محمد تنگستانی
پروژه جدید «ایرانوایر»، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستانها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آن ها گفتوگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانههای غیرمستقل ایران سانسور شدهاند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آنها اهمیت داده نشده است. ما بدون گزینش و یا جهتگیری سیاسی، آن ها را به مخاطبان «ایرانوایر» معرفی خواهیم کرد.
در بخش اول این پروژه، اولویت ما هنرمندان استانهای خوزستان، اصفهان و خراسان است. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان و یا روستای شما زندگی و فعالیت میکنند، میتوانید با آدرس info@iranwire.comبا ما در تماس باشید.
«حسین دریسزاده» متولد ۱۳۶۳ در بندر کنگان، نوازنده نیانبان، نی جفتی و فلوت است و سرپرستی گروه موسیقی «اُپاتان» را برعهده دارد. او در حال حاضر ساکن کشور آلمان است.
نوازندگان سازهای بومی و محلی به علت فقر فرهنگی حاکم بر بخشی از جامعه، تا زمانی که به واسطه ارگانها، محافل هنری و یا حضور در جشنواره های حکومتی، آثارشان را عرضه نکنند، به عنوان نوازنده شناخته نمی شوند و اصولا آن ها را هنرمند نمیدانند. در حالی که همان نوازندگان زمانی که با همان ملودیها و مقامهای محلی از سوی ارگانهای دولتی و فرهنگی وابسته به حکومت معرفی میشوند، به کارشان مشروعیت داده میشود؛ به عنوان مثال، نوازندگان نیانبان، ضرب و تمپو در جنوب ایران تا زمانی که در مجالس عروسی ساز میزنند، جامعه با آن ها برخوردی دیگر دارد و از سوی نیروی انتظامی و بسیج مورد بازخواست و آزار اذیت قرار میگیرند اما همان افراد میتوانند با همان سازها و ملودیها در جشنوارههای دولتی و حکومتی در برابر مسوولان فرهنگی و نظامی نوازندگی کنند و مورد تقدیر واقع شوند.
از این نوازنده بومیِ زاده استان بوشهر پرسیدهایم این دوگانگی ریشه در کم بضاعتی فرهنگ ایرانی دارد یا نشان دهنده اهمیت و اعمال سلیقه تریبونهای دولتی و حکومتی در نحوه برخورد با هنر موسیقی است؟
- به طور کلی، فقر فرهنگی و نوع تفکری که طیف وسیعی از جامعه ما را احاطه کرده است، مانع پیشرفت موسیقی بومی ما بوده و هست. تا زمانی که موسیقی در خدمت حکومت یا مقاصد سیاسی افراد خاصی از حکومت باشد، نمیتواند تاثیر واقعی و حقیقی خود را اعمال کند و بازدهی لازم فرهنگی و هنری را داشته باشد. نمیتواند در بالابردن فرهنگ و هنر یک منطقه نقشی مؤثر ایفا کند. هنر وقتی که در قید و بند تفکری بیمار باشد، توان جهانی شدن ندارد.
سانسور چه بخشهایی از موسیقی محلی و بومی جنوب ایران را حذف کرده است؟
ـ در فضا و جامعه کنونی ایران، همه چیز سانسور میشود. یک هنرمند نمیتواند بدون سانسور، اثری هنری و آهنگی عرضه کند و این یعنی حذف امکانات هنر بومی. البته خط قرمزهایی که در حال حاضر برای یک موزیسین در ایران وجود دارد، نسبت به گذشته تغییر کرده است. در گذشته به گروههای موسیقی بندری اجازه کنسرت داده نمی شد و به نوازندگان سازهای جنوبی به چشم «مطرب» نگاه میکردند که فقط سبب لهو و لعب میشوند. اما در حال حاضر گروههای موسیقی بندری با رعایت چهارچوبهای تعیین شده حکومتی، اجرا میکنند. به شکلی که اگر دقت کنیم، میتوانیم بگوییم در حال حاضر سه نوع موسیقی بندری در ایران وجود دارد و آهنگها، انتخاب اشعار و سرعت ریتم و رقصها در محافل عروسی با کنسرت ها و هم چنین با اجرای موسیقی در رسانه ملی متفاوت است.
کاری که در صداوسیما پخش میشود، مورد تایید ناظرانی است که از موسیقی و هنرمندان به عنوان ابزاری برای جذب مردم به سوی رسانه ملی استفاده میکنند.
هر منطقه با توجه به آب و هوا، زبان و گویش محلی، فرهنگ بومی خود را میسازد که خرده فرهنگ تعریف میشود و خرده فرهنگها در کنار هم فرهنگ یک کشور را شکل میدهند. در چهار دهه گذشته، سیستم ایدئولوژی و فکری حاکم بر ایران دنبال یکدستسازی و اسلامیزه کردن هنر معاصر و نزدیک کردن آن به ایدئولوژیهای حکومتی و مذهبی بوده است. گمان میکنید این تلاشها به نتیجه رسیده و موفق شدهاند؟
ـ تا زمانی که تعدادی از هنرمندان محبوب برای اجازه ورود به رسانه ملی و دیده شدن، حاضر به سانسور خود میشوند، یعنی تلاشهای حکومت بینتیجه نبوده است. اما گرایش و دست رسی مردم به شبکههای اجتماعی سبب شده است تا تلاششان برای سانسور کم رنگ شود. ولی اگر بگوییم موفق نبودهاند، دروغ گفتهایم. اتفاقا موفق بودهاند و باید علت این موفقیت را ریشهیابی و با آن مبارزه کرد.
برخی از هنرمندان و شاعران جوان بر این باورند که باید از شهرها و روستای خود به تهران مهاجرت کنند تا دیده شوند و در رسانهها و هنر امروز جایگاهی پیدا کنند. نظر شما نسبت به این نگرش چیست؟
ـ نبود امکانات و نوع برخورد با هنرمندان در شهرها و استانهای جنوبی بستر مهاجرت هنرمندان به پایتخت را فراهم کرده است. یکی از مشکلاتی که هنرمندان جنوبی با آن مواجه هستند، مساله گرفتن مجوز برای کنسرت است. مدیران ادارههای مربوطه میترسند برای هنرمندان مجوز برگزاری کنسرت صادر کنند و از طرفی، خود هنرمند هم همیشه در جنوب با استرس به روی صحنه میرود. میترسد حالا که با هزار بدبختی توانسته است مجوزی بگیرد، یک عدهای خودجوش و هدفمند بیایند و کنسرت را به هم بزنند. وقتی خودسرها کنسرتی را به هم می زنند، حتی ارگانی نیست که هنرمند بتواند از آن ها شکایت کند. وقتی این همه مشکل وجود دارد، چرا در شهرستان بماند؟ معلوم است که به تهران میرود و از فضای نسبتا بازی که در تهران وجود دارد، به نفع هنرش استفاده میکند.
گمان میکنید در شهر و استان شما باید چه اتفاقاتی رخ بدهد تا هنرمندان استان بتوانند بهتر به جامعه معرفی بشوند؟
ـ مسالهای که برای یک هنرمند اولویت دارد، وجود فضایی امن و مطمئن برای عرضه اثر است.
اگر این امنیت و اطمینان وجود نداشته باشد، مابقی خواستهها، اعم از امکانات آموزشی و فرهنگی یا بسترهای دیگر برای ارایه اثر به نتیجه نخواهند رسید. متاسفانه این فضا در ایران وجود ندارد .
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر