«کهبد تاراج» که نمایش «غلامرضا لبخندی» را با محوریت شخصیت «خفاش شب» در تماشاخانه «ایرانشهر» روی صحنه برده است، میگوید برای دریافت مجوز اجرای این اثر دست به خودسانسوری زده است.
۹ زن در تابستان سال ۱۳۷۶ با ضربات چاقو به قتل رسیدند. «توان»، «عهدیه»، «الهه»، «اعظم»، «منیره»، «پرند» و «قدمخیر» تعدادی از قربانیان مردی بودند که بعدها به خفاش شب مشهور شد؛ مردی سی و چند ساله که ۲۲ سال پیش تابستانی غمبار و پر هراس در تهران ایجاد کرد و پس از دستگیری، به ۹ بار قصاص و ۲۱۴ ضربه شلاق محکوم و در نهایت پس از چند هفته اعدام شد.
به گزارش ایلنا، پس از گذشت دو دهه، داستان زندگی «غلامرضا خوشرو» دستمایه یک تئاتر شده است. کهبد تاراج در غلامرضا لبخندی به نمایش برشهایی از وقایع زندگی او و قتلهایش پرداخته اما معتقد است ماجرای خفاش شب درگیر سیاست بوده است: «مثلا این سوال مطرح است که چرا این فرد را ۲۰ روزه اعدام کردند و نگهش نداشتند؟»
او گفته است آوردن نام همدست خوشرو در نمایشنامهاش برایش مشکلساز شده است:«این نشان میدهد که حتما چیزی بوده که این ماجرا برایم مشکل ایجاد کرده است. پس من راه را درست رفتهام.»
کارگردان غلامرضا لبخندی اضافه کرده است در طول سه روز، به دلیل گرفتن تذکر، سه بار ناچار شده است نام این شخصیت همدست را تغییر دهد:«تعارف که نداریم، بگذارید بگویم که قرار بود این نمایش را سال گذشته اجرا کنم اما متن در مرحله بازخوانی رد شد و امسال هم اگر توانستم اجرایش کنم، به این دلیل بوده است که خودسانسوری کردهام. متن را تعدیل و یکسری صحنهها را حذف کردم تا مجوز بگیرد. یعنی فکر نکنید به این راحتیها بود. پارسال قرار بود آن را در تالار "حافظ" اجرا کنم که نشد. بعد از آن، وقتی با آقای "حسین پارسایی" (تماشاخانه ایرانشهر) موضوع را مطرح کردم، قبول کرد و گفت متن بازنویسی شود. بعد از رفتن ایشان از تماشاخانه هم دوباره با اجرایش موافقت شد اما به شرط تلطیف متن!»
کهبد تاراج گفته است:«مرکز هنرهای نمایشی پای کار ما ایستاده است اما با این حال، تذکراتی گرفتهایم و سه بار نام این شخصیت همدست را تغییر دادهایم؛ از "حمید رسولی" به "رسول حمیدی" تا الان که نام او شده است "مجید غلامی". هرچند که غلامرضا خوشرو هم در اعترافاتش به یکی از این نامها اشاره کرده بود و هرکجا را بگردید، آن نام را میبینید.»
او اضافه کرده است:«با سیاستهای کنونی مرکز هنرهای نمایشی، دست هنرمند باز نیست. باید نمایشنامه را بنویسیم و تحویل دهیم و اگر خوششان آمد، اجرایش کنیم.»
این کارگران با تاکید بر ضرورت ایجاد تعامل بین شورای نظارت مرکز هنرهای نمایشی با هنرمندان، به ویژه نمایشنامهنویسان گفته است: «در شرایط فعلی اقتصادی، وقتی یک نویسنده با جان و دل چندین ماه زمان برای نوشتن یک متن میگذارد و نمیتواند اجرایش کند، معلوم است که سرخورده و افسرده میشود. باید تعاملی ایجاد شود و بستری ساخته شود.»
کارگردان غلامرضا لبخندی گفته است سه سال پیش آشنایی اتفاقی با زنی که گفته باعث گیر افتادن خفاش شب شده، منجر به تولید این نمایش شده است:«همان شب جرقهاش در ذهنم خورد و فکر کردم چه قدر این موضوع دراماتیک است. هرچند بعدها متوجه شدم موضوعی که آن خانم میگفته، حقیقت نداشته است.»
او گفته است که حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد متن نمایشنامه، مستند و بقیهاش درام و حاصل خیالپردازیهای داستانی خودش است:«وقایع را دراماتیزه و موضوع را نمایشی کردم چون نمیخواستم یک تئاتر مستند کار کنم. شاید میتوانستم درباره قاتلهای دیگری هم بنویسم اما نمیدانم چرا آن لحظه اعدام خفاش شب را که اخبار ساعت ۹ شب اعلام کرده بود، از ۱۳ سالگی در ذهنم مانده بود.»
کهبد تاراج توضیح داده است:«حتی آخر نمایشنامه را چندبار تغییر دادم و داستان را به سال ۱۴۲۰ بردم؛ یعنی تقریبا به بیست و خردهای سال بعد؛ جایی که دوباره یک استاد دانشگاه پیدا میشود و میگوید در شهر ما فردی پیدا شده که زنان را میکشد. یعنی این اتفاق ممکن است ۱۰۰ سال دیگر در هر کجای دیگر جهان اتفاق بیفتد.»
غلامرضا خوشرو کوران کردیه، متولد اول آذر ۱۳۴۳ در فاروج، از معروفترین قاتلان زنجیرهای ایران بود. او قتلهای زنجیرهای خود را که همراه با سرقت و تجاوز جنسی بود، از سال ۱۳۷۱ در تهران آغاز کرد. یکبار در همین سال دستگیر شد ولی از چنگ مأموران گریخت. اما بار دوم در سال ۱۳۷۶ دستگیر و به اتهام ۹ فقره قتل اعدام شد. البته او در دادگاه تنها به یک مورد سرقت ماشین و تقسیم اموال مسروقه اقرار کرده بود و قتلها را کار شخصی به نام حمید رسولی میدانست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر