محمد تنگستانی
پروژه جدید «ایرانوایر»، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما،هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستانها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آنها گفتوگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانههای غیرمستقل ایران سانسور شدهاند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آنها اهمیت داده نشده است. «ایرانوایر» بدون گزینش و یا جهتگیری سیاسی، آنها را به مخاطبان «ایرانوایر» معرفی خواهد کرد.
در بخش اول این پروژه، اولویت با هنرمندان استانهای خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان و یا روستای شما زندگی و فعالیت میکنند، میتوانید با info@iranwire.com با ما در تماس باشید.
«امیرماهور» در معرفی خود میگوید: «۱۹سال سن دارم و اهل یکی از شهرستانهای محروم استان خوزستان هستم. در حال حاضر به آموزش ساز گیتار و نوازندگی مشغول هستم. دپیلم دارم و سال آینده اگر خانوادهام بتوانند هزینه دانشگاه را تامین کنند، تحصیل در رشته فلسفه را شروع میکنم. در یک خانواده مذهبی بزرگ شدهام اما برخلاف خواسته آنها، اصلا باورهای مذهبی ندارم و مدام در حال مبارزه اخلاقی با خانوادهام هستم.»
از او میپرسیم هر منطقه با توجه به آب و هوا، زبان و گویش محلی، فرهنگ بومی خود را میسازد که خرده فرهنگ تعریف میشود و خرده فرهنگها در کنار هم، فرهنگ یک کشور را شکل میدهند. در چهار دهه گذشته، سیستم ایدئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یکدستسازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به ایدئولوژیهای حکومتی و مذهبی بوده است؛ گمان میکنید این تلاشها به نتیجه رسیده و موفق شدهاند؟
ـ زبان و گویش ما بختیاری است که در این گویش، هر طایفه تلفظهای خاص خودش را دارد. بخشهایی از این زبان و گویشهای شیرین به مرور حذف و عوض شدهاند. این حذف، آسیبی جدی به گویش بختیاری زده است. وقتی هم که گویشی آسیب ببیند، عملا یک فرهنگ کلان آسیب دیده است. از سوی دیگر، در حال حاضر نیز این حکومت با قدرت و زور فرهنگ بختیاری را به فرهنگ اسلامگرایی تبدیل کرده و واقعا موفق هم بوده است. اغلب جوانان در حال حاضر فرهنگ بختیاری را نمیشناسند. برای ما بختیاریها، شناخت فرهنگ خودمان یک اصل اجتماعی بوده و هست. در تاریخ معاصر، بختیاریهایی مانند «بیبی مریم» و «سردار اسد بختیاری» از تاثیرگذاران سیاسی بودهاند. ما بختیاریها هیچوقت زیر بار حرف حکومتهای مرکزی نرفته بودیم اما اینها با ما کاری کردند که میبینید هیچ قدرتی نداریم و این به این دلیل است که فرهنگ ما را اسلامیزه کردهاند.
برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باورند که باید از شهرها و روستای خود به تهران مهاجرت کنند تا دیده شوند و در رسانهها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند؛ نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟
ـ این واقعا یک فاجعه است که یک هنرمند و یا یک شاعر جوان برای بهتر دیده شدن بخواهد به تهران یا شهرهای بزرگتر برود. در دنیای امروز، در همان منطقهای که هستیم، میتوان به واسطه شبکههای اجتماعی با اساتید بزرگی در ارتباط بود و در کلاسهای آنها به صورت آنلاین شرکت کرد. ما با ماندن در شهر و روستاهای خود میتوانیم مفیدتر باشیم. جوانان هنرمند و شاعر باید هنر خود را در همان شهر و روستای خود ادامه بدهند تا جایگاه آن هنر در همان شهر حفظ شود. نمیگویم مهاجرت بد است اما اگر همه بخواهیم به کلانشهرها برویم، فرهنگ بومی از این چیزی هم که باقی مانده است، ناتوانتر خواهد شد. به نظر من، به جای مهاجرت باید امکانات را به روستاها و شهرهای خودمان بیاوریم.
گمان میکنید در شهر و استان شما باید چه اتفاقاتی رخ بدهد تا هنرمندان استان بتوانند بهتر به جامعه معرفی بشوند؟
ـ من به عنوان یک جوان هنرمند و نوازنده، گمان میکنم باید سانسور و خودسانسوری از ریشه قطع شود. از این دو مهمتر، باید سیستم آموزش صحیح در کشور تالیف و اجرا شود. من در شهر خودم انتظار دارم که آموزشگاهها بیشتر شوند و اساتید بهتر آموزش بدهند تا هنرجو بتواند رشد کند.
چه راههایی برای مبارزه با سانسور در هنر و زندگی روزمرهتان پیش گرفتهاید؟
ـ از خود سانسوری بسیار رنج میبرم و برای مبارزه با آن راهکارهای خوبی پیدا کردهام. باید حرف خود را به صورت بیپرده زد. نباید در مسایلی مثل پریود، بکارت، مسایل جنسی و مسایل اجتماعی پرده پوشانی کنیم. باید تمام این کلمات را در آثارمان استفاده کنیم تا برای اطرافیان و مردم عادی شود. باید گوش و چشم مردم را با این موارد آشنا کرد. راه بعدی این است که نباید به مکانهایی مثل اداره فرهنگ و ارشاد سلامی رفت و آمد کرد. رفتن به اداره ارشاد و شرکت در جلسات و جشنوارههای آن در هر سطح و شهری، رفت و آمد به حوزه هنری و...، تن دادن به سانسور و زیر بار سانسور رفتن است.
سانسور در استان و شهر شما چه بخشهایی از هنر بومی را حذف کرده است؟
ـ به دلیل این که فضای استان خوزستان همیشه امنیتی بوده، سانسور در استان زیاد است و خیلی از خردهفرهنگهای ما از بین رفتهاند. فرهنگ و هنر بومی بختیاریها مانند ساز «نی» عملا نابود شده است. موسیقی خیابانی در استان خوزستان آن گونه که در مابقی شهرها و استانهای کشور معنی پیدا کرده، جا نیفتاده و موسیقی بومی و محلی عملا از بین رفته است؛ مگر در مناسبتهایی که خود دولت برگزار کننده آن باشد. اما تا دلتان بخواهد، گروهها و دستههای مذهبی زیاد شدهاند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر