در پی دعوت امیرمهدی ژوله نویسنده و فیلمنامه نویس ایرانی از همکاران سینما و تلویزیونی خود برای نوشتن«علیه سانسور»،هنرمندان بسیاری با پیوستن به این دعوت و با هشتگ #من_و_سانسورچی، تجربیات قابل تاملی که در زمینه سانسور و ممیزی آثارشان، به ویژه در همکاری با صداوسیما داشتهاند؛ را افشا کردند. ژوله در صفحه اینستاگرام خود از همکارانش در عرصه تهیه سریالهای تلویزیونی خواسته بود تجربه های خود را از سانسور روایت کنند.
افشای موارد متعدد سانسور یا محدودیتهای اجباری اعلام شده در این دعوت اما به عرصه سینما و تلویزیون خلاصه نشد و افراد فعال در حوزههای دیگر نیز به این چالش پیوسته و به افشای روایتهای خود از سانسور در عرصه های دیگر پرداختند.
در آخرین مورد از آنها؛ یحیی نطنزی با انتشار یک رشته توییت، به روایت سانسور در نشریات موسسه مطبوعاتی همشهری؛ پیش از انتشار عمومی پرداخته و به سراغ «مجله سینمایی 24» از گروه نشریات همشهری رفته است. رشته توئیت او مربوط به حذفیات و موارد سانسور شده در شماره یکصد و سوم «مجله سینمایی 24» است. اما موارد دیگری از شمارههای گذشته آن را نیز در بر میگیرد.
نظنزی در توئیت خود توضیح میدهد که:«این مدل سانسور در زمان مدیریت مدیران قالیباف تا حدی قابل درک بود اما بعد از حملهی گازانبری دوستان حامل (و نه حامی) اصلاحات به همشهری و شهرداری آزاردهندهتر شد. این عکسها غیر از دو یا سه مورد همگی مربوط به آخرین شمارهی مجله۲۴ است که ما خروجی گرفتیم. شمارهی صد و سوم.»
این روزنامه نگار در توضیح پروندهی تلخ سانسور در نشریات همشهری مینویسد که این موارد برای اولین بار همراه با سند سانسور سازمانیافته در مطالب مجلات همشهری منتشر میشود؛ تا وضعیت روزنامه نگاران شاغل در این موسسه مطبوعاتی را در مواجهه با سانسورچیان برای عموم مشخص و حداقل باعث تفریح بشود.
او درباره تفسیر جنسی از «هر چیز» توسط «کارشناسان کیفیت محتوا» در این موسسه پرده برداشته و با انتشار عکس یک چشم از سانسور گوشه چشم مینویسد:«فکر میکنید در این تصویرسازی برای یکی از جلدهای مجله چرا مجبور به حذف گوشهی چشم شدیم؟ به خاطر شباهتش به "نیپل".»
این روزنامه نگار از حذف کلماتی که به ویژگیهای زنانه اشاره میکرد در متنها خبر داده و میگوید:«هنوز هم نمیفهمم چرا به جای "یائسگی" باید نوشته میشد میانسالی.»
او از ممنوعیت هر واژهای که به ویژگیهای ظاهری زنان اشاره میکرد نوشته و میگوید:«هرگز نمیشد نوشت: زنی زیباست یا ظاهر فریبندهای دارد.» نظنزی توضیح میدهد که «در توصیف شخصیتهای یک فیلم نوشتیم "باد در موهای دختر میپیچد" ولی انگار گناه کبیره انجام داده بودیم.»
از نظر«کارشناسان کیفیت محتوا» در گروه نشریات همشهری، که وظیفه سانسور متون را پیش از انتشار بر عهده دارند؛ رابطهی زن و مرد شائبهبرانگیز بوده و باید در متن، به شکلی اصلاح میشده است. نظنزی در همین رابطه میگوید:«هیچ پسری نمیتوانست «ارتباط جدیتری» با یک دختر داشته باشد و قاعدتا فقط باید به ازدواج فکر میکرد.»
کارشناس یا سانسورچی مجله سینمایی 24 تمام عکسهای سینمایی را پیش از انتشار با موازین شرعی تطبیق میدهد. این تطبیق ممکن بود به حذف تصاویری منجر شود که پیشتر در پوسترهای فیلم مربوطه یا سر در سینماها منتشر شده باشند. او برای نمونه با انتشار تصویر و دستخط سانسورچی؛ به درخواست این سانسورچی از ادیتور عکس برای سیاهکردن موهای لیلا حاتمی اشاره کرده و می نویسد:« درخواست از ادیتور عکس برای سیاهکردن موهای بازیگر مخصوصا وقتی سوژه لیلاحاتمی باشد از آزاردهندهترین کارهای دنیاست.»
این روزنامه نگار در ادامه با انتشار یکی از عکسهای فیلم "ردخون" اثر محمدحسین مهدویان است که قصهاش دربارهی عملیات مرصاد است. از درخواست حذف عکس مسعود رجوی که در قاب پشت سر بازیگر فیلم هست نوشته و میگوید:«بدون حذف عکس رجویها از عمق تصویر، امکان رفتن مجله به چاپخانه وجود نداشت. فراموش نکنیم که این فیلم چند ماه دیگر روی پرده میرود و از پروژههای موجه نظام است.»
این روزنامه نگار از دردسرهایی که خود و همکارانش برای اسامی فیلمهای خارجی و "تصور اروتیک بودن نام فیلم" در مقابل سانسورچیان متحمل شدهاند؛ نوشته و بعنوان نمونه به فیلم «بوسه مرگبار» اشاره کرده و میگوید:«امان از وقتی که اسم فیلمها مشکوک بودند. نمیشد تغییرشان داد و باید به ضرب و زور مذاکره راهی برای چاپشان پیدا میکردیم. «بوسهی مرگبار» یکی از فیلمهای معروف ژانر نوآر است و قاعدتا باید ثابت میشد فاقد صحنههای اروتیک است.»
از نظر سانسورچی یا کارشناس کیفیت محتوای مجله سینمایی 24 "بعضی از فیلمهای خوب به جرم یکی دو صحنهی "توپ"؛ خط قرمز بودند و به هیچ وجه نمیشد از آنها نوشت. یحیی نظنزی از حذف کامل پروندهی ۱۴ صفحهای همکاران خود برای فیلم «سوزاندن» گفته و ادامه میدهد که:«حتی نتوانستیم یک نقل قول از کارگردانش گوشهی یکی از صفحات کار کنیم.»
آنطور که سانسورچی گروه نشریات همشهری عنوان کرده همهی کلماتی که مثل «پیامبر»،«تسبیح» یا «معبد»، بار مذهبی داشتند باید حذف و یا با کلمات خنثیتری جایگزین میشدند. به شکلی که این کلمات فقط یک معنای انحصاری داشته و نمیشد در بستر دیگری به کار برده شوند.
کارشناس کیفیت محتوا به روزنامه نگاران شاغل در مجله سینمایی 24 تاکید کرده بوده تا «موقع اشاره به شهدای جنگ ایران و عراق به جای کلماتی مثل «استخوان» حتما باید از «بقایای پیکر» استفاده شود.»
بر اساس روایت این روزنامه نگار؛ از نظر کارشناس مربوطه«هر اشارهای در متنها که ممکن بود به وضع ناخوشایند مملکت اشاره کند، محکوم به حذف یا اصلاح بود. حتی اگر از دهان فرزاد مؤتمن در بحث از ساز و کار تولید فیلم در سینمای ایران خارج میشد.»
این روزنامه نگار شاغل در مجله سینمایی 24 از ممنوعیت بکارگیری اسامی کوچک زنان بازیگر توسط آقایان سینماگر سخن گفته و می نویسد که آنها نمیتوانستند از قول سینماگران مرد در متنها، خانمهای همکار را با اسم کوچک خطاب کنند.حتی اگر منظورشان از «لادن» نابازیگر سالخوردهی فیلم "مغزهای کوچک زنگزده" به اسم لادن ژاوهوند بوده باشد.
او در ادامه مینویسد«فراموش نکنیم ما اساسا چیزی به اسم شوخی "زیرشکمی" نداشتیم. شوخیها در بدترین حالت ممکن "سطح پایین" بودند .
او از اجبار سانسورچی برای ارائه نتیجه مثبت قانون و اخلاق میگوید:«نمیتوانستیم بنویسم در قسمت دوم فیلم «سیکاریو» قانون و اخلاق همیشه به نتیجه نمیرسد. چون حتما اشتباه میکردیم و قانون و اخلاق اتفاقا همیشه بهترین نجاتدهنده است.»
این روزنامه نگار در مقابل سانسورهای کارشناسان کیفیت محتوای گروه نشریات همشهری "تنها ممیزی قابل درک طبق موازین وزارت ارشاد" را "ممنوعیت استفاده از کلماتی مثل«بار»، «دوستدختر» و «دوستپسر» دانسته که کلمه "بار" را میتوانست به کافه تبدیل کند.
او به دو یا سه شغله بودن این سانسورچیان اشاره کرده و می نویسد:«قاعدتا میتوانستند بدون حقوق این کار هم زندگیشان را بگذرانند.» او بعضی از این کارشناسان را از منتقدان سینمای ایران معرفی نموده که می توانستند از دوستان کیانوش عیاری محسوب شوند اما در حواشی مرتبط با فیلم «خانه پدری» اجازه نمیدادند کلمهی "توقیف" در مجله بیاید.
او توضیح میدهد که «چیزی که در همشهری از آن به "نظارت محتوایی" تعبیر میشود و قرار است ادامه داشته باشد؛ دقیقا همین موارد است.»
نظنزی در انتها به روزمه سانسورچیها اشاره کرده و در توضیح آن میگوید:«در رزومهشان مینویسند "کارشناس کیفیت محتوا"، اما کیفیت خوب یا بد مجلات همیشه تا حد زیادی تابع تصمیم، سواد و سلیقهی تحریریهها بوده است.»
مطالب مرتبط:
کمپین من و سانسورچی؛ ویدا جوان از حذف والس مرگ گفت
نامه سیمین بهبهانی به سانسورچیهای وزارت ارشاد
نامهای به سانسورچی؛ چرا به پستانهای زنان توی عکس خیره میشدی
وقتی گاومیشها تحریک میکنند، سانسور در صدا و سیما
دولت یازدهم و مدرنیزه شدن سانسور
سانسور در صداوسیما؛ خیار نخورید، گوشتان را چسب بزنید
مینویسم تا آنها سانسور کنند و نان بخورند
کمپین من و سانسورچی؛ بهاره رهنما میگوید تذکر میدادند طوری بخند که دندانهایت معلوم نباشند
کمپین من و سانسورچی؛ ترانه علیدوستی: سانسور در زندگی من مانعی دایمی و سرنوشت ساز است
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر