سه عضو «کانون نویسندگان ایران» که از اسفند ۱۳۹۸ تا کنون بارها برای اجرای حکم فراخوانده شدهاند، نهایتا روز پنجم مهر ماه پس از احضار به شعبه اجرای احکام «دادسرای اوین»، بازداشت و برای تحمل حکم به «زندان اوین» منتقل شدند.
این سه نویسنده به نامهای «رضا خندان مهابادی»، «بکتاش آبتین» و «کیوان باژن» حالا قرار است ۳ تا ۶ سال از زندگیشان را با اتهامهایی که مکررا آن را تکذیب کردهاند، در بندهای زندان اوین بگذرانند.
در حالی این انتقال صورت گرفته است که قوه قضاییه ایران در اسفند ماه ۱۳۹۸ با انتشار اطلاعیهای اعلام کرد که برای کنترل شیوع ویروس کرونا و محیط خطرناک زندان، احضار زندانیان برای اجرای حکمهایشان تا درمان ویروس به تعویق میافتد؛ حرفی که البته در حد همان اطلاعیه باقی ماند و طی ماههای گذشته بسیاری برای اجرای حکمهای خود فراخوانده شدهاند.
«شیرین عبادی»، حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل، در پاسخ به این سوال که چرا برخلاف گفتههای رییس قوه قضاییه این سه نویسنده در زمان حساس شیوع ویروس کرونا به زندان منتقل شدهاند، به «خبرنگاری جرم نیست» گفت: «آقای رییسی همواره بسیار متضاد صحبت کردهاند. به حرفهایی که میزنند اعتقادی ندارند و [حرفهای او] صرفا برای فریب افکار عمومی است؛ این هم یکی از همان حرفهای ایشان است. از عدالت و رافت اسلامی گفتند و به دلیل شیوع ویروس کرونا ادعا کردند که به ۱۰۰ هزار زندانی مرخصی دادهاند، اما نه تنها زندانیان سیاسی مشمول این مرخصی نشدند، بلکه در این چند ماه زندانیان سیاسی زیادی نیز به زندانها منتقل شدند.»
خانم عبادی در ادامه گفت: «از جمله "گیتی پورفاضل"، وکیل شجاعی که در سن ۷۸ سالگی برای اجرای حکم ۱۰ روز قبل به زندان منتقل شدند و روز پنجم مهر ماه هم سه نویسنده و عضو کانون نویسندگان صرفا به دلیل نوشتن به زندان منتقل شدند. رییسی مدعی شده متهمان سیاسی و یا به قول ایشان متهمان امنیتی که بیش از ۵ سال محکومیت دارند، شامل این رافت نمیشوند، با این حال "شبنم نعمتزاده"، متهم مالی که به ۲۰ سال حبس محکوم شده و یا "حسین فریدون"، برادر رییسجمهور، که به علت جرایم مالی به شش سال زندان محکوم شده است و یا "مهدی هاشمی"، اینها بلافاصله به دلیل شیوع کرونا به مرخصی آمدند، در حالی که همه آنها بیش از پنج سال محکومیت دارند. اما در همین شرایط زندانیان سیاسی مجبورند در زندان بمانند و حتی برخی از آنها مانند "نرگس محمدی" و "امیرسالار داودی" در زندان کرونا هم گرفتند ولی با مرخصی آنها موافقت نشد و بدون توجه در زندان باقی ماندند.»
شیرین عبادی از عملکرد قوه قضاییه اینطور نتیجهگیری میکند: «رافت اسلامی شامل حال وابستگان رژیم میشود و شامل مردم عادی و مخصوصا اگر منتقد سیاستهای مخرب حکومت باشند، نخواهند شد.»
رضا خندان مهابادی و بکتاش آبتین هر کدام به شش سال و کیوان باژن به سه سال زندان محکوم شدهاند. اتهام آنها نیز «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» از طریق عضویت در کانون نویسندگان ایران، انتشار نشریه داخلی کانون، انتشار بیانیهها و شرکت در مراسم «جعفر پوینده» و «محمد مختاری» است.
همچنین یکی دیگر از مصادیق اتهامات آنها مشارکت در تدوین کتابی درباره ۵۰ سالگی کانون نویسندگان ایران است که حتی فرصت پخش را هم نیافت و یک روز قبل از پخش کتابها، ماموران اطلاعات با مراجعه به چاپخانه آنها را ضبط کردند و با خود بردند.
از سال گذشته تا کنون غیر از تایید حکم این سه نفر، حداقل سه عضو دیگر کانون نویسندگان به نامهای «آرش گنجی»، مترجم و منشی کانون نویسندگان، «میلاد جنت»، شاعر، و «احمد زاهد لنگرودی»، سردبیر نشریه «گیلان اوجا»،
به دلایل نامشخصی بازداشت شدهاند و مدتی را در زندان گذراندهاند.
یک روز پس از انتقال آقایان آبتین، خندان و باژن به زندان اوین که با مشایعت دوستان و اعضای کانون نویسندگان صورت گرفت، کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای خواستار آزادی بیقید و شرط سه عضو خود شد. در این بیانیه آمده است که احضار آنها به زندان در زمان شیوع ویروس کرونا در کشور، «معنایی جز فرستادن معترضان و مخالفان حکومت به قربانگاه ندارد.»
کانون نویسندگان ایران انتقال سه عضوش به زندان را «نشان از افزایش فشار بر نویسندگان مستقل» میداند و نوشته است که حکومت «به جای پاسخگویی به خواستههای برحق مردم، به سرکوب هر چه بیشتر آزادی بیان و بازداشت و شکنجه و اعدام معترضان روی آورده است.»
رضا خندان مهابادی و بکتاش آبتین از شهریور ۱۳۹۳ به همراه افراد دیگر به عنوان اعضای هیئتمدیره کانون نویسندگان برگزیده شدند، اما چند ماه پس از این انتخاب در سال ۱۳۹۴ بازجویی از آنها آغاز شد.
این دو نویسنده که اکنون در زندان اوین هستند، پنج سال پیش در اردیبهشت ۱۳۹۴ توسط ماموران وزارت اطلاعات برای مدتی بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شدند. آنها بارها طی این سالها برای بازجویی احضار شدهاند.
بعدتر کیوان باژن عضو دیگر کانون نیز بازداشت و به پرونده آنها اضافه شد. نهایتا هر سه در اردیبهشت ۱۳۹۸ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی «محمد مقیسه» به دو اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به شش سال زندان محکوم شدند.
در هشتم دی ماه ۱۳۹۸ نیز شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر به ریاست قاضی «احمد زرگر»، حکم آبتین و مهابادی را تایید کرد و حکم کیوان باژن را به سه سال و شش ماه حبس تبدیل کرد.
بکتاش آبتین پس از تایید حکمشان در دادگاه تجدیدنظر به خبرنگاری جرم نیست گفته بود: «اینها تصور میکنند که با محدود و سرکوب کردن تعدادی از اعضای کانون میتوانند فعالیت کل کانون را از بین ببرند، اما به هیچ عنوان این اتفاق نمیافتد. ماهیت کانون طوری است که ازبینرفتنی نیست. ما بازداشت میشویم، اما دیگران به جای ما میآیند. کانون کارش مبارزه با سانسور و محدودیت اندیشه و احقاق حق آزادی است که کار سختی است. هرچند که ممکن است فعالیت و حضورش محدود شود، اما با این روشها هرگز سرکوب نمیشود. ما از همان زندان هم بند به بند کار آزادی را جلو میبریم.»
آبتین که اتهاماتش را قبول نداشت، گفته بود: «همه اینها پروندهسازی است؛ اما ما در کشوری زندگی میکنیم که همهچیزش را ماموران امنیتی رقم میزنند و ما جز کشیدن رنج و درد چارهای نداریم.»
مصادیق و مستندات دو اتهام این سه نویسنده به این شرح است: «عضویت در کانون نویسندگان ایران»، «انتشار خبرنامه داخلی کانون»، «آماده کردن کتاب پژوهشی درباره تاریخ پنجاه ساله کانون برای انتشار داخلی»، «بیانیههای کانون»، «حضور بر مزار جعفر پوینده و محمد مختاری» که در قتلهای زنجیرهای اوایل دهه از سوی ماموران وزارت اطلاعات کشته شدند. همچنین یکی دیگر از مصادیق اتهام آنها شرکت در مراسم سالانه «احمد شاملو» و رفتن بر سر مزار او ذکر شده است.
رضا خندان، نویسنده و پژوهشگر ادبیات، اولین کتابش را به نام «بچههای محل» در سال ۱۳۵۷ منتشر کرد. او بعدتر با مجموعه داستانهای «محبوب من» و «فرهنگ افسانههای مردم ایران» که با همکاری «علیاشرف درویشیان» نوشته شدهاند، شناخته شد.
بکتاش آبتین، نویسنده، مستندساز و شاعر است. مستند «فریبرز رییسدانا» آخرین ساخته بکتاش آبتین است که مدتی پیش از سوی شبکه «بیبیسی فارسی» پخش شد. این مستند روایتی از زندگی فریبرز رییسدانا به زبان خودش است.
