کلیکی: لباسم ۳۸ ساله است و من زنی ۶۳ ساله هستم که دو دختر خوب بزرگ کردم و سه بار کارم رو عوض کردم
کنی: من واقعا خوش شانس بودم که همسری چنین شگفت انگیز دارم.
جین: لباس عروسیم دیگه اندازه ام نیست. من و همسرم یک دختر و یک پسر و مقداری وزن اضافه کردیم در این سالها
کیسی: من همون کت و همون گوشواره ها رو پوشیدم
وایلدوود: ما بسیار جوان بودیم که ازدواج کردیم
مولی: همسرم به تازگی بازنشسته شده و ما دوباره داریم از نو باهم زندگی می کنیم.
دیدی: وقتی از ما می پرسند که چندساله ازدواج کردید؟ می گیم: نه به اندازه کافی!
آنلی: ۴۴ سال از ازدواج ما میگذره و لباس عروس هنوز اندازه ام هست.
سارا: اون هنوز داره منو کشف می کنه. اینکه از روز اول همه چیزو در موردت بدونه خیلی کسل کننده است
آینیل: همسرم از من خواست که باهم قهوه بخوریم٬ ابتدا دعوتش رو رد کردم اما بعد چند بار باهم قهوه خوردیم و بعد ازدواج کردیم
دامنون: خیلی دلم خواد بدونم چطور این ۲۵ سال گذشت٬ کاش میشد این زمان آرامتر سپری می شد
سارا: مدت زمان کوتاهی بعد آشنایی متوجه شدیم که باهم ازدواج خواهیم کرد و هیچ وقت پشیمان نخواهیم شد
ثبت نظر