دو روز پس از شروع درگیریهای سراسری مردمی به دلیل گران شدن بنزین که تاکنون حداقل ۱۰ کشته و چندین مجروح بهجا گذاشته حاکمیت فقط به دنبال سکوت رسانهها و عدم انتقاد از این اتفاق اقتصادی هستند. بااینحال اگرچه دولت با اهرم فشار موفق به سانسور اخبار انتقادی در روزنامههایش شده است اما قادر به کنترل شبکههای اجتماعی و انتشار افکار روزنامهنگاران در آنجا نیست. درواقع چکش سانسور حاکمیت علیه خودش در شبکههای اجتماعی تبدیل شده است.
به گفته دبیر سرویس اقتصادی یکی از روزنامههای تهران به سایت «خبرنگاری جرم نیست»، برخی از رسانههای ایران پیش از اعلام رسمی خبر گرانی بنزین از آن مطلع بودند.
این دبیر سرویس که نخواست نامش به دلایل امنیتی فاش شود گفت: «از ماهها پیش شستشوی مغزی برخی از مدیران رسانهها آغاز شده بود و ما را بهنوعی آماده کرده بودند. دو روز قبل از آنهم به برخی رسانهها گفته بودند که پس از پایان بازی فوتبال ایران و عراق گران شدن قیمت بنزین اعلام خواهد شد و از ما خواستند که پسازآن، مطالب تحلیلی مثبت دربارهاش بنویسیم. متاسفانه ما بازی را باختیم و چند ساعت بعد گران شدن سه برابری بنزین اعلام شد.»
به گفته این خبرنگار، صبح روز ۲۴ آبان به همه رسانهها هشدار دادهشده که نباید مطالب انتقادی درباره گران شدن بنزین بنویسند: «صبح ۲۴ آبان از شورای سردبیری به ما گفتند که تذکر دادهشده روی افزایش قیمت بنزین مطلب انتقادی نرویم. دقیقا نمیدانم این دستور از دادستانی یا وزارت ارشاد بوده یا هر دو؛ اما ازآنجاکه مدیران روزنامه میخواهند حیات روزنامهشان را حفظ کنند و ما چند صد نفر بخش تحریریه و فنی روزنامه هم احتیاج به کار و نان داریم بنابراین همگی تصمیم به اطاعت و ننوشتن گرفتیم.»
این دبیر سرویس اقتصادی با انتقاد از عملکرد دولت میگوید: «این اتفاق برای دولت ناگهانی نبود، آنها از مدتها پیش میدانستند که میخواهند قیمت بنزین را گرانتر کنند اما مردم را نهتنها برای این اتفاق آماده نکردند و به شکل غافلگیرکننده به آنها گفتند از امروز به بعد قیمت بنزین سه برابر شده بلکه حتی وضعیت سیستم حملونقل شهری نیز را برای این تغییر آماده نکردند. ما بهشدت با کمبود واگنهای مترو و اتوبوسهای خط سریع مواجهیم، یعنی اگر شهروندان تصمیم بگیرند خودروهای خود را در خانه بگذارند و با سیستم حملونقل شهری در سطح شهر تهران تردد کنند حداقل ۳ ساعتی دیرتر به مقصد میرسند، بهخصوص که در دومین روز اعلام بنزین در تهران هم برف شدید بارید.»
او با انتقاد از دولتی که فقط شعار میدهد گفت: «حالا بعد از دو روز از گران شدن بنزین و اعتراضات مردم، تنها راهحل دولت این بوده که بگوید اقشار کمبضاعت جامعه را پیدا و برای بنزین بهشان کمک میکنند، اما اینها هنوز نتوانستند حتی در یارانهشان افراد بیبضاعت را تفکیک کنند و بفهمند چه کسی نیازمند است و چه کسی نیست، حالا میخواهند پول بنزینشان را بدهند! اینها همه شعار است.»
اما فقط محدودیتها به سکوت رسانهای ختم نشده، بلکه از غروب روز ۲۵ بهمن اینترنت در کشور نیز قطع یا با اختلال شدید همراه شد. حاکمیت پیشازاین در اعتراضات دیگر نیز مانند اعتراضات سال ۱۳۸۸ و اعتراضات دی۱۳۹۶ نیز اینترنت را برای چند ساعت یا حتی چند روز قطع یا کند کرد تا جلوی ارسال خبر، فیلم و عکس سریع از سوی کاربران شبکههای اجتماعی گرفته شود و بهنوعی از گسترده شدن اعتراضات در کف خیابان جلوگیری کند.
«غلامرضا جلالی»، رییس پدافند غیرعامل ایران مدتی پیش گفته بود: «کنترل شبکههای اجتماعی در زمان بحران یکی از ضرورتهایی است که باید موردتوجه قرار گیرد.»
روزنامهنگاری در توییتر
یک روزنامهنگار دیگر نیز که در یکی از مطبوعات اصلاحطلب کار میکند به سایت «خبرنگاری جرم نیست» گفت: «از بالا فشار آوردند که روزنامهها حق کار کردن مطالبی درباره گران شدن بنزین ندارند. اما اینها چه فکر میکنند، واقعیتش این است که مردم مدتهاست که دیگر روزنامه نمیخوانند یا حداقل دنبال خبرهای واقعی در روزنامهها نیستند. مدتهاست این کار به دوش شبکههای اجتماعی افتاد و خود خبرنگاران هم در توییتر یا اینستاگرامشان درباره گران شدن بنزین و اتفاقات اخیر مینویسند و مخاطبهای خود را هم دارند.»
به قول این روزنامهنگار سه قوه با فشار و تهدید روزنامهنگاران را به سکوت و عدم نقد میکشانند «اما خب همین روزنامهنگار وظیفهاش را در توییترش انجام میدهد و تازه آنها را هم لو میدهد که بهشان گفتهاند ننویسند یا ملایم بنویسند.»
سهم روزنامهها از اعتراضات مردم
یکی از سانسورهای مطبوعاتی مرتبط با بنزین، حذف کاریکاتور روزنامه آرمان ملی در شماره شنبه ۲۵ آبان است. «مهدی احمدیان» کاریکاتوریست این روزنامه در توییتر خود با انتشار طرح چاپنشدهاش و با انتشار عکس آن نوشت: «از روزنامه دستور آمده هیچ طرحی با محوریت گرانی بنزین چاپ نخواهد شد. من هم اینجا به اشتراک میگذارم. چاپنشده در روزنامه آرمان ملی/شنبه ۲۵آبان۱۳۹۸»
این طرح تا زمان نوشتن این مطلب بیش از ۱۰۰۰۰ هزار لایک و ۲۰۰۰ بار روتوییت شد. درواقع سانسور به هدف ندیده شدن به جریانی برعکس خود در نظام حاکم تبدیل شده است. طرح منتشرنشده روزنامه آرمان بسیار بیشتر از آنکه در روزنامه دیده شود اکنون به مدد عدم انتشارش دیده شد.
«یزدان مرادی»، روزنامهنگار اقتصادی روزنامه سازندگی در توییترش با اشاره به فشارها نوشت: «منفی ننویسید، حذف میشه» کوتاهترین دیالوگ دنیابین رییس و خبرنگار یکی از روزنامههای سراسری ایران درباره ماجرای #بنزین که حالوروز وخیم ما رسانهچیها رو نشون میده.»
«محمد مساعد»، روزنامهنگار در توییتر خود با انتشار عکسی از صفحات اول روزنامههای ایران نوشته است: «سهم تیتر و مطالب انتقادی درباره افزایش قیمت #بنزین در صفحه اول ۲۵ روزنامه سراسری کشور. میزان بازتاب صدای بخش بزرگی از جامعه در رسانههایی که همگی یارانه کاغذ، سهمیه آگهی دولتی، طرح ترافیک و دهها حمایت مستقیم و غیرمستقیم دیگر از #جیب_مردم میگیرند گویای بسیاری چیزهاست...»
در این عکسی از سوی محمد مساعد منتشرشده، از ۲۵ روزنامه فقط سه روزنامه در نقد افزایش قیمت بنزین نوشتهاند، با تیترهای مانند «بیتدبیری دولت در افزایش قیمتها»، «ملت در شوک سونامی افزایش بیسابقه قیمت بنزین» و «عجب شب جمعه دردناکی!»
«مژگان جمشیدی»، روزنامهنگار حوزه محیطزیست پس از انتشار خبر گران شدن بنزین از سوی دولت در توییتر خود نوشت: «اونایی که دنبال پاسخ این پرسشاند که چرا مرجعیت و اعتبار رسانه در ایران تا این حد تنزل یافته، فردا نگاهی به رسانههای مکتوب و تصویری بیندازند و ببیند اساسا جایگاه مردم و خواست اجتماعی در رسانههای داخلی کجاست؟! چه رسانه ملی و چه روزنامههای روبهزوال!»
«داود پنهانی»، روزنامهنگار باسابقه در توییتر خود نوشت: «چرا مردم روزنامه نمیخوانند؟ چون روزنامه برای آنها منتشر نمیشود. روزنامههای امروز را ببینید تا با فاجعه اطلاعرسانی آشنا شوید. دریغ از یک مطلب انتقادی درباره تصمیم دولت.»
«سعید ارکان یزدی»، روزنامهنگار حوزه اجتماعی باسابقه مطبوعات ایران نیز در توییتر خود با انتقاد از عدم آزادی در رسانهها نوشت: «رسانههای جریان اصلی ایران چرا مخاطبان خود را از دست میدهند؟ به روزنامهها و وبسایتهای امروز صبح نگاهی بیندازید تا دریابید. راه نجات رسانهها فقط فعالیت در توییتر و ساخت ویدیوژورنال و سایبرژورنالیسم و سئو و... نیست. بزرگترین راهحل همان راهحل چهارصدساله است: آزادی رسانه.»
«وحید پوراستاد»، روزنامهنگاری که پس از اتفاقات سال ۱۳۸۸ مجبور به ترک ایران شد و اکنون در رادیو فردا مشغول به کار است در توییتر خود با انتشار صفحه اول روزنامه اعتماد ملی در تیر ۱۳۸۶ نوشته است که ۱۲ سال پیش، کمی راحتتر خبر افزایش ناگهانی بنزین منتشر شده بود. تیتر اول صفحه روزنامه اعتماد ملی که صاحبامتیاز آن «مهدی کروبی» بود و پس از جریانات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ توقیف شد این بود: «ایران در صف بنزین»
حالا باید دید در روزهای آتی همچنان روزنامهها و خبرگزاریهای داخلی سکوت مبنی بر کشته شدن شهروندان، مجروح و بازداشت شدن و اعتراضات سراسری را نادیده میگیرند یا خیر. در این روزها خبرنگاران ایرانی خارج از ایران به کمک شبکههای اجتماعی و اطلاعات روزنامهنگاران داخلی که خود قادر به انتشار نیستند به کار اطلاعرسانی مشغول خواهند بود.
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید: www.journalismisnotacrime.com
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر