روز دوشنبه ۳آذر۱۳۹۹ بود که «جلال موسوی»، مسئول هماهنگکننده شرکتهای توزیع نشریات در ایران، در نامهای به این شرکتها اعلام کرد که تا اطلاع ثانوی روزنامهها و مجلات قادر به توزیع سراسری نیستند، زیرا به دلیل محدودیتهای رفتوآمدی که توسط «کمیته ملی مبارزه با کرونا» اعمال شدهاند، ماشینهای توزیع نشریات نمیتوانند بین شهرها تردد کنند و پلیس راهور نیز هیچگونه همکاریای با شرکتهای توزیع ندارد.
این مقام مسئول در این نامه ضمن انتقاد از اداره راهنمایی و رانندگی کشور، از اتاق اصناف، وزارت کشور و وزارت ارشاد هم انتقاد کرده است که برای حل این مشکل هیچ تلاشی نکردهاند و نامههای شرکتهای توزیع را بیپاسخ گذاشتهاند.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که پس از شیوع ویروس کرونا، حال و روز مطبوعات ایران بسیار آشفتهتر از گذشته شده است و تیراژ روزانه ۲۰۰۰۰ به روزی حداکثر ۷۰۰۰ برای روزنامههای مطرح رسیده است.
از سوی دیگر اخراج و تعدیل نیرو در تحریریه روزنامههایی مانند «همشهری»، «شهروند» و «شرق» نیز که در ماههای گذشته اتفاق افتاده، باعث شده است تا خوانندگان این نشریات با افت کیفیت در محتوای تولیدی مواجه شوند و عطای روزنامهخوانی را به لقایش ببخشند.
یکی از روزنامهنگاران شاغل در مطبوعات ایران که به خاطر فشارهای امنیتی موجود بر روزنامهنگاران نخواست نامش عنوان شود در گفتوگو با «خبرنگاری جرم نیست» میگوید: «حقیقت این است که این خبر عدم توزیع روزنامهها در شهرهای مختلف هم ضربهای دیگر بر پیکر نیمهجان مطبوعات است. در شرایطی که خط قرمزهای تعیینشده و سانسور حکومتی به ما روزنامهنگاران اجازه نمیدهد تا واقعیات جامعه را منعکس کنیم و آزادانه بنویسیم، و همچنین با اوضاع فعلی اقتصاد کشور که منجر به تعدیل نیروی گسترده در بسیاری از روزنامهها شده است، حالا محدود شدن توزیع روزنامهها به شهر تهران، یعنی استقبال برای مرگ روزنامهها.»
این روزنامهنگار به غیر از تصمیم جدید مبنی بر عدم توزیع سراسری روزنامهها که ضربه بزرگی بر پیکره باقی مانده مطبوعات چاپی در ایران است، میگوید به دلیل همین وضعیت بیثبات، آنها هر لحظه انتظار اخراج و بیکاری را هم دارند: «شما میبینید که طی چند ماه گذشته روزنامههای زیادی مجبور شدهاند تا صفحات خودشان را کمتر کنند و انتشارشان را مثلا از ۲۴ صفحه در روز به ۱۲ صفحه تقلیل دهند. مدیرمسئولها میگویند بودجه ندارند و آگهیهای روزنامهها کم شدهاند، به همین خاطر حقوقها عقب میافتند و روزنامهنگارها اخراج میشوند، و ما که هنوز کار میکنیم هم اضطراب دائمی اخراج را داریم. حقوقمان هم مگر چهقدر است؟ دو میلیون و ۶۰۰ هزار تومان در ماه! یعنی حتی پایینتر از حقوق حداقلی وزارت کار. با این حقوق چهگونه باید زندگی کنیم؟»
به گفته او حقوق فعلی روزنامهنگاران شاغل تقریبا برابر با هزینه رفتوآمد هر روزهشان به محل کار است.
در حال حاضر تیراژ روزنامههایی مانند «دنیای اقتصاد» و شرق که بالاترین تیراژها را در بین روزنامهها دارند، حدود ۶۰۰۰ در روز است که بخش زیادی از این تعداد نیز در ادارات دولتی تقسیم میشوند. این روزنامهنگار اما معتقد است اگر سانسور و خط قرمزهای حکومتی برداشته شوند، از همین فردا تیراژ روزنامههای مستقل به بالای ۱۰۰ هزار در روز خواهد رسید.
از سوی دیگر آقای «نعتمی»، مدیر یکی از چاپخانههای تهران، به خبرنگاری جرم نیست میگوید مشکلات گوناگون حوزه نشر و چاپ، مانند گرانی و کمبود کاغذ و زینک، یا چند برابر شدن هزینه تعمیر دستگاههای چاپ، باعث شدهاند تا صاحبان روزنامههای تهران متحمل بدهیهای زیادی در برابر چاپخانهها شوند و همین اتفاق بر روی تیراژ روزنامهها یا تعداد صفحات آن تاثیر بگذارد: «علاوه بر اینها، در وضعیت فعلی کرونایی که تقریبا تمام کسبوکارها را تعطیل کرده است و مشاغل مختلف با زیان انباشته مواجه شدهاند، صاحبان روزنامهها دیگر نمیتوانند حتی به شهرستانها هم روزنامه بفرستند. میدانید که منبع اصلی درآمد روزنامهها آگهیهای تبلیغاتی هستند و روزنامهها نمیتوانند این آگهیها را در وبسایت و فضای مجازی منتشر کنند، زیرا طبق قانون، دستگاههای دولتی و حکومتی موظف به چاپ آگهی در روزنامههای سراسری هستند. خب وقتی روزنامهها به شهرستانها نرسند و تیراژ هر روز کمتر شود، قطعا تعداد آگهیها و مبلغ پرداختی برای آنها هم کم میشود و همین کسری بودجه است که موجب شده است روزنامهها تعدیل نیرو داشته باشند.»
این چاپخانهدار در ادامه میگوید: «وقتی روزنامهای مانند روزنامه شرق مجبور میشود از ۲۴ صفحه تبدیل به ۱۲ صفحه در روز شود، شما دیگر تا انتهای داستان را میفهمی که چه خبر است. یا روزنامهای مثل شهروند که ارگان دولتی هم است، اما دوسوم تحریریهاش را اخراج کرده است و حالا اصلا انتشار کاغذی ندارد و قراردادش را هم با ما لغو کرده است. آیا در انتشار اینترنتی این روزنامه طی ماههای اخیر، اصلا شما گزارش و خبر اختصاصی میبینید؟ یا روزنامه قدیمی «اطلاعات» که برای خودش چاپخانه دارد هم وضعیتش همین است.»
آقای نعمتی که به واسطه شغلش یکی از مخاطبان اصلی روزنامههاست در ادامه میگوید: «این روزنامهها آیا گزارش و خبری دستاول کار میکنند؟ نخیر؛ کل تولیدیشان کپی از خبرگزاریهاست. چرا؟ چون کل سیستم توزیع و چاپ و خبرنگاری محتاج پول است و پولی نیست. مردم دیگر روزنامه نمیخرند، و این وضعیت به ما چاپخانهدارها هم فشار مالی زیادی آورده است. ابتدای سال و به صورت قسطی و در بازار آزاد کاغذ خریدیم، اما با کاهش تیراژ روزنامهها، حالا نمیدانیم که چه کنیم؟ آیا دولت از ما حمایت خواهد کرد؟ اصلا برای دولتیها مهم است که وضعیت مالی چاپخانهها و روزنامهها چهگونه است؟»
به نظر میرسد در شرایط فعلی اقتصاد ایران و محدودیتهای مالی که برای اصناف مختلف وجود دارد، وضعیت مطبوعات چاپی در ایران هر روز وخیمتر میشود و سانسورهای حکومتی و برخوردهای امنیتی با روزنامهنگاران هم موجب شدهاند تا با کاهش کیفیت گزارشهای روزانه، تنها تعداد بسیار کمی از شهروندان همچنان مشتاق به خواندن روزنامه باشند و این به معنای کمتر به فروش رسیدن روزنامهها است.
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر