«فروزان آصف نخعی»، یکی از روزنامه نگاران باسابقه کشور پس از ۳۰ سال کار مطبوعاتی، به دلیل بی کاری مداوم ناشی از تعطیلی پی در پی نشریه هایی که با آن ها همکاری میکرده است، در یک کیوسک روزنامهفروشی نزدیک میدان ترمینال گرگان مشغول به کار شده است.
این خبر را «مرتضی ایزدی»، از فعالان رسانهای استان گلستان با انتشار پستی در اینستاگرامش نوشته است و بعد هم عدهای آن را توییت کرده اند.
شهروند نوشته است موج تعطیلی روزنامهها و بی کاری خبرنگاران دوباره گریبان یکی از قدیمیهای حوزه رسانه را گرفته و مجبورش کرده است به جای نوشتن در روزنامهها، صبح به صبح آن ها را جلوی دکهاش روی هم بچیند و در کنارش به رانندههای اتوبوس و تاکسی و ره گذران روزنامه باطله و سیگار بفروشد!
این روزنامه در ادامه افزوده است:«هر چند که این مسیر متفاوت کاری برای روزنامهنگاری قدیمی عجیب است اما واقعیت این است که بیش تر خبرنگاران هم چنین چشماندازی را برای آینده شغلیشان متصور هستند. این یعنی ناامنی شغلی که نهتنها نسل جدید خبرنگاران بلکه پیش کسوتان این حوزه را هم از دنیای مطبوعات فراری میدهد.»
فروزان آصف نخعی که از هشت ماه پیش در دکه روزنامه فروشی مشغول به کار شده، در پاسخ به تماس خبرنگار شهروند گفته است: «وقتی در دولت محمود احمدینژاد فشار به خبرنگارها زیاد شد و عرصه سیاست به گونهای به حوزه رسانه ورود پیدا کرد که دیگر امکان شفافسازی و کار در روزنامهها به شکل سابق وجود نداشت، فضا به گونهای شده بود که بعضی از روزنامهها حساسیت داشتند که نام برخی از روزنامهنگاران قدیمی مثل من جزو لیست نیروهای تحریریهشان باشد! این فشارها امکان کار را برای ما فراهم نمیکرد و در عین حال هم خیلی از روزنامهها در آن دوران یا توقیف شدند یا خودشان به دلیل نداشتن امکانات یا مسایل سیاسی، خودشان را بستند. با این حال، من مدتی در روزنامه "سرمایه" کار کردم اما در سال ٨٩ روزنامه بسته شد. بعد از آن مسوول سایت آفتابنیوز بودم اما بعد از مدتی این سایت هم به دلیل مشکلات مالی نتوانست به کارش ادامه دهد.»
او از دوران جابه جایی در نشریه ها و تعطیلی پی در پی آن ها و بی کاری خود گفته است:«در اوایل سال ٩٠ روزنامهای منتشر شد به نام "ملت ما" و من دبیر سرویس اجتماعی این روزنامه بودم. یکسالی آنجا بودم که بعد هم کمکم وضعیت آن بیثبات شد. از این روزنامه هم بیرون آمدم و مدتی برای جاهای مختلف مقاله مینوشتم. بعد از آن یک دوره کوتاهی هم در استان گلستان یک نشریه محلی به نام "سلیم" درآوردم که بعد از چند شماره، آن هم به دلیل یک سری مشکلات منتشر نشد. آخرین روزنامهای که در آن کار کردم، "آسمان آبی" بود. در این روزنامه دبیر سرویس سیاسی بودم که یکی از بهترین تحریریههای دوران کاری خود را تجربه کردم. اما آن هم به دلیل مسایل و مشکلات بهمن ماه سال گذشته تعطیل شد و بعد از آن تصمیم گرفتم مسیرم را عوض کنم!»
آصف نخعی می گوید:«راستش بعد از توقیف عجیبوغریب روزنامه آسمان آبی، احساس کردم که در همه این سالها همه چیزم تحتتاثیر این تعطیل و تعدیلشدنها در روزنامههای مختلف قرار گرفت و هزینه زیادی بابتش پرداختم! فشارهایی که باعث شد تا حتی خیلی از خبرنگارها به خبرنویس تبدیل شوند. برای همین با توجه به شرایط و چشمانداز بدی که برای مطبوعات، بهخصوص روزنامههای کاغذی متصور هستم، تصمیم گرفتم تا بدون هیچ ادعایی به شهر خودم برگردم و به کار دیگری مشغول شوم.»
او معتقد است برخورد عاقلانه با جبر، هنر است:«من هم با جبرم عاقلانه برخورد کردم. تصور میکنم کاری که در وضع فعلی انجام میدهم، انتخاب درستی است و جایی هستم که خیلی خوب و خوش آبوهوا است! (میخندد) با این حال، باز هم اگر شرایط مناسبی برای روزنامهنگاری و خبرنگاران مهیا شود، بدون شک حاضرم با روزنامهها همکاری کنم.»
می گوید از وقتی کارش را در دکه روزنامه فروشی آغاز کرده، وضع روحی و روانی بهتر و آرامش بیش تری دارد: «وقتی در روزنامهها کار میکردم، در تمام مدت استرس داشتیم که فردا وضعمان چه میشود! هیچوقت مطمئننبودیم فردا هم مثل امروز به سر کارمان برمیگردیم یا نه! توصیه میکنم انجمن صنفی روزنامهنگاران از حق و حقوق خبرنگاران دفاع کند تا اگر کسی به سرنوشت من دچار شد، حداقل احساس کند یک جایی از آن ها حمایت میکند.»
فروزان آصف نخعی در پاسخ به شهروند در مورد وضعیت فروش روزنامه ها می گوید:«اگر بخواهم یک آمار از فروش روزنامهها در دکه خودم بدهم، به نظرم وضع وخیم است. دکه من نزدیک ترمینال گرگان است و با چشم خودم میبینم که حتی مردم دیگر روزنامهها را برای خواندن نمیخرند...روزنامه اطلاعات قبل از اینکه از ٥٠٠ تومان به هزار تومان برسد، روزی ٢٠ نسخه فروش داشت ولی الان به پنج نسخه رسیده است. میخواهم بگویم که وضع اقتصادی باعث شده است تا روزنامهخوانها هم روزنامه را از سبد کالای مصرفی خانوارشان حذف کنند.»
او معتقد است درآمد این شغل خیلی بیش تر از روزنامهنگاری است:«البته این را هم بگویم که الان دکههای روزنامه کارکرد روزنامهفروشی ندارند. بیش ترین چیزی که کیوسکهای روزنامهفروشی میفروشند، سیگار است.»
آصف نخعی کار رسانهای را از دوران دبیرستان شروع کرده و بیش از ۳۰ سال در این حوزه کار کرده است:«اوایل دهه ۷۰ در روزنامه "همشهری" شروع به کار کردم. خبرنگار سرویس اجتماعی بودم... در آن دوران، همشهری به تیراژ ٤٠٠هزار نسخه رسید و اغلب اوقات در نظرسنجیها، سرویس اجتماعی اول میشد.»
می گوید در همان زمان با کمک «احمد زیدآبادی»، همکار دیگرش در روزنامه همشهری، روند دموکراسیسازی مطبوعاتی را استارت زده و اولین شورای تحریریه روزنامه را سامان داده اند:«توانستیم در ساختار همشهری، صنفی ایجاد کنیم که از حقوق خبرنگاران حمایت شود.»
توضیح می دهد که در آن دوران بسیاری از نیروهای همشهری اخراج یا به زور بازخرید شدند:«این موضوع شامل حال من هم شد و برخلاف میلم مجبور شدم خودم را باز خرید کنم.»
او که متولد شهر گرگان است، نخستین هفتهنامه محلی استان گلستان را به نام «گلستان ایران» منتشر کرده است:«اوایل کار از نظر نیرو در وضع بسیار بدی بودیم اما همینطور که منتشر میشدیم، به نیروها آموزش خبرنگاری میدادیم. سال ٨٢ این هفتهنامه به شکل روزنامهای سراسری درآمد اما بعد از ١٥ شماره اول توقیف شد.»
می گوید در این هشت ماه تنها خانم «کشمیری»، رییس اداره فرهنگ و ارشاد گرگان با او تماس گرفته است تا به او کمک کند:«بعضی از دوستان هم برای اینکه میخواستند به نام من مجوز نشریه بگیرند، سراغم آمدند اما از تهران کسی تماس نگرفت. البته من هم انتظاری ندارم چون میدانم که خیلیهایشان هم نمیتوانند کاری برایم انجام دهند.»
فروزان آصف نخعی پس از کار روزنامه نگاری، هنوز بازنشسته نشده است و بیمه ندارد:«الان بسیاری از هم دورهایهای من که در این ٣٠ سال به طور ثابت در جایی مشغول به کار بودند، بازنشسته شده اند اما من در خیلی از جاهایی که کار کردم، بیمه نشدم و هنوز باید کلی کار کنم تا بیمهام پرداخت شود و به دوره بازنشستگی برسم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر