دیروز، اندکی پس از انتشار خبر حضور نیافتن رهبر جمهوری اسلامیدر نمایشگاه سالانه کتاب تهران، رسانههای اصولگرا این رویداد را نشانه نارضایتی علی خامنهای از سیاستهای فرهنگی دولت روحانی دانستند.
به عقیده اصولگرایان، سیاستهای فرهنگی دولت و رویکرد وزیر ارشاد، شبیه دولت خاتمی و عطاءالله مهاجرانی است. خامنهای در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی نیز بارها از حضور در نمایشگاه کتاب تهران خودداری کرد. اهمیت این مساله به تاکید ویژه وی درباره ضرورت کتاب خواندن باز میگردد.
اما آیا واقعا چنین نشانههایی میتواند تقویت کننده موضع رهبر جمهوری اسلامیدر برخورد فعال با دولت روحانی باشد؟
رابطه خامنهای با روسای جمهوری در ایران بر مبنای عنصر «اعتماد» استوار شده است. در این زمینه، چند جمله کلیدی وجود دارد:
2 خرداد 76، خامنهای پس از رای دادن گفت: «هرکس که امروز، انشاءاللَّه رأى بیاورد و نامش از این صندوقها بیرون بیاید، من با او همانطور رفتار خواهم کرد که در هشت سال گذشته با آقاى رییسجمهور، جناب آقاى هاشمى رفسنجانى رفتار کردهام. البته خوب، براى شخص من، هیچ کس آقاى هاشمى رفسنجانى نخواهد شد.»
22 اردیبهشت 77، او در پاسخ به پرسش یک دانشجو درباره جمله پایانی پاراگراف پیشین گفت: «علتش این است که آقاى هاشمى از سال 1336 - یعنى 41 سال - با من همکارى و رفاقت دارد.»
آبان 89، خامنهای در سفر به شهر مذهبی قم، در دیدار با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه این شهر که تشکلی نزدیک به اصولگرایان تندرو و حامی برجسته رویکرد مذهبی و فقهی رهبر جمهوری اسلامی محسوب میشود، در واکنش به انتقادهای مطرح شده درباره دولت احمدینژاد، گفت: «امروز وقتی رییسجمهوری یا مسوول ارشدی از دولت به خارج از کشور میرود، من نگرانی ندارم اما قبلا نگران بودم که مسوولان در خارج از کشور میخواهند چه بگویند.»
15 اسفند 92، وی در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری – رییسجمهور ایران هم عضو این مجلس است- اعلام کرد که از وضعیت فرهنگی کشور نگران است.
این روایتها که قابل تعمیم و گسترش به سایر حوزهها هستند، به خوبی اهمیت عنصر «اعتماد» نزد رهبر جمهوری اسلامی برای تنظیم مناسباتش را خاطرنشان میکنند؛ اصلی که منحصر به ریاست جمهوری نیست.
خامنهای 26 خردادماه 88، در دیدار با نمایندگان کاندیداهای انتخابات که به عملکرد شورای نگهبان معترض بودند، چنین میگوید: «شما چه كسانی را متهم میكنيد؟ حضرت آيتالله مؤمن را؟ آيتالله جنتی را؟ اگر در این مملکت به آقای مؤمن و آقای جنتی اعتماد نکنید، به هیچکس نمیتوانید اعتماد کنید.»
مساله مهم دوم اما به الگوی برخورد رهبر جمهوری اسلامی با نافرمانیهای احتمالی باز میگردد. این الگو، بر شبیهسازی استوار است که وی چه در نمایش اقتدار و چه در فاز برخورد، از آن به شدت استفاده میکند.
اشارههای مکرر و هدفمند او به آیتالله خمینی و شبیهسازی که «اگر امام هم بود، چنین میکرد»، یک دستور کار منظم رهبر جمهوری اسلامی است.
او از صدر اسلام نیز غافل نیست؛ خرداد 89، در توجیه برخورد با رهبران «جنبش سبز»، این برخورد را مشابه برخورد امام اول شیعیان با طلحه و زبیر دانست. تجلی این رویکرد را میتوان در این شعار مشهور حامیان رهبر جمهوری اسلامی به خوبی دید: «خامنهای، خمینی دیگر است / ولایتش، ولایت حیدر است.»
این دو مساله مهم و واقعی میتوانند مبنای یک الگوی رسانهای – سیاسی برای رفتار در فضای داخلی ایران باشند. اگر شما بتوانید از یک مجموعه/فرد، یک شخصیت غیرقابل اعتماد به تصویر کشیده و به ویژه، در شبیهسازی تاریخی موفق شوید، میتوانید امیدوار باشید که موقعیت حقوقی آن مجموعه/فرد را به چالش میکشید.
این الگو، اکنون مهمترین دستور کار منتقدان اصولگرای دولت حسن روحانی به شمار میرود. تشبیه روحانی به خاتمی، دولت اعتدال به دولت اصلاحات و تلاش برای یافتن چهرههای مشابه، تقریبا به طور روزانه در رسانههای اصولگرا به چشم میخورد.
آنها حتی از نمادهای دولت احمدینژاد هم استفاده میکنند. تاکنون رسانهها و چهرههای اصولگرای تندرو شش نفر از حامیان و اعضای دولت روحانی را متهم کردهاند که «مشایی دولت یازدهم» هستند؛ هاشمی رفسنجانی، حسین فریدون، حسامالدین آشنا، محمود سریعالقلم، رضا صالحی امیری و علی یونسی.
در کنار «مشاییسازی» و «خاتمیسازی»، برجسته کردن شخصیت وابسته دولت روحانی نیز یک راهبرد دیگر است. «حمید رسایی»، نماینده مجلس و منتقد تندروی دولت هاشمیدر گفتوگو با روزنامه «اعتماد»، روحانی را نماد «خاشمی» خوانده است؛ ترکیبی از هاشمی و خاتمی.
حالا شما میتوانید پازلها را کنار هم بگذارید: «با اصلاح طلبان رفت و آمد فکری دارد»، «وابسته فکری، سیاسی و اجرایی به خاتمی و هاشمی است»، «در انگلیس و امریکا درس خواندهاند»، «امریکا را کدخدای جهان میدانند و دنبال سازش با او هستند»، «خودش خوب است ولی اطرافیانش خطرناک هستند»، «شبیه بازی احمدینژاد و جریان انحرافی، سخنانشان با سخنان رهبری در تضاد است» و ... .
پیشینه شکافهای تاریخی در سه دهه گذشته مانند تجربههای بنیصدر–خمینی، خامنهای–موسوی، خامنهای–خاتمی و خامنهای–احمدینژاد را هم میتوان به عنوان دسر ماجرا افزود تا ابعاد سفرهای که اصولگرایان تندرو برای دولت روحانی پهن کردهاند را بهتر درک کرد.
در وضعیت کنونی، آنها برای پهن کردن این سفره، عجله دارند. وبسایت «جهاننیوز» که «علیرضا زاکانی»، نماینده اصولگرای مجلس آن را اداره میکند، دوشنبه 15 اردیبهشت ماه، وضعیت کنونی دولت روحانی را چنین توصیف کرده است: «اوضاع اقتصادی کشور مطلوب نیست. شعارهای اقتصادی رییس جمهور –همچون شعار ۱۰۰ روزه- تاکنون محقق نشدهاند. ثبت نام گسترده مردم در فاز دوم هدفمندی یارانهها، تیم اقتصادی دولت را دچار انفعال و ناهماهنگی – مانند مواضع متفاوت وزیر اقتصاد و معاون اجرایی رییس جمهور- کرده است. گران شدن قیمت حاملهای انژری و افزایش جهشی قیمت کالاها و خدمات با وجود عدم افزایش مبلغ یارانه نقدی، در نگاه مردم اثرات منفی به همراه داشته است. نرخ حمل و نقل عمومی با وجود وعده چندباره مقامات دولتی درباره ثابت ماندن تا خردادماه، گران شده است. بازار ارز دچار نوسان هر روزه است. واردات کالا و خروج ارز رشد زیادی داشته است. رانتهای بزرگ اقتصادی به برخی تاجران خاص داده شده است و ... .»
این تصویر، موقعیت یک دولت ناکارآمد را نشان میدهد. مخالفان دولت روحانی به خوبی میدانند در چنین وضعیت آشفته و بیثباتی، دولت به شکل اجباری روی حوزه اقتصادی متمرکز است و در حوزههای سیاسی و فرهنگی منفعل است. پس یک فرصت عالی وجود دارد.
برآیند این الگو میتواند دولت روحانی را به عنوان یک تهدید نشان دهد. در کنار تندروها، سایر اصولگرایان حتی میانهروها نیز در مرز این تردید که دولت روحانی تهدید است یا فرصت، گرفتار شدهاند. این گرفتاری ذهنی–سیاسی، یک بستر ضمنی است که با بزرگنمایی اصولگرایانههای تهدیدهای متاثر از رفتار دولت روحانی، پروژه شبیهسازی را سریعتر پیش ببرد.
مخدوش شدن رابطه بین رهبر جمهوری اسلامی و رییس جمهور میتواند در همه حوزهها تاثیرگذار باشد. همان گونه که پس از خانهنشینی 11 روزه احمدینژاد در سال 90، عملا دولت او از چرخه بحثهای کلان سیاست خارجی، از جمله پرونده هستهای کنار زده شد.
منتقدان تندروی دولت امیدوار هستند از رهگذر بیاعتمادسازی و ترسیم یک شخصیت متزلزل و وابسته از دولت روحانی و فراهم کردن فضا برای برخورد مستقیم یا غیرمستقیم رهبر ایران با آن، قدرت مانور او را در حوزه سیاست خارجی نیز محدود کنند.
پیگیری الگو با توجه به نزدیک شدن به فاز نهایی مذاکرات هستهای ایران و 1+5 برای آنها اهمیت بیشتری دارد. شکست در این مذاکرات، یعنی عقیم شدن دولت در اکثر زمینهها؛ رویایی که تندروها دلواپسِ بر باد رفتنش هستند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر