محمد تنگستانی
پروژه جدید «ایرانوایر»، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستانها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آن ها گفتوگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانههای غیرمستقل ایران سانسور شدهاند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آنها اهمیت داده نشده است. ما بدون گزینش و یا جهتگیری سیاسی، آن ها را به مخاطبان «ایرانوایر» معرفی خواهیم کرد.
در بخش اول این پروژه، اولویت ما هنرمندان استانهای خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان و یا روستای شما زندگی و فعالیت میکنند، میتوانید با آدرس info@iranwire.com با ما در تماس باشید.
«محمد حسین» ۲۵ سال سن دارد و زاده استان خوزستان است. به زبان عربی شعر میگوید و در حال حاضر دانشجوی مترجمی زبان عربی است. محمد حسین در معرفی خود میگوید: در خانوادهای پرجمعیت متولد شدم و بچه یکی از روستاهای استان خوزستان هستم. وضعیت اقتصادی خانوداهام در روستای خودمان نسبتا خوب است اما چند کیلومتر آن طرفتر یعنی در شهر اهواز ما نه تنها دهاتی شناخته میشویم بلکه از لحاظ اقتصادی روی خط فقر قرار میگیریم. سالهاست برای خرید کتاب باید هفتگی به اهواز بروم چرا که روستای ما کتابفروشی ندارد. از زمانی که به دانشگاه رفتهام و در طول هفته چند روزی در اهواز هستم وضعیت فرق کرده است. البته نه تنها روستای ما بلکه تا جایی که من خبر دارم هیچ روستایی در استان خوزستان کتابفروشیای که کتابهای هنر و فلسفه داشته باشد وجود ندارد. قاعدتا علت نبودن کتابفروشی این است که کسی مطالعه نمیکند. شاید زیادهگویی نباشد اگر بگویم، تنها فرد کتابخوان روستای چند صد نفریمان خودم هستم».
هر منطقه با توجه به آب و هوا، زبان و گویش محلی، فرهنگ بومی خود را میسازد که خرده فرهنگ تعریف میشود و خرده فرهنگها در کنار هم فرهنگ یک کشور را شکل میدهند. در چهار دهه گذشته، سیستم ایدهئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یکدستسازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به ایدهئولوژیهای حکومتی و مذهبی بوده است. گمان میکنید این تلاشها به نتیجه رسیده و موفق شدهاند؟
ـ روستای ما عرب زبان است. یعنی زبان اول روستای ما عربیست. خیلی از پیرزنها و پیرمردهای روستای ما حتی فارسی هم بلد نیستند. در نتیجه فرهنگ غالب فرهنگ عرب است و اسلام بخشی از فرهنگ عرب محسوب میشود. در نتیجه برای روستای ما و روستاهای مشابه نیازی نبوده که حکومت تلاشی داشته باشد. اما اینکه بخشی از مردم به دلیل فقر فکری حکومت را منجی خود میدانند، کاملا مشهود است. یعنی اینکه از وضعیت ممکن و نبود امکانات گله دارند اما تا مسئولی را میبینند از او میخواهند که کاری بکند بدون اینکه بدانند همین مسئول و عدم کفایت در مدیرتش مانع از وجود امکانات شده است.
برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باور هستند که باید از شهرها و روستای خوب به تهران مهاجرت کنند تا بتوانند دیده شوند و در رسانهها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند. نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟
ـ من هم با این نظر موافق هستم. قاعدتا برای اینکه کتاب و امکانات مطالعه داشته باشم از روستا مهاجرت کنم. متاسفانه سیستم نشر در ایران هنوز آنقدر مدرن نشده است که کتاب رو به صورت اینترنتی در اختیار افرادی امثال من بگذارند. اما من به جای اینکه بخواهم به تهران مهاجرت کنم با توجه به اینکه دانشجوی مترجمی زبان در اهواز هستم و علاقهام ادبیات عرب است، ترجیح میدهم به مصر، لبنان یا عربستان مهاجرت کنم.
گمان میکنید، در شهر و استان شما باید چه اتفاقاتی رخ بدهد تا هنرمندان استان بتوانند بهتر به جامعه معرفی بشوند؟
ـ شاید باور پذیری این اتفاق برای شما و مردم کمی دشوار باشد اما روستای ما هنرمندی ندارد. تنها فردی که در کل روستا به هنر به شکل جدی علاقه دارد و مطالعه میکند خودم هستم. برای بهتر معرفی شدن خودم هم بدون تردید باید از روستا بروم. در روستا حتی اینترنت پرسرعت هم وجود ندارد. هیچ اتفاقی سبب این نمیشود که مردم گرسنه و کمسواد روستای من به هنر علاقهمند بشوند و بعد بخواهند به جامعه هنری معرفی شود. تا زمانی که فقر فرهنگی و فقر اقتصادی وجود دارد هیچ فردی به هنر فکر نمیکند.
چه راههایی برای مبارزه با سانسور در هنر و زندگی روزمرهتان پیش گرفتهاید؟
ـ کل زندگی من با سانسور بوده است. سانسور خودم، سانسور علاقههایم، حتی سانسور دختری که در روستایمان عاشقش بودم و یک شبه شوهرش دادند. قاعدتا برای مبارزه با سانسور با باید با خودم مبارزه کنم. بزرگترین سدی که در بر سر راهم هست «خودی»ست که با سانسور تربیت و بزرگ شده است.
سانسور در استان و شهر شما چه بخشهایی از هنر بومی را حذف کرده است؟
ـ ما هنر بومی خاصی نداریم. کلا موسیقی و یزله داریم که آن هم متعلق به روستای ما نیست. موسیقی و فرهنگ عرب است. که در سالهایی بعد از انقلاب گویا اشعار و مفاهیم شعرها و مرثیههایی که در شادی و عزا مردم میخوانند و یزله میکنند دست خوش تغیراتی شده است. مثلا در گذشته گویا هنگام ورود مسئولی مرثیهای در وصف شاه میگفتند الان در مورد انقلاب و آیتالله خامنهای و خمینی و ...
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر