«عبدالحمید متشکریم»؛ این پیام شادمانه را انبوهی از کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی مجازی وقتی نوشتند که متوجه شدند چهار سرباز ایرانی که از سوی گروه «جیشالعدل» گروگان گرفته شده بودند، با رایزنی علمای اهل سنت آزاد شدند.
این خبر به طور رسمی از سوی مقامهای ایران یا دفتر مولوی «عبدالحمید»، امام جمعه سنی مذهبهای زاهدان تایید نشده ولی گروه جیشالعدل در اعلامیه خود تصریح کرده که تصمیم به آزادی سربازان ایرانی، پس از رایزنی علمای اهل سنت و در راستای احترام به خواستههای علما بوده است.
مولوی «عبدالحمید اسماعیل زهی»، نقطه ثقل فعالیت علمای اهل سنت در ایران محسوب میشود. امام جمعه اهل سنت شهر زاهدان، 68 سال دارد. او 28 سال است که مدرسه علوم دینی «دارالعلوم» زاهدان را اداره میکند؛ مدرسهای که بزرگترین مرکز دینی و آموزشی اهل سنت در ایران به شمار میرود.
این حوزه علمیه و «مسجدجامع مکی» زاهدان، فعالترین مراکز اجتماعی و سیاسی وابسته به اهل سنت هم هستند.فارغ التحصیلان حوزه علیمه دارالعلوم برای تبلیغ مذهبی به سایر استانهای ایران، به ویژه استانهای سنی نشین اعزام میشوند.
در سالهای اخیر، حکومت ایران تلاش گستردهای برای نظارت بر امور اجرایی و محتوای درسی این حوزه علمیه کرده که با مخالفت مولوی عبدالحمید، ره به جایی نبرده است.
مولوی عبدالحمید، شخصیتی به شدت رسانهای و فعال دارد. او سایتی اختصاصی برای نشر فعالیتهایش راه انداخته که از مرداد 91 در ایران فیلتر شده است.
امام جمعه اهل سنت از فرصتهای هفتگی خود در نماز جمعه برای تبیین دیدگاههایش استفاده میکند و معمولا هم صریح و با جزییات به بیان مطالب میپردازد.
او علاوه بر فعالیتهای سیاسی، در حوزههای علمی و مذهبی هم پرتلاش است. «عطاءالله مهاجرانی»، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت خاتمی، مولوی را چنین توصیف کرده است: «اسلامشناس و فقیهی دانشمند، اهل نظر و حکیم. سالهای طولانی است که با ایشان آشنا هستم. هر گاه توفیق سفر به زاهدان پیدا میکردم و یا ایشان به تهران میآمدند، دیداری صورت میگرفت.»
رابطه مولوی عبدالحمید با اصلاحطلبان، همواره خوب بوده است. او در دوران هاشمی رفسنجانی، مشکلات متعددی با دولت داشت. نگاه امنیتی دولت هاشمی به این منطقه قوی بود و به برخوردهای خونینی بین اهل سنت و دولت منجر شد. در دوران خاتمی این مشکلات کمتر شدند و دیدارهای مکرر او با اصلاحطلبان سبب شد امکان فعالیت بیشتری برایش فراهم شود.
با این حال، دولت خاتمی نتوانست به خواستههای مهم وی، یعنی آزادی عمل اهل تسنن و به ویژه امکان برگزاری نماز در شهرهای مختلف ایران و تاسیس مسجد، جامه عمل بپوشاند. هماکنون سنیهای ایرانی تحت فشارهای امنیتی، حتی اجازه اقامه نماز عید فطر را در شهرهایی چون تهران ندارند.
با این وجود، رابطه خوب اصلاحطلبان با وی سبب شد که حمایتهای انتخاباتی او از کاندیداهای این طیف معمولا به پیروزی چشمگیرشان منجر شود. این معادله در انتخابات سال گذشته ایران نیز به نوعی تکرار شد و رابطه خوب او و دولت، پس از پیروزی حسن روحانی، تجدید حیات یافت. مولوی عبدالحمید پس از انتخابات، بیدرنگ با صدور پیامی، پیروزی روحانی را تبریک گفت، در مراسم تحلیف از سوی دولت دعوت شد و در حاشیه مراسم، با روحانی دیدار کرد.
وی همچنین از انتصاب استاندار جدید سیستان و بلوچستان استقبال کرده و با «علی یونسی»، دستیار ویژه روحانی در امور اقلیت و اقوام، دیدار و گفتوگو کرده است.
روزنامه دولتی «ایران» اواخر بهمن ماه با وی مصاحبه مفصلی انجام و عکس صفحه یک خود را به این چهره اهل تسنن اختصاص داد که با انتقاد شدید رسانههای اصولگرا روبهرو شد.
علی خامنهای، رهبر ایران در استان سیستان و بلوچستان نمایندهای تامالاختیار دارد؛ با این وجود، قدرت مذهبی و اجرایی مولوی عبدالحمید بسیار بیشتر از نماینده رهبر ایران است. رابطه بین نماینده رهبر ایران و مولوی عبدالحمید در سالهای اخیر تیره نبوده ولی اغلب سایتهای وابسته به حکومت ایران، دیدگاه خصمانهای علیه عبدالحمید دارند.
آنها بر این عقیدهاند که مواضع عبدالحمید درباره نبود آزادی بیان و مذهب در ایران، سخنان وی در حمایت از اصلاحطلبان، مخالفتش با حمایت از بشار اسد، مخدوش دانستن نتایج انتخابات 88، رابطه خوب مولوی با دولت عربستان، مصاحبههای متعدد با رسانههای اپوزسیون، حضور نیافتن در راهپیماییهای 22 بهمن و... نشان میدهد وی سر سازگاری با حکومت ایران را ندارد.
برخی رسانههای اصولگرا او را متهم کردهاند که بر خلاف ظاهر آرام و صلحجویش، هسته اصلی فکری و معنوی گروههای تندرویی چون «جندالله» و جیشالعدل به او نزدیکی فکری داشتهاند.
رابطه رهبر اهل تسنن ایران با رهبر نیز خوب نبوده است. سال 89، او از سخنان علی خامنهای در مراسم 14 خرداد که در توجیه برخورد با موسوی و کروبی، آن را در یک شبیهسازی تاریخی، به برخورد امام اول شیعیان با طلحه و زیبر اشاره کرده بود، به شدت انتقاد کرد و گفت این افراد جزو مقدسات اهل سنت هستند و چنین تعبیرهایی توهینآمیز است.
این انتقاد صریح سبب برافروختن کینه دستگاههای امنیتی و قضایی نزدیک به رهبر ایران شد و سال 89 را به سالی پر دردسر برای مولوی عبدالحمید تبدیل کرد.
هشتم مرداد ماه همین سال، وقتی مولوی عبدالحمید پس از پایان یک کنفرانس مذهبی، از ترکیه به تهران باز میگشت، گذرنامهاش در فرودگاه توقیف شد. ماموران وزارت اطلاعات دلیل توقیف را حکم دادگاه ویژه روحانیت اعلام کردند؛ نهادی که مسوول برخورد با روحانیون مخالف رهبر ایران است.
سوم مهرماه 89، «عبدالرحیم شهبخش»، برادرزاده و داماد مولوی عبدالحمید در بازگشت از ترکیه، در فرودگاه بازجویی و گذرنامه و لپتاپش ضبط شد. دو هفته بعد، او احضار و بازداشت شد. اتهام او را جاسوسی و سوءاستفاده مالی اعلام کردند. با این وجود، او بهمن ماه همان سال آزاد شد.
10 آبان همان سال، «حافظ اسماعیل ملازهی»، داماد دیگر مولوی عبدالحمید به اتهام ارتکاب جرایم امنیتی، بازداشت شد. وی را در شهریور ماه 90 به اتهام جاسوسی به 10 سال حبس محکوم کردند. دادگاه چهار سال از این زمان را به مدت 5 سال به تعلیق در آورد. بر این اساس، وی باید تا سال 96 برای گذراندن باقیمانده محکومیت خود در زندان به سر برد.
مولوی عبدالحمید در سالهای اخیر نامههای متعددی به رهبر ایران نوشته و در خطبههای نماز جمعه نیز بارها درخواستهایی درباره رفع تبعیض و فشارهای امنیتی و سیاسی علیه اهل سنت خطاب به رهبر ایران مطرح کرده که هیچگاه پاسخ نگرفته است.
در ادامه فشارهای امنیتی به رهبر اهل سنت ایران، وی در طول سالهای 89 تا 92 ممنوعالخروج شد. دولت احمدی نژاد در سالهای پایانی دولت، تلاشی برای ترمیم رابطه خود با اهل سنت کرد. اردیبهشت 90، رسانهها گزارش دادند که عبدالحمید با برخی چهرههای نزدیک به احمدینژاد دیدار کرده و خواستار تاسیس یک مدرسه مذهبی، توجه به حقوق اهل سنت، از جمله استخدام در دستگاههای دولتی، ایجاد دادگاههای مدنی برای سنیها و... شده است. این درخواستها را البته دولت احمدی نژاد نتوانست محقق کند.
محدودیتها علیه عبدالحمید کماکان ادامه دارند. او اسفند 92 قصد سفر به مکه و شرکت در یک کنفرانس علمی را داشت که موفق به دریافت مجوز خروج نشد. به گزارش رسانههای محلی سیستان و بلوچستان، وی بهمن ماه 92 نیز اجازه خروج در یک کنفرانس علمی در آفریقای جنوبی را پیدا نکرد.
اما با توجه به روابط کنونی دولت و مولوی عبدالحمید، دخالت وی در فرایند آزادسازی سربازان، غیرمنتظره نبود. وی آبان ماه 92 هم بیانیهای داده و از عملیات گروه جیشالعدل در سراوان که منجر به کشته شدن چند نظامی شد، به شدت انتقاد کرده بود. عبدالحمید در خطبههای نماز جمعه 25 بهمن نیز خواستار آزادی این افراد شد.
اقدام اکنون عبدالحمید از آن جهت معنیدار است که در روزهای اخیر، مولوی «احمد نارویی»، امام جمعه موقت مسجد مکی که داماد وی نیز بود، 26 اسفند 92 در یک تصادف رانندگی جان سپرد. گروه جیشالعدل مرگ نارویی را برنامهریزی شده و در ادامه قتلهای زنجیرهای هدفمند در این منطقه توصیف کرده بود.
تاکنون از واکنش دولت روحانی به اقدام اخیر امام جمعه اهل سنت و یارانش خبری منتشر نشده است. آنها درخواست های متعددی در 9 ماه گذشته مطرح کردهاند، از جمله حضور وزیر اهل تسنن در کابینه، تقویت آزادیهای مذهبی در ایران، اجازه ساخت مساجد، کاهش فشار بر فعالان اهل تسنن، پرهیز از دخالت در امور مذهبی آنها و... . اما هنوز دولت روحانی نتوانسته به این درخواستها پاسخ مثبت دهد. آیا وضعیت کنونی میتواند این امیدواری را برای اهل تسنن ایجاد کند که دولت روحانی گامی به جلو بر میدارد؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر