«كارل ماركس» در سال ۱۸۱۸ در «تریر»Trier ، از شهرهای «پروس»Prussia که بخشی از امپراتوری آلمان بود، كنار رودخانه «راین»، در خانوادههای مرفه، تحصیلكرده، ولی غیرانقلابی به دنیا آمد.
ماركس تا پایان دوره دبیرستان، در ترابر به سر برد، سپس به ترتیب، به دانشگاههای بن و برلین رفت و به مطالعه در علوم حقوقی، تاریخ و فلسفه پرداخت. او در ۲۳ سالگی دكترای فلسفه گرفت. کارل مارکس که میدید دولت شرایط کار را برای منتقدانش سخت و سختتر میکند، به جای تدریس در دانشگاه، با عدهای از رادیكالهای بورژوازی منطقه راین كه با «انجمن هگلیهای چپ» در تماس بودند، در اول ژانویه ۱۸۴۲، اولین شماره نشریه مخالفی را به نام «راینیش تسایتونگ»Rheinische Zeitung، در كلن منتشر کردند.
انجمن هگلیهای چپ را گروهی از جوانان موسوم به «هگلیهای جوان» در اواخر ۱۸۳۰ تا ۱۸۴۰، متاثر از آموزههای هگل به راه انداختند. هگل مدعی بود به زودی انقلابی میدهد که همه بنیانهای دولت را از هم خواهد پاشید و زمینه را برای کمونیسم جهانی و فراگیر مهیا خواهد کرد. اكتبر همان سال، ماركس سردبیر نشریه شد و گرایش دموكراتیك –انقلابی نشریه رو به فزونی گذاشت. اما دولت كه دید حتی با اعمال سانسور، نشریه از پا نمیافتد، با وجود استعفای ماركس از سمت سردبیری روزنامه، انتشار آن را در مارچ۱۸۴۳ متوقف كرد. آن چه در این راستا دولت را به شدت به خشم آورده بود، مقالهای در رابطه با اوضاع دهقانان تولید كننده شراب در دوره «موسل» به قلم مارکس بود.
مارکس و همسرش «جنی»( Jenny von Westphalen)، از دوران کودکی با هم دوست خانوادگی بودند، در نوجوانی دوستهای صمیمی شدند و به بحث در مورد فلسفه میپرداختند. این دو در سال ۱۸۳۶ نامزد کردند و تقریبا ۷ سال بعد، یعنی در سال ۱۸۴۳ ازدواج کردند.
در سال ۱۸۴۴، با «فردریك انگلس» Frederick Engels كه برای چند روز به پاریس آمده بود، آشنا شد و از آن پس، دوستی دیرینهای بین آن دو به وجود آمد كه تا پایان زندگی ماركس ادامه داشت. آن دو با دامن زدن به یك مبارزه حاد علیه بینشهای مختلف سوسیالیسم خرده بورژوایی كه اوج آن، برخورد با اصول عقاید «پرودون» در كتاب «فقر فلسفه» توسط ماركس بود، به تدوین تئوری و تاكتیكهای سوسیالیسم پرولتری پرداختند.
در سال ۱۸۴۵، پیرو درخواست موكد دولت پروس، ماركس به عنوان یك انقلابی خطرناك از پاریس تبعید شد و به بروكسل رفت. در سال ۱۸۴۷، به همراه انگلس، عضو یک انجمن مخفی به نام «اتحادیه كمونیستها» شدند. با شعلهور شدن آتش انقلاب بورژوایی فرانسه در فوریه ۱۸۴۸، ماركس از بلژیك تبعید و دوباره به پاریس رفت. اما از آن جا كه انقلاب بورژوایی در آلمان و اتریش در مارس ۱۸۴۸ آغاز شد، به كلن رفت و دوباره سردبیری نشریه «نیوراینیش تسایتونگ» را به عهده گرفت. هرچند انقلاب شكست خورد، ولی تئوریهای ماركس و انگلس در دوره پرآشوب سالهای ۴۹-۱۸۴۸ به طور اعجابانگیزی مهر تایید خوردند. ضد انقلابیون فاتح، ماركس را دادگاهی و او را از آلمان اخراج كردند. ماركس نیز ابتدا به پاریس رفت اما دوباره پس از تظاهرات مردمی ۱۳ ژوئن ۱۸۴۹، از پاریس اخراج و تا پایان عمر در لندن ماندگار شد.
در این دوره بود که كتابهای ارزشمندی چون «درباره نقد اقتصاد سیاسی» و «سرمایه» و صدها كتاب و مقاله برجسته علیه طیف وسیع اندیشههای غیر و ضدسوسیالیسم پرولتری به قلم مارکس منتشر شد. احیای تدریجی جنبشهای دموكراتیك در دهه ۵۰ و ۶۰، ماركس را دوباره به فعالیت عملی كشاند كه حاصل آن، تشكیل انجمن بینالمللی «انترناسیونال اول» International Workingmen's Association (۲۸ سپتامبر ۱۸۶۴) در لندن بود. ماركس قلب و روح این انجمن و نویسنده اول خطابیه آن و تعداد بیشماری قطعنامهها، اعلامیهها و بیانیهها بود. كوشش و تلاش پیگیر و خستگیناپذیر وی در جهت فعالیت مشترك با اشكال مختلف سوسیالیستهای غیرپرولتری و مجادلههای طولانی با دیدگاههای آنها، به ماركس این فرصت را داد كه تاكتیكهای مبارزهای پرولتری را مورد نقد و بررسی قرار دهد و به دنبال سقوط كمون پاریس (۱۸۷۱)، اثر مشهورش را به نام «جنگ داخلی در فرانسه» (۱۸۷۱)منتشر كند. مارکس و انگلس در طبقه بالای پاب «The Red Lion» ،مانیفست را در قلب لندن نوشتند.
ولی كار مداوم و طاقت فرسا در انترناسیونال و نیز كار پیگیرانهتر تئوریك در بازسازی اقتصاد سیاسی و تكمیل «سرمایه» از سویی و از دست دادن همسر (۱۸۸۱) و دخترش (۱۸۸۳) از سوی دیگر، زندگی ماركس را كه مدام با انواع بیماریها دست و پنجه نرم میكرد، بسیار سخت و دشوار كرده بود. او سرانجام «بعدازظهر آفتابی مارچ ۱۸۸۳، پس از صرف ناهار مختصری همراه با سس خردل محبوبش، به عادت هر روزه روی صندلی راحتی لم داد، كمی كتاب خواند، به خواب رفت و از این خواب دیگر بیدار نشد.
آرام و بیصدا از دنیا رفت و او كسی بود كه آرامش و سكوت را از سده بیستم گرفت.» مقبره مارکس در محله «های گیت»( Highgate) لندن، از جمله جاذبههای توریستی این شهر به شمار میآید. طبقه پایین آپارتمان مارکس به یک رستوران گرانقیمت به نام « Quo Vadis» تبدیل شده که در منطقه «سوهو» لندن قرار دارد.این رستوران را هنرمند معروف، «دیمین هرست»(Damien Hirst) طراحیکرده است. در یک نظرخواهی از شنوندگان «رادیو۴» (ایستگاه رادیویی متعلّق به رادیو بیبیسی انگلستان) در سال ۲۰۰۵، کارل مارکس به عنوان بزرگترین متفکر هزارهٔ دوم انتخاب شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر