محمد تنگستانی
پروژه جدید «ایرانوایر»، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستانها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آن ها گفتوگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانههای غیرمستقل ایران سانسور شدهاند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آنها اهمیت داده نشده است. ما بدون گزینش و یا جهتگیری سیاسی، آن ها را به مخاطبان «ایرانوایر» معرفی خواهیم کرد.
در بخش اول این پروژه، اولویت ما هنرمندان استانهای خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان و یا روستای شما زندگی و فعالیت میکنند، میتوانید با آدرس info@iranwire.comبا ما در تماس باشید.
«محمد ارسلان» فارغالتحصیل رشته سینما و متولد ۱۳۷۵ در شهر اهواز است. او فیلمهای کوتاهی تا کنون به نامهای «یک نمایش» و «افسرده نیستم» تهیه و کارگردانی کرده است. از او پرسیده ایم:
هر منطقه با توجه به آب و هوا، زبان و گویش محلی، فرهنگ بومی خود را میسازد که خرده فرهنگ تعریف میشود و خرده فرهنگها در کنار هم، فرهنگ یک کشور را شکل میدهند. در چهار دهه گذشته، سیستم ایدئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یکدستسازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به ایدئولوژیهای حکومتی و مذهبی بوده است. گمان میکنید این تلاشها به نتیجه رسیده و موفق شدهاند؟
ـ من ساکن اهواز هستم. در این شهر، دو قوم «بختیاری» و «عرب» اکثریت مردم این شهر را تشکیل دادهاند. در طول سال، هر کدام از این دو قوم در مناسبتها و روزهای خاص رسم و رسوم خود را انجام می دهند و به آن ها پایبند هستند. شاید برخی از رسوم از دید جوانهای آن قوم بیمعنا باشد و میلی به انجام و یا دانستن آن ها نداشته باشند اما قدیمیها آن ها را محترم می دانند و اجرایشان را واجب. به نظرمن، به این دلیل که ایران کشور جوانی است و نسل جوان میلی به سنتها ندارد، این گونه برداشت شده که دولت موفق به اسلامیزه کردن فرهنگ و رسوم بوده است.
برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باورند که باید از شهرها و روستای خوب به تهران مهاجرت کنند تا دیده شوند و در رسانهها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند. نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟
_ متاسفانه بله. نه تنها در استان خوزستان بلکه در همه کشور باور هنرمندان به این شکل است. من خودم هم مجبورم برای ادامه و پیشرفت به تهران مهاجرت کنم؛ فقط به خاطر این که نسبت به شهرستانها در تهران امکانات بهتری وجود دارد و فضای اجتماعی و هنری بازتر است. برای اکثر دوستان هنرمندم رفتن به تهران در اولویت است که البته با توجه به شرایط بداقتصادی ایران، برای همه مقدور نیست.
گمان میکنید در شهر و استان شما باید چه اتفاقاتی رخ بدهد تا هنرمندان استان بهتر به جامعه معرفی بشوند؟
ـ بدون تردید باید هنرمندان شهرستانی حمایت شوند که نمیشوند. این حمایت هم باید از طرف ارگانهای مسوول باشد و هم خود مردم. مردم هم در معرفی و اهمیت دادن به هنر مسوول هستند. برای ساخت فیلم کوتاه سرمایهگذار وجود ندارد. اگر هم باشد، فقط از افراد خاصی حمایت میکنند. میمانند سازمانهای دولتی که فقط کارهای سفارشی میخواهند. آن ها کارهایی را میخواهند که اثری از هنر در آن ها نباشد و بنا به نیاز تجاری و سیاسی خودشان ساخته شده باشند. به نظرمن، تاسیس موسسههای فرهنگی_هنری میتواند مفید باشد. البته موسسههایی که دغدغه هنر داشته باشند و به هنر مستقل اهمیت بدهند؛ چیزی که حداقل در استان خوزستان وجود ندارد.
چه راههایی برای مبارزه با سانسور در هنر و زندگی روزمره خود پیش گرفتهاید؟
ـ وقتی سانسور در فضای هنری و جامعه حاکم باشد، خروجی هنر به یک شکل خواهد بود. یعنی همه شبیه به یک دیگر خواهند شد و در آثار هنری خلاقیت از بین میرود. انتظاری هم نمیشود داشت. خلاقیت در هنر دعوت کننده مخاطب به فکر و اندیشه است. وقتی خلاقیت نباشد، فکری وجود ندارد. حقیقتا من تلاش میکنم مسیری را دنبال کنم که بتوانم از این یک دست بودن و سطحی نگری به دور باشم و اندیشه و خلاقیت را محوریت بگذارم. هرچند که محدود میشوم اما این گونه بودن را بیش تر میپسندم.
سانسور در استان و شهر شما چه بخشهایی از هنر بومی را حذف کرده است؟
ـ باید براساس یک چارچوبهای قانونی فعالیت کرد. راهی دیگر وجود ندارد. تا جایی که من اطلاع دارم،هیچ بخشی از هنر بومی حذف نشده است؛ مخصوصا شعر. شعر در خانوادههای عرب، به ویژه در مراسم ها به صورت «یزله» هنوز اجرا میشود. این یزله در عروسی و عزا بخشی از هنر بومی مردم خوزستان است.
یک فیلم کوتاه به نام «یک نمایش» از محمد ارسلان
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر