پس از انتشار خبر بازداشت «نوشین جعفری»، عکاس و خبرنگار حوزه سینما و تئاتر، برخی کاربران شناخته شده امنیتی در توییتر او را به عنوان اداره کننده یک اکانت برانداز در همین شبکه اجتماعی به نام «یار دبستانی» معرفی کردند. این موضوع بعدها تبدیل به سوژه برخی خبرگزاریهای وابسته به نهادهای امنیتی شد.
کاربران امنیتی از سوی کاربران فضای مجازی به اکانتهایی گفته میشوند که معمولا با اسم مستعار فعالیت میکنند و از سوی نهادهای امنیتی و با هدف پروندهسازی برای افراد مختلف هدایت میشوند. آنها معمولا از صفات و اتهامات مشابه مثل «جاسوس»، «معاند»، «برانداز» و... برای فرد بازداشتشده استفاده میکنند و از سیستم قضایی میخواهند که به شدیدترین شکل ممکن با فرد بازداشتشده برخورد شود.
در ادبیات جمهوری اسلامی، برانداز به کسانی گفته میشود که برای از بین رفتن نظام جمهوری اسلامی تلاش میکنند.
اتهامی که کاربران امنیتی توییتر به نوشین جعفری وارد کردهاند، از سوی نزدیکان این عکاس مطبوعات به شدت رد شده است. نوشین جعفری در انتخابات ریاست جمهوری گذشته، از حامیان و فعالان کمپین «حسن روحانی» بود.
بیش از یک هفته از بازداشت او گذشته است اما هنوزعلت دستگیری و نهاد بازداشتکننده او مشخص نیست و جز واکنش کاربران و رسانههای امنیتی، هیچ توضیح رسمی درباره دستگیری او داده نشده است.
اکانت یار دبستانی هم در این مدت به سبک و سیاق همیشه فعال بوده و گفتۀ کاربران امنیتی را در مورد انتساب اکانت به نوشین جعفری، رد کرده است.
«ایرانوایر» با ادمین اکانت یار دبستانی در اینباره گفتو گو کرده است. او تاکید میکند که تا قبل از انتساب اکانتش به نوشین جعفری، هرگز اسم این عکاس را نشنیده بوده است: «به وضوح با یک پروندهسازی بزرگ و بیرحمانه برای نوشین جعفری رو به رو هستیم.»
او معتقد است این سناریو تبدیل به یک رسوایی بزرگ دیگر برای نهادهای امنیتی میشود.
فعالیت در فضای مجازی و مشخصا توییتر را از چه زمانی شروع کردید و چه چیزی باعث شد که تصمیم به فعالیت به این شکل در این فضا بگیرید؟
- هدف من در ابتدا فقط خواندن بود و هیچ قصدی برای نوشتن نداشتم. اما به تدریج جذب توییتر شدم و خودم هم شروع کردم به نوشتن. توییتر برای من شروع فعالیت مجازی بود به عنوان نویسنده. چون تا پیش ازآن، صرفا خواننده بودم. اسم کاربری یار دبستانی را به خاطر نوستالژیهای دوران کودکیام انتخاب کردم بدون کوچکترین توجهی به سرود یاردبستانی و خاستگاه سیاسی آن. دلیل این که در توییتهای خودم نقد دین را با طنز آمیختم، این بود که این دقیقا همان مسیری بود که خودم طی کرده بودم. من به خاطر زندگی دریک خانواده مذهبی و تربیت در مدارسی که برنامههای تربیتی آن، تزریق باورهای مذهبی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی بود، یک ذهن پر از اعتقادات و باورهای مذهبی داشتم؛ باورهایی که امروزآنها را خرافه میدانم. در دورهای، فضای مجازی به من کمک کرد با مطالبی مواجه بشوم که باورهای دینی من را به چالش میکشیدند؛ مطالبی که گاه با زبان طنز و حتی تمسخر، اعتقادات آن زمان من را هدف قرار میدادند. اعتراف میکنم که در همان دوره هم بارها با این طنزها خندیدم و در نهایت آن بت ذهنی من در مواجهه با این دنیای جدید شکست. بعدها احساس کردم وظیفه اخلاقی دارم حالا که خودم از دین و چیزهایی که آنها را خرافه میدانم، نجات پیدا کردم، در حد توانم به بقیه کمک کنم و حلقه آخر این زنجیر نباشم.
علت این که توانستید با یک اکانت غیر واقعی در توییتر، تعداد قابل توجهی دنبال کننده داشته باشید، چه بوده است؟ به بیان دیگر، ویژگی اصلی اکانت یار دبستانی را که توانسته است نظر و توجه کاربران توییتر را جلب کند، چیست؟
- این سوال را بهتر است آنهایی که من را دنبال میکنند، جواب بدهند. اما چیزی که خودم به ذهنم میرسد، این است که من سعی میکنم با تمام وجودم بنویسم. طنز و احساساتم را با توییتهایم میآمیزم. هدف من در این مرحله، تلاش برای آزادی وطنم از یک رژیم اشغالگر، تبهکار و خونریز است. من جمهوری اسلامی را میوه سمی درخت اسلام میدانم و اعتقاد دارم اگر صرفا میوه را دور بریزیم (براندازی) اما این درخت را محافظت کنیم و به آن آب بدهیم، سال بعد (بعد از براندازی) دوباره همان میوه سمی را برداشت میکنیم. براندازی واقعی برای من، زدن ریشه این درخت است. طبیعتا کاربران همفکر به سمت من جذب میشوند و کاربران مخالف به خاطر هدف گرفتن مقدسات و معتقدات دینیشان، به من حمله و من را تهدید به مرگ، تجاوز و مجازات توسط قدیسهایشان میکنند. همین دو قطبی ایجاد میکند که باعث جذب مخاطب بیشتر برای من شده است.
فکر میکنید چرا بعد از دستگیری یک عکاس و خبرنگار به نام نوشین جعفری، برخی کاربران شناخته شده امنیتی در توییتر اعلام کردند که شخص دستگیر شده گرداننده صفحه شما، یعنی صفحه یار دبستانی بوده است؟ چرا رسانههای امنیتی امروز این ادعا را تکرار و تایید میکنند؟
- در ماجرای دستگیری خانم نوشین جعفری، به وضوح با یک پروندهسازی بزرگ و بیرحمانه طرف هستیم. همزمان با دستگیری خانم نوشین جعفری، من از طرف یک کاربر با پیشینه براندازی و فالوئر بالا مورد حمله قرار گرفتم. بهانه حمله و اتهامزنی گسترده به من توسط آن اکانت با فالوئر بالا، راه افتادن هشتگ فراخوان «#شنبه_جلوی_مجلس» و بازداشت چند نفر در میدان «بهارستان» تهران بود. در حالی که اتفاقا من یکی از مخالفان فراخوان با تعیین زمان و مکان بودم و هیچ توییتی از من در حمایت از تجمع بهارستان وجود نداشت. با وجود توضیحات دهها نفر در این مورد و سکوت ۲۴ساعته من و تلاش برای حل کردن قضیه از طریق دو دوست مشترک در پیام خصوصی، حمله کاربر مذکور نه تنها متوقف نشد بلکه تشدید شد و این قضیه را مشکوک کرد؛ به ویژه این که او مدتها بود به طرز مشکوکی تغییر رویه داده بود. به عنوان مثال، اخیرا توییت زده بود که دغدغه فکریاش این است که نقابش را بردارد و با هویت واقعی توییت کند. واضح است که چنین توییتی از طرف یک کاربر پر مخاطب، میتواند یک دعوت تلویحی از کاربران ناشناس برای برملا کردن هویتشان و گرفتار شدن مخالفان ناشناس رژیم در دام تورهای اطلاعاتی باشد. همین موضوع، شائبه دستگیری آن کاربر و سوء استفاده نهادهای امنیتی از اکانتش را تقویت کرد. از نظر من، سناریو این گونه طراحی شده بود که من با حمله همه جانبه و اتهام زنی بی اساس آن اکانت و دعوتش از کاربران برای حذف من، از توییتر فراری داده شوم تا دستگاههای امنیتی بتوانند در غیاب من، پلن B را اجرا کنند و با پروپاگاندای مجازی اکانتهای ارزشی و امنیتی، خانم نوشین جعفری را به اکانت من منتسب کنند و با یک تیر، چندین هدف احتمالی را بزنند؛ اول این که نوشین جعفری یک عکاس اصلاحطلب است که به خاطر شغلش، با سلبریتیها ارتباطات گسترده دارد و دستگیری او به خاطر حمایت افراد مشهور، طبیعتا خبرساز میشود. ضبط لوازم شخصی، از جمله دوربین، لپتاپ و هاردهای اکسترنال او میتواند منجر به دست یافتن احتمالی نهادهای امنیتی به عکسهای خصوصی زیادی از افراد مشهور و بعدها دستآویزی برای پروندهسازی علیه سلبریتیها و تحت فشار قرار دادن آنها برای کنترل و همراه کردنشان با حکومت شود.
دوم این که جریان اصلاحات بعد از انتخاب روحانی و اعتراصات سراسری دی ۱۳۹۶، به خاطر ریزش گسترده طرفدارانش و پیوستن آنها به طیف براندازان، عملا تبدیل به یک جریان ورشکسته شد. اصلاحات سوپاپ اطمینان و ضامن بقای رژیمی است که حالا در آستانه انتخابات، به احیای این جریان برای گرم کردن تنور انتخابات نیاز دارد. جمهوری اسلامی با دستگیری و انتساب نوشین جعفری اصلاحطلب به یک اکانت فالوئر بالای برانداز مثل من، احتمالا قصد دارد اصلاحطلبها را برانداز مخفی جا بزند و اینطوری به آنها اعتبار دهد.
سوم این که من یک اکانت ناشناس توییتری با مخاطب یا فالوئر بالا هستم که به نقد تند دین شهره هستم. از طرفی، توییتهای زیادی داشتم در رابطه با امنیت توییتر و توصیه به کاربران برای رعایت نکات امنیتی. برای همین، دستگیری من میتواند یک جور قدرت نمایی برای نهادهای امنیتی باشد تا برای کاربران ناشناس دیگر رعب و وحشت زیادی ایجاد کند و آنها را از توییتر فراری بدهد. طرفداران «ارزشی» حکومت هم که بارها من را تهدید به مرگ، اعدام، تجاوز، سلاخی و... کرده و خواستار دستگیری من شدهاند را از دستگاههای امنیتی راضی نگه دارد. احتمالا به همین دلایل، من برای این پروژه پروندهسازی با این ابعاد بزرگ انتخاب شدم. البته شواهد و قرائنی هم هست که این باور را تقویت کند؛ یعنی این گونه که اعلام شده- و من البته از راست و دروغش مطلع نیستم-، این خانم سالها پیش وبلاگی داشته به نام یار دبستانی و یا این که مثلا چهرهاش شباهتهایی به عکسی دارد که من برای آواتارم انتخاب کردهام. البته این عکس مربوط به یک خانم رزمنده کُرد است و من قبلا جایی نوشته بودم که چهرهاش بی شباهت به من نیست. ظاهرا وجود چنین چیزهایی باعث شده است که نیروهای امنیتی بخواهند این پروژه را به این شکل جلو ببرند.
لازم است که یادآوری کنم من تا قبل از این ماجرا، حتی اسم نوشین جعفری را هم نشنیده بودم و توییتهای زیادی از من در نقد «مصطفی تاجزاده»، «محمد خاتمی»، سلبریتیها و کل جریان اصلاحطلبی موجود است.
واکنش اکانتهای امنیتی بعد از این که شما به این ادعا واکنش نشان دادید و توییت زدنهای خود را ادامه دادید، چه بود؟ آیا ممکن است ادعا شود که اکانت یار دبستانی چند ادمین همزمان دارد و حالا یکی از ادمینها برای رد گم کنی، به فعالیتهای اکانت ادامه میدهد؟
- لحن توییتهای من منحصر به خود من است و کسانی که من را دنبال کردهاند، به خوبی با شیوه و لحن نگارشی من آشنا هستند. امکان ندارد کسی بتواند اکانت من را حتی چند ساعت بچرخاند چون به سرعت همه متوجه میشوند. تمام توییتهای من بدون استثنا از بدو ورودم با یک دستگاه آیپد ارسال شدهاند و در وسایل شخصی ضبط شده خانم نوشین جعفری این طور که من خواندهام، هیچ دستگاه آیپدی وجود نداشته است.
از طرفی، من با چندین اکانت قدیمی توییتر رمز امنیتی تعیین کردم برای شرایط حساس. بعد از راه افتادن شایعه دستگیری من، همه آن عزیزان برای اطمینان بیشتر از من، رمز را پرسیدند و خیالشان راحت شد. همه اینها دست به دست هم داد که این سناریو تبدیل به یک رسوایی بزرگ دیگر برای نهادهای امنیتی و دستآویز خنده و تمسخر کاربران شبکههای اجتماعی شود. اخیرا وزیر فرهنگ و ارشاد دولت «محمود احمدی نژاد» هم طی یک توییت، قبل از هرگونه طی شدن روند دادرسی و اثبات و صدور حکم قضایی، مالکیت اکانت من را به خانم نوشین جعفری منتسب کرده است تا مشخص شود ابعاد این پروندهسازی و پروژه چه قدر وسیعتر از تصورات قبلی ما بوده است. همین توییت باعث واکنش گسترده کاربران، شخصیتها و فعالان سیاسی شد. ناگفته پیدا است که اگر یک اکانت دارای چند ادمین باشد، به راحتی با دستگیری غافلگیرانه یک ادمین، افراد امنیتی به اکانت دسترسی پیدا میکنند و میتوانند با تغییر ایمیل و رمز عبور، کنترل کامل اکانت را در دست بگیرند.
نکته دیگر این که تجربه نشان داده است رژیم در صورت دستگیری یک کاربر با فالوئر بالا و دسترسی به اکانتش، به هیچ وجه آن را رسانهای نمیکند تا اکانت به اصطلاح نسوزد. در ادامه سعی میکند از آن اکانت برای نفوذ و شناسایی کاربران دیگر استفاده کند؛ به عنوان نمونه، کاربر «آسپیران»، یکی از کاربران تاثیرگذار و خوب توییتر بود که در مرداد ۱۳۹۷ در تجمعات گوهردشت کرج دستگیر شد و اکانتش دست نیروهای امنیتی افتاد. آنها بدون این که دستگیری او را رسانهای کنند، توانستند با سوءاستفاده از اکانت آسپیران و همکاری یک کاربر امنیتی خانم ساکن امریکا، کاربر پر فالوئر دیگری در توییتر به نام «کچل موفرفری» را دستگیر کنند. دستگیری کچل موفرفری هم به صورت غافلگیرانه و در سکوت کامل خبری انجام شد و اکانت توییتریش از طریق بازیابی ایمیل، درست مثل کاربر آسپیران، دست نهادهای امنیتی افتاد. اما درنهایت با خروج کچل موفرفری از کشور و بازگشتش به توییتر با هویت واقعی، این قضیه رسانهای شد. وگرنه اکانت او هنوز فعال نگه داشته میشد و از آن برای شناسایی کاربران دیگر یا حمله به کاربران تاثیرگذار و ایجاد حاشیه یا حمله به هشتگهای مهم ضد رژیم مورد استفاده قرار میگرفت.
این دو نمونه عینی، بهترین شاهد بر این مدعا هستند که اگر من واقعا دستگیر شده بودم، نهادهای امنیتی ابدا آن را رسانهای نمیکردند تا بتوانند از اکانت من برای شناسایی بقیه کاربران ناشناس و مبارز استفاده کنند.
موقع فعالیت در توییتر، قطعا دغدغههای امنیتی نیز دارید. برای شناسایی نشدن و به دام نیفتادن، چه راهکارهایی را اتخاذ کردهاید و به دیگر کاربران برانداز در توییتر چه توصیهای میکنید؟
- گردش آزاد اطلاعات، چشم اسفندیار همه حکومتهای توتالیتر و دیکتاتوری معاصر بوده است. تجربه تاریخی نشان میدهد هر حکومت دیکتاتوری که انحصار خبررسانی و گردش اطلاعات را از دست بدهد، پس از مدتی سقوط میکند. کاربران توییتر فارسی در خط مقدم این انحصارشکنی رسانهای قرار دارند. طبیعی است که رژیم برای در اختیار گرفتن این فضا، بودجه زیادی را صرف کند. ابن بودجه صرف استخدام تعداد بیشماری کاربر سایبری و سازماندهی و آموزش آنها برای رصد کردن مبارزین و شناسایی و نفوذ بین آنها میشود. طرف مقابل ما، یک رژیم خونخوار و سرکوبگر و بزرگترین تروریسم دولتی دنیا است؛ رژیمی که بارها دست به کشتار و جنایت زده است و حتی ابایی از منفجر کردن اماکن زیارتی خودش ندارد و مخالفانش را به راحتی حذف میکند. توصیه من به عنوان یک دوست و خواهر کوچکتر، این است که کاربران توییتر حتی با کمترین تعداد فالوئر، امنیت خودشان را جدی بگیرند و مطلقا به هیچکس هیچ اطلاعات شخصی که بتواند منجر به شناسایی هویتشان شود، ندهند. خیلی از ما منشن به منشن رصد میشویم و اطلاعات هویتی ما برای سایبریها مثل تکههای پازل تکمیل میشوند. کوچکترین اطلاعات امنیتی که ممکن است به تنهایی بیاهمیت به نظر بیایند، مثل قد، وزن، تیم مورد علاقه، رشته تحصیلی، شغل، ماه تولد و... ممکن است با تجمیع و کنار هم قرار دادنشان توسط کاربران سایبری، منجر به شناسایی یک کاربر مبارز و نابودی زندگیاش شود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر