ساعت شش صبح امروز فیس بوکش به روز شد اما این بار خودش چیزی ننوشت. همسرش خبر درگذشتش را داد: «ساعت ٢.١٠ دقيقه پنج شنبه ١٧ آبان ماه شمع وجود همسر عزيزم حميدهوشنگی، پدر فرزندانم عليرضا و صبا خاموش شد. علت مرگ او را همه می دانيم؛ عفريت سرطان و الحق كه حميد در اين كار زار دشوار هم مثل همه مراحل زند گی اش خود را نباخت و در طول زمان بيماری به راه پر بار و تاثيرگذار زندگيش ادامه داد. جا دارد به صداي بلند بگويم، كما اين كه همه می دانند، حميد به سرطان وا نداد بلكه بی عدالتی ها و نا انصافی هايی كه در سال هاي اخير در حق او روا داشته شد، حميد را با همه بی باكی ها و مقاومت هايش از پای درآورد.»
«حمید هوشنگی» از روزنامهنگاران برجسته و پیش کسوت ایران بود. او که در رشته روزنامهنگاری تحصیل کرده بود، کار خود را از سال 1352 در رادیو و تلویزیون ملی ایران آغاز کرد. از سال 1359 سمتهای مختلفی در خبرگزاری «پارس»(ایرنا فعلی) داشت؛ از معاونت خبر تا مدیریت دفتر ایرنا در لندن. او در زمان جنگ ایران و عراق، معاون ستاد تبلیغات جنگ بود و در امور رسانهای جنگ نقش موثری داشت.
هوشنگی را به عنوان یار «احمد بورقانی» هم میشناختند. بورقانی معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره اصلاحات بود؛ روزنامهنگاری که کارش را سال 1359 از همان خبرگزاری پارس آغاز کرده بود؛
جایی که هوشنگی مسوولیت معاونت خبر را داشت. بورقانی بعد نماینده ششمین دوره مجلس شورای اسلامی شد. او 13 بهمن ماه سال 1386 برای دیدن حمید هوشنگی به دفترش رفته بود که همان جا سکته قلبی کرد و درگذشت.
حمید هوشنگی هم مثل رفیق گرمابه و گلستانش، گرایشات اصلاحطلبانه داشت. او از دهه 80 دیگر در جایی به طور رسمی فعالیت مطبوعاتی نمیکرد اما تا آخرین روزهای زندگی، هم چنان به عنوان یک خبرنگار پی گیر در فضای مجازی مینوشت؛ حتی وقتی از ایران مهاجرت کرد و برای زندگی به انگلستان رفت. او در انتخابات بحثبرانگیز سال 1388، از حامیان «جنبش سبز» بود. به همین دلیل در آخرین سفرش به ایران ممنوع الخروج و دادگاهی شد. او در یکی از آخرین پستهای فیس بوکش شرح دادگاههایش را نوشت: «دوازدهم شهريور ٩٣، چهارسال پيش، براي سفري سه چهار هفته اي از انگلستان كه محل زندگيم بود، به تهران آمدم و به لطف "برادران" كه علاقمند بودند از من "نگهداری" كنند، پاگير وطن شدم. چهار سالست كه در بهشت زندانيم!»
قاضی «مقیسه» که در سالهای اخیر بسیاری از روزنامهنگاران را محاکمه کرده است، او را به اتهام های «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به دو سال زندان محکوم کرد؛ حکمی که در دادگاه تجدید نظر هم تایید شد.
هوشنگی به بیماری سرطان مبتلا بود اما به خاطر ممنوع الخروجی نتوانست درمانش را در انگلستان پی گیری کند. او معالجهاش را در تهران و دور از فرزندانش ادامه داد. 14 شهریورماه امسال هم در حالی که تازه جلسات شیمیدرمانی او تمام شده بود، خودش را به دایره اجرای احکام معرفی کرد. همان زمان در فیس بوکش نوشت: «ساك به دست و آماده خودم رو به اجراي احكام اوين معرفي كردم تا حكم صادره دو سال زندان را در مورد من به اجرا گذارند. به شدت بی حال و كم توان بودم، از خودم بدم می آمد كه حركات كندم، تمارض تلقی نشود. به دليل شدت بيماری سرطانم و لزوم ادامه شيمی درمانی، فعلاً زندانيم نكردند و به پزشك قانونی تهران معرفی شدم تا شورای پزشكی پزشك قانونی ياد شده شدت بيماری ام را تشخيص دهد و بر اساس تشخيص رای اين شورا، دادگاه تجديد نظر دادگاه انقلاب مجدداً در مورد پرونده محكوميتم راي صادر كند. قطعاً قدمي به جلو بايد تلقی شود و احتمالاً خروج از يك بلاتكليفی چهار ساله. راستی به كجا رسيده ايم كه من از روند رسيدگی به پرونده ام پس از چهار سال بلاتكليفی مطلق راضيم!» «مصطفی تاجزاده»، معاون سیاسی وزیر کشور دولت محمد خاتمی در صفحه توییترش نوشته است: «مرگ #حمید_هوشنگی، معاون ستاد تبلیغات جنگ لکه سیاه دیگری بر کارنامه دستگاه قضایی افزود. با وجود سرطان پیشرفته، اجازه خروج از کشور به اوندادند تا نتواند در کنار فرزندان دلبندش آخرین روزهای زندگی را با آرامش خاطر سپری کند و برای زنده ماندن بجنگد. »
حمید هوشنگی یکی از خبرنگاران حاضر در دادگاه «هویدا»، نخست وزیر دوران پهلوی بود. گزارش و بازنویسی خاطرات او از دادگاه هویدا یک منبع مهم تاریخی به شمار می رود.
او در بخشی از خاطراتی که درباره آن روز نوشته، آورده است: «ده دقیقه ای گذشت تا من دستم به آقای خلخالی رسید. از وی پرسیدم رای را کی اعلام میکنید و هویدا کجاست؟ میخواهم با او قبل از اعلام رای مصاحبه کوتاهی داشته باشم! پوزخند و پاسخ آقای خلخالی را هرگز فراموش نمیکنم. به سادگی گفت الان از دروازه دوم جهنم هم رد شده است!»
او در دادگاهی که به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد، درباره حضورش در دادگاه هویدا حرف زده بود: «قاضی مقيسه با عتاب خطاب به من می گفت چرا نوشته ای ميرحسين موسوی مثل دماوند پايدارست؟ چرا در حمايت از يك نامه دسته جمعی تهيه شده به وسيله باصطلاح زندانيان سياسی به اوباما را امضا كرده اي؟! اصلاً تو چكاره اي كه به دبيركل سازمان ملل نامه مي نويسي؟ به قاضي مقيسه گفتم من يك روزنامه نگار با سابقه ام و هيچكدام از فعاليت هايم خلاف قانون نبوده و نيست. وقتی دوباره ايشان با تمسخر از سابقه روزنامه نگاريم پرسيد به ايشان گفتم به محوطه زندان قصر در پشت سرشان نگاه كنند. چهارديواری مدرسه زندان هنوز باقی است. گفتم من از آن مدرسه، دادگاه هويدا را در اسفند ٥٧ و فروردين ٥٨ براي راديو و تلويزيون گزارش مي كردم! قاضي مقيسه ختم جلسه را اعلام كرد!»
از زمانی که خبر درگذشت این روزنامهنگار پیش کسوت منتشر شده است، بسیاری از اصلاحطلبان، روزنامهنگاران و اهالی رسانه در فضای مجازی در گرامی داشت یاد و خاطره او نوشتهاند. اما موضوع جالبی که دو روزنامه نگار به آن اشاره کردهاند، به خبرنگاری او در زمان جنگ و معاونتش در ستاد تبلیغات جنگ مربوط میشود. او در دو مصاحبه که با خبرنگاران خارج از کشور داشته، اشاره کرده که موضوع «حسین فهمیده» جعلی و قهرمان سازی بوده است.
روایت رسمی نظام از حسین فهمیده، یک نوجوان 13 ساله است که با بستن نارنجک به خود، زیر تانک عراقیها میرود و مانع پیش روی آنها میشود.
«نگین شیر آقایی»، خبرنگار بخش فارسی «بی بی سی» ساعاتی پس از درگذشت حمید هوشنگی در توییترش نوشت: «حمید هوشنگی درگذشت. چند بار در لندن دیدمش. آدم جالبی بود. در چهار دهه خیلی تغییر کرد. یک بار با هم مصاحبه کردیم. پشت صحنه حرف خیلی مهمی زد که هیچ وقت از ترس جونش راضی نشد جلوی دوربین ضبطش کنه. واقعیت پشت داستان حسین فهمیده. امیدوارم جایی سندی از خودش به جای گذاشته باشه.»
مراد ویسی، خبرنگار رادیو فردا نیز در یک رشته توییت موضوع مشابهی را روایت میکند. او نوشته است:«روایت آقای هوشنگی (تاکید می کنم روایت ایشان) این بود که به عنوان خبرنگار برای تهیه گزارش از شهدای جنگ به دیدن پیکر کشته شدگان رفته و دریافته که شهید نوجوانی نیز میان آن ها است و هنگام تهیه گزارش،واقعیت موجود را پر و بال داده و به آن ابعاد حماسی داده است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر