زن برای نظافت خانه آمده، کارش که تمام میشود، سر درد دلش باز میشود از همه نداشتهها و مشکلاتش میگوید، بچه کوچکش اما یک عروسک از صاحبخانه هدیه گرفته و بی توجه به مشکلات مادرش سرگرم بازی با عروسک است. همین تصویر ایده اولیه یک کمپین، کمپین قاب که مخفف کلمه قصه اسباببازیها است، را به ذهن «لادن سرلک» میرساند : «من دیدم یک عروسک ساده چقدر قشنگ میتواند بچه را از شرایط سخت محیطی دور کند و به دنیای شاد کودکانه نزدیک کند. اکثر خیریهها الویتشان جمعآوری مایحتاج اولیه مثل خوراک و پوشاک است. در صورتی که بچهها به بازی هم احتیاج دارند و بازی مرحلهای از رشد کودکان است.»
او ابتدا خودش به تنهایی دست به کار میشود و خیریهای برای رساندن اسباب بازی به کودکان محروم راه میاندازد، اسمش را می گذارد «قصه اسباب بازی». کار اولش به خوبی پیش نمی رود: «دو سال پیش که شبکههای اجتماعی به این شکل فعال نبودند، استارت این کار را زدم اما چون دست تنها بودم و اطلاعرسانی ضعیف بود، کاری از پیش نبردم، بعد از آن اما شبکههای اجتماعی تاثیر قابل توجهی در پیشرفت کار ما داشت.»
آنها حالا یک گروه پنجاه و هفت نفری هستند که اسباببازیهایشان نه تنها دل بچههای محروم تهرانی را خوش میکند بلکه به بچههای اصفهان، اراک، سمنان، زاهدان، خوزستان، مشهد، کرمان، کرج و خیلی جاهای دیگر هم رسیده است: «در این دوره اکثر خانوادهها تک فرزند هستند، به همین دلیل کوهی از اسباب بازی در خانهها تلنبار میشود.»
شیوه کارشان ساده است. هرکس اسباب بازی اضافی دارد با آنها تماس میگیرد و محدوده محل سکونتش را اعلام میکند، آنها هماهنگی لازم را انجام میدهند تا نزدیک ترین مکان را برای دریافت اسباب بازیها به شخص معرفی کنند. اسباب بازیها بعد از دریافت به انبار آنها منتقل میشود: «در انبار اسباب بازیها را تفکیک میکنیم، وسایلی که شکسته اگر قابل تعمیر نشود دور ریخته میشود و عروسکها و اسباببازیهای کثیف شسته میشود تا در نهایت آنچه به بچهها هدیه داده میشود فرقی با نو نداشته باشد. چون حفظ عزت نفس بچهها الویت ماست.»
آنها همه اسباببازیها را کادو پیچ میکنند، بعد بچههایی که از قبل شناسایی شده را به یک جشن کودکانه دعوت میکنند که مسابقه و موزیک همیشه جزو لاینفک آن است: «معمولا جشن توی مدرسه یا جایی که برایشان شناخته شده، برگزار میشود و به بچهها هم حتما خبر میدهیم.»
در همان جشن بستهها را به بچهها اهدا میکنند. بچههایی که چشمانش از گرفتن یک ماشین پلیس که آژیر میکشد یا عروسکی که گریه میکند، برق میزند. لادن سرلک با ذوق و شوق از آن لحظهها حرف میزند اما لحظاتی هم بوده که واقعا منقلب شده، مثل روزی که نزدیک خیابان سرچشمه جشن برگزارکرده بودند: « ما اسباب بازی که پسرها دوست دارند و انتخاب می کنند را جداگانه و آنهایی که دختر دوست دارند و انتخاب می کنند را جداگانه بسته بندی می کنیم. وقتی جشن و مسابقه تمام شد و مشغول توزیع کادوها بودیم، یک پسر بچه هفت هشت ساله موقع گرفتن کادو جلو آمد و گفت: می توانم به جای این بسته، یک بسته دیگر بگیرم. منظورش بسته اسباب بازی بود که دخترها دوست داشتند. ازش پرسیدم چرا؟ گفت: خواهرم خانه منتظرم است. من چیزی نمیخواهم، دوست دارم برای او ببرم. خواهرش مریض بود و نتوانسته بود، بیاید و این بچه تمام مدت فکر خواهرش بود.»
اگر چه کمپین آنها با اولویت جمعآوری اسباب بازی و رساندن آن به کودکان محروم کارش را شروع کرده اما در حین رساندن اسباب بازی آنها با خانوادههای زیادی رو به رو شدهاند که توان سیر کردن شکم فرزندان شان را ندارند: «سوءتغذیه در این خانواده ها بیداد میکند. ما وسع مان زیاد نیست اما سعی میکنیم با کمترینها بیشترین کاری را که میتوانیم برایشان انجام دهیم.»
لادن تاکید دارد که الویت خیریه آنها بر اساس نژاد، تابعیت یا مذهب نیست و او سر این موضوع بارها با کسانی که تمایل داشتند به این کمپین کمک کنند، وارد بحث شده است: «واقعیت این است که در ایران و به خصوص در تهران اغلب افراد نیازمند از خانوادههای افغانستانی هستند. بیشتر آنها غیر مجاز هستند و از حداقلها محروم. نه بیمه و یارانه دارند و نه کمیته امداد و بهزیستی به آنها کمک میکند. ما سعی میکنیم در حد توان مان به آنها کمک کنیم اما برخورد مردم متفاوت است و من همیشه به خاطر این موضوع در حال بحث هستم.»
او با کسانی مواجه شده که وقتی نام کمک به کودکان و خانوادههای افغان را آورده از کمک کردن دریغ کردهاند: «یکبار خانمی با من تماس گرفت و گفت: قصد مهاجرت دارم، اسباببازیهایم لوکس هستند و برایم مهم است که به دست چه کسانی میرسد. برایش توضیح دادم و تا گفتم بخشی از بچهها افغانستانی هستند. گفتند: نه، به آنها نمیدهم. خیلی ناراحت شدم و گفتم: شما اگر از وضعت ناراحت نبودی، هیچوقت مهاجرت میکردی؟ خلاصه قرار گذاشتم که ایشان بیاید و بچهها را از نزدیک ببیند، رفتیم به کورههای آجرپزی. شرایط بچهها رادیدند و کلی عکس هم گرفتند اما هیچ کمکی نکردند.» به گفته لادن، این نوع برخوردها زیاد نیست و خیلی از افراد وقتی برایشان توضیح داده میشود، قانع میشوند.
او قصد دارد قصههایی کودکانه درباره اسباببازیهای اهدایی بنویسد. او اکنون قصهای از زبان یک عروسک کوچک برای بچهها نوشته، عروسکی که بچهها را تشویق میکند که اسباببازیهای اضافه خود را به نیازمندان اهدا کند. صفحه اینستاگرام و کانال تلگرام کمپین قاب پر از عکسهای کودکانه است. عکس هایی پر از عروسک و ماشین پر از بچههایی که بادکنک به دست دارند و از بستههایی که گرفتهاند ذوق زدهاند، صورتهایشان اما محو شده، لادن میگوید: «الویت ما حفظ عزت نفس بچههاست.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر