج‌زاده» و «علیرضا زاکانی» بر سر قتل‌های زنجیره‌ای انجام شد، تاج‌زاده اعلام کرد که «در مورد قتل‌های زنجیره‌ای به آقای خاتمی سناریو دادن، عین مشهد، و گفتن دو نفر رو بگید منافقن و بمب‌گذار، و از همین اعتراف‌گیری‌هایی که بلدن...»

در کنار چنین اعترافات اجباری که گاه و بی‌گاه در دهه‌های اخیر از زبان منتقدان نظام جمهوری اسلامی در مقابل دوربین‌های تلویزیونی جاری شده است که از نمونه‌های آن در سال‌های اخیر هم می‌توان به اعترافات اجباری «سپیده قلیان»، «اسماعیل بخشی»، «نیلوفر بیانی»، «مازیار ابراهیمی»، «سعید ملک‌پور»، «منوچهر بختیاری» و... اشاره کرد، در بسیاری اوقات مجری‌های صداوسیما متنی آماده را برابر شهروندان در کوچه و خیابان قرار می‌دهند تا درباره موضوعی خاص و منطبق با محتوایی که مد نظرشان است صحبت کنند تا به قول خودشان گزارشی میدانی تهیه شود.

به طور نمونه، در تابستان سال ۱۳۸۷ عکسی از «ایمان مرآتی»، خبرنگار واحد مرکزی خبر صداوسیمای ایران، منتشر شد که او را در حال مصاحبه تلویزیونی با یک خانم نشان می‌داد، در حالی که آن خانم درحال روخوانی نوشته‌ای بود که مصاحبه‌کننده از دور جلوی چشمانش گرفته بود. 

این عکس در فضای مجازی و به عنوان نمونه‌ای از دیکته کردن مطالب به مصاحبه‌شوندگان منتشر شد، اما ایمان مرآتی در برنامه «دورهمی» و در مقابل «مهران مدیری» این‌طور توضیح داد که «خانمی که دارد از روی نوشته می خواند، خودش خواسته بوده  است مصاحبه کند و بعد گفته بوده است نمی‌داند چه بگوید و من هم برای کمک به او نوشته‌ای را مقابلش قرار دادم.» ادعایی که برای کمتر مخاطبی قابل باور بود و بسیاری از مردم در فضای مجازی او را متهم به تهیه گزارش ساختگی و نشر دروغ کردند.

در ماجرایی دیگر، و پس از آن که در ۱۴ فروردین سال ۱۳۹۸ درگیری‌هایی بین مردم شهرهای «دشت آزادگان» و «سوسنگرد» در استان خوزستان با ماموران پلیس و سپاه پاسداران بر سر کنترل سیل و خراب کردن سیل‌بندها رخ داد، خبرنگار صداوسیمای استان خوزستان به سراغ شهروندی خوزستانی رفت تا مصاحبه‌ای را از او برای تکذیب هر گونه دعوا و درگیری تهیه کند. اما آن‌طور که در ویدیوی ضبط‌شده از پشت صحنه دوربین صداوسیما مشخص است، خبرنگار قبل از شروع مصاحبه تمام صحبت‌ها را با شهروند روستایی هماهنگ می‌کند و آن شهروند هم همان حرف‌های دیکته‌شده را بازگو می‌کند.

همین‌طور در یکی از جنجالی‌ترین مصاحبه‌های میدانی که توسط خبرنگاران صداوسیمای ایران تهیه شد و چند روز پس از اعتراضات مردمی در آبان سال ۱۳۹۸ از تلویزیون منتشر شد، یک مرد حدودا ۵۰ ساله در مقابل دوربین ادعا کرد که معترضان، جهیزیه دخترش را که در پارکینگ منزلش قرار داشته است، آتش زده‌اند و در حالی که اشک می‌ریخت گفت دیگر هیچ پولی برای تهیه مجدد جهیزیه ندارد، اما تنها چند روز پس از انتشار این ویدیو، عکس‌هایی از حضور همین آقا در ویلایی مجلل منتشر شد و برخی از خبرنگاران، او را فردی متمول و نزدیک به حکومت ایران معرفی کردند که برای همراهی با حکومت در «اغتشاش‌گر جلوه دادن» مردم معترض، در مقابل دوربین نقش بازی کرده است.

ویدیوهای زیاد دیگری هم از دیکته کردن جملاتی خاص به مردم در راهپیمایی‌های حکومتی توسط خبرنگاران صداوسیمای ایران، طی سال‌های اخیر بر روی اینترنت وجود دارد که نشان می‌دهند صداوسیمای حکومتی ایران تلاش دارد تا تنها مواضعی مشخص و تاییدشده از زبان مردم و فعالان سیاسی را به مردم خودش و جهان نشان دهد و این‌گونه به زعم خودشان «اتحاد ملی» را حفظ کنند؛ تلاشی که به نظر نمی‌رسد تا این لحظه موفق بوده باشد و با گسترش شبکه‌های اجتماعی، کاملا شکست‌خورده و بی‌فایده جلوه نموده است.

 

 

برای دیدن اخبار و گزارش‌های بیش‌تر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

زنان تاثیرگذار ایران: کلارا آبکار، هنرمندی که آثارش را نمی‌فروخت

۹ آذر ۱۳۹۹
مریم دهکردی
خواندن در ۶ دقیقه
زنان تاثیرگذار ایران: کلارا آبکار، هنرمندی که آثارش را نمی‌فروخت