کیوان باژن، نویسنده، از دهه ۱۳۸۰ به کانون نویسندگان ایران پیوست. از آثار او میتوان به مجموعه داستانهای «در کوچههای اضطراب» و «از پشت دیوارهای خاکستری» اشاره کرد.
اما اینها تنها اعضای کانون نویسندگان نیستند که با بازجویی، پروندهسازی و نهایتا حکم زندان مواجه شدهاند. برخی از اعضای این مجموعه حتی ربوده شده و به قتل رسیدهاند و برخی دیگر نیز نام آنها با ماجرای تاریخی اتوبوس ارمنستان گره خورده است.
کانون نویسندگان ایران یک نهاد غیردولتی متشکل از نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و بخشی از انجمن جهانی قلم است و در سال ۱۳۴۷رسما با هدف تشکلیابی صنفی نویسندگان و مبارزه با سانسور اعلام موجودیت کرد. با این حال فشار جمهوری اسلامی بر اعضای این کانون از دهه ۱۳۶۰، یعنی درست چند سال پس از پیروزی انقلاب، آغاز شد.
«فرج سرکوهی»، روزنامهنگار، منتقد ادبی و عضو کانون نویسندگان ایران، شاید اولین عضو این مجموعه ادبی پس از انقلاب است که با بازداشت و شکنجههای سخت مواجه شد که در نهایت منجر به خروج او از مکانی به نام وطن شد.
یکی از فعالیتهای مهم کانون نویسندگان طی دهههای گذشته محکوم کردن سانسور در کشور، در قالب انتشار بیانیه بوده است. در سال ۱۳۷۳ بیانیه پرسروصدای «ما نویسندهایم» را که به «متن ۱۳۴» مشهور شد، منتشر کرد. این بیانیه را ۱۳۴ نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی امضا کرده بودند. آنها به سانسورهای دولتی حاکم بر فضای ادبیات کشور اعتراض کرده بودند؛ فرج سرکوهی یکی از کسانی بود که در تهیه این بیانیه نقش داشت.
وزارت اطلاعات که تاب چنین مخالفتهایی را نداشت، تقریبا دو سال بعد نقشه کشتن او و بقیه نویسندگان را پیاده کرد؛ نقشهای که البته لو رفت و متوقف شد. در ۱۶مرداد۱۳۷۵، اتوبوسی با حضور ۲۱ چهره فرهنگی راهی ارمنستان شدند؛ سفری که قرار بود به مرگ آنها بیانجامد، اما نهایتا راننده اتوبوس که نتوانسته بود به کشتن آنها رضایت دهد، خودش را از اتوبوس به پایین پرت کرد و به گفته شاهدان، «مسعود توفان»، فرمان اتوبوس را به دست میگیرد و «شهریار مندنیپور» ترمز دستی را میکشد و مسافران ارمنستان از اتوبوس پیاده میشوند.
اما ماجرا برای فرج سرکوهی به همینجا ختم نشد، او در همان سال وقتی قصد خروج از ایران به مقصد آلمان برای دیدار با خانوادهاش را داشت، در فرودگاه مهرآباد توسط ماموران وزارت اطلاعات ربوده شد و مدتی در زندان مخفی این سازمان امنیتی مورد شکنجه قرار گرفت. سرکوهی پس از آزادی از زندان، در سال ۱۳۷۷ از ایران خارج شد.
در ادامه دو عضو دیگر کانون نویسندگان ایران به نامهای محمد مختاری، نویسنده، شاعر و عضو هیئتمدیره کانون نویسندگان و محمدجعفر پوینده، مترجم و از اعضای کانون، در پروژه قتلهای زنجیرهای در سال ۱۳۷۷ از سوی عوامل وزارت اطلاعات کشته شدند.
محمد مختاری در تاریخ ۱۳آذر۱۳۷۷ و محمدجعفر پوینده در تاریخ ۱۸ آذر همان سال در خیابان ناپدید شدند و پس از مدتی اجسادشان کشف شد. تا کنون و پس از گذشت دو دهه از این قتلها، مقامات جمهوری اسلامی مسئولیت قتلها را برعهده نگرفتهاند.
با این حال از آن زمان تا کنون، هر سال مراسم ختم این دو نویسنده توسط ماموران امنیتی یا به خشونت کشیده میشود و یا اساسا اجازه برگزاری مراسم در گورستان «امامزاده طاهر کرج»، محل دفن آنها، داده نمیشود.
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید.
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر