خانهداری یا اشتغال بیرون از خانه، دوگانهای است که زنان بسیاری هر روز که لباس میپوشند تا سر کار بروند یا تمام روز وقتی در خانه، مشغول کار خانگی هستند، به آن فکر میکنند. اما، جدا از وجوه مالی، اجتماعی و فرهنگی هر یک، زنان در هر یک از این مشاغل، شرایط تبعیضآمیز متفاوتی را تجربه میکنند.
در این گزارش درباره اشتغال زنان یا خانهداری آنها و عواملی که آنها را به سوی اشتغال یا خانهداری، سوق داده، با چند شهروند ایرانی و «منصوره موسوی»، جامعهشناس، محقق و نویسنده مستقل گفتوگو کردهایم.
***
زنان درباره خانهداری و اشتغال چه میگویند؟
خانهداری، به معنای صرفنظر کردن از کار در ازای دریافت دستمزد، بهمنظور انجام کارهای مرتبط با خانه، از جمله آشپزی و نظافت، نگهداری از فرزندان و مراقبت از اعضای خانواده در زمان بیماری، معلولیت یا پیری است. برخلاف تصور عمومی که خانهداری را شغل نمیداند، در اسناد بینالمللی، از جمله در شیوهنامه ارائه آمار مربوط به مشاغل که در کنفرانس سالانه «سازمان بینالمللی کار» در ماه اکتبر ۲۰۱۸ در ژنو سوییس، تصویب شده، خانهداری، اعم از کار خانگی بیمزد یا با دستمزد، به عنوان شغل، مد نظر گرفته شده است.
در همین سند نیز بر وجه جنسیتی خانهداری که عموما زنانه تلقی میشود، تاکید شده است. همچنین در این سند سازمان بینالمللی کار، آمده است که همه افراد، بهویژه زنان، اعم از شاغل یا بیکار، همه روزه کار خانگی انجام میدهند و این لزوما به معنای خانهداری نیست.
با این وجود، زنان ایرانی، دستکم زنان طبقه متوسط و شهری، بهواسطه اشکال مختلف تبعیض در هر دو سوی ماجرا، ناچار به انتخاب بین خانهداری و اشتغال در بیرون از خانه هستند.
«مهتاب»، زن ۴۶ سالهای که با مدرک تحصیلی لیسانس ادبیات زبان انگلیسی، از حدود ۲۵ سال پیش، خانهداری میکند، به ایرانوایر میگوید: «من همان اوایل که ازدواج کردم، در آموزشگاه زبان برادر شوهرم شروع به کار کردم. حتی حقوقم را به حساب شوهرم میریختند. برای همین بود که تصمیم گرفتم کار نکنم. نشستم خانه و بچههایم را بزرگ کردم.»
او در ادامه نیز میگوید: «اوایل خیلی ناراحت بودم که خانهدار هستم. چون اصلا برنامهای برای خانه داری نداشتم و دلم میخواست معلم زبان شوم. احساس حقارت میکردم که چرا این همه وقت گذاشتم، درس خواندم. اگه قرار بودم این شرایط را داشته باشم، حداقل به خودم کمتر سخت میگرفتم. اما، خب چون حتی اگر کار میکردم هم اختیار درآمدم را نداشتم، خانهدار شدم.»
«لیلا» زن جوانی است که از یکی از شهرهای اطراف تهران بهخاطر ازدواج به یک شهرستان کوچک در استان آذربایجان غربی رفته است. او درباره تجربه خود از کار کردن در بیرون از خانه در یک شهر کوچک و با وجود درآمد ناچیز، میگوید: «به نظرم خانهداری مثل این است که یک عمر بنشینی و کولهپشتی یک نفر دیگر را جمع کنی که میخواهد برود کوه. تو زحمتش را میکشی، ولی اوست که لذت و افتخار صعود به قله را میبرد. تازه با وجود فداکاری زن خانهدار، باز هم زحمتهایش دیده نمیشود. هرکاری که کنی وظیفهات است. تازه یک وقتهایی هم هست که گوشزد میکنند که ببین فلانجا خوب تمیز نشده یا زیر لباسشویی کثیف است.»
این زن ۲۸ ساله، همچنین میگوید: «به همین خاطر هم، من از همان سالهای اول با وجود اینکه در این شهرستان حقوق ناچیزی به زنان میدهند، کارم را ادامه دادم. عملا چیزی از حقوق برایم نمیماند؛ ولی احساس خوبی نسبت به خودم دارم و احترامم پیش بقیه هم بیشتر است.»
زهرا، زن حدودا ۴۰ ساله ساکن اردبیل نیز به ایرانوایر میگوید: «خانهدار بودن را دوست دارم ولی کار بیرون از خانه را هم دوست دارم. هر دو برایم لذت بخش است و میدانم که این یک ترکیب سمی است. چون مگر چند تا دست داریم که همه کارها را خودمان تنهایی کنیم؟»
او درباره دلایل خود نیز میگوید: «با کار بیرون از خانه مستقل و اجتماعی میشوم؛ استقلال مالی دارم؛ بیشتر با مردم در حال تعامل هستم. بیشتر یاد میگیرم و تجربه کسب میکنم. ولی، در خانه هم، از اینکه مراقب فرزندانم باشم و به همسرم برسم، خوشحال میشوم. اینکه آنها خانه را پناهگاه امنی بدانند، به من امید و قوت قلب میدهد. بهنظرم، یک مادر باسواد و شاغل هم میتواند، خانهدار خوبی هم باشد و زندگی خوبی را برای خودش و خانوادهاش تامین کند.»
او که فارغالتحصیل رشته حقوق است و بهعنوان مشاور حقوقی در یک دفتر وکالت کار میکند، همچنین می گوید: «در ایران، کارفرما همیشه میخواهد حداقل حقوق را به کارمند بدهد، مخصوصا اگر کارمند زن باشد. این موضوع در شهرستانهای کوچک و سنتی، مثل اردبیل بیشتر هم به چشم میآید. ولی با این وجود من دوست دارم که کار کنم و دستم به جیب خودم باشد.»
شرایط برای زنان شاغل چگونه است؟
در سال ۱۳۹۸، میزان بیکاری زنان دو برابر مردان بوده است. برخی بررسیها نشان داده که فقط ۴ میلیون نفر از زنان ایرانی شاغل هستند و بقیه، یعنی نزدیک به ۸۷ درصد زنان، خانهدار محسوب میشوند.
در کنار تمایل به استخدام مردان در شرکتها و موسسات ایرانی، همان ۴ میلیون زن شاغل نیز با اشکال مختلفی از تبعیض مواجه هستند.
به باور، «منصوره موسوی»، جامعهشناس و نویسنده، تبعیض و محدودیت گسترده زنان در انتخاب شغل، اعم از مشاغل سطح بالا یا یدی، ناهمخوانی انتظارات، علایق، دانش و آموختههای آنها با مشاغلی که آنها عملا میتوانند اختیار کنند و تبعیضهای جنسیتی در نظام دستمزد و پاداش، از جمله این تبعیضها هستند.
موسوی همچنین به تحمیل بار سیاستهای تعدیل ساختاری در دولتها که به دنبال کمکردن هزینه دولت است و کوچک شدن شرکتهای خصوصی در دورانهایی مشابه دوران پاندمی ویروس کرونا، به دوش زنان نیز اشاره کرده و میگوید: «اگر قرار است نیروی کاری اخراج شود، اولین گروه زنان هستند، به این بهانه که نانآور نیستند. زنان اغلب بیمه نمیشوند. نحوه بهکارگیری زنان، بهخصوص زنان کارگر پشتوانه قانونی چندانی ندارد. یعنی کارفرماها، در مورد حقوق و ساعات کار معمولا فراقانونی عمل میکنند.»
اما ماجرا به همین جا هم ختم نمیشود. به اعتقاد این جامعهشناس و پژوهشگر، علاوه بر همه این تبعیضها، زنان شاغل وظایف زنان خانهدار را نیز برعهده دارند و همین برای آنها فشاری مضاعف است.
او درباره این موضوع توضیح میدهد: «در جامعه ایران نقش تثبیت شده زن تمیز با سلیقه یا کدبانو، از بچگی به همه دختربچهها آموزش داده میشود. برای همین همه دخترها، در مرحلهای از زندگی خود از خودشان توقع دارند که این نقش را بهخوبی ایفا کنند. بازی کردن این نقش برای زنان پذیرش اجتماعی دارد و اگر نتوانند آن را درست اجرا کنند، با مشکل روبهرو خواهند شد.»
زنان خانهدار با چه تبعیضهایی روبهرو هستند؟
اگر تبعیض در انتخاب شغل، دستمزد پایین و نابرابر با همکاران مرد و آزار فیزیکی، کلامی و جنسی در محیط کار، از معایب اشتغال زنان است، بسیاری از زنان خانهدار میگویند که در خانه نیز تبعیض وجود دارد.
«پرستو»، زن ۳۵ سالهای است که ۱۲ سال است آرایشگری میکند. او مدتی را در زمان تولد فرزندش و پس از آن وقتی به دلایل اقتصادی، مجبور به مهاجرت به شهرستان محل زندگی خانواده همسرش شده، خانهدار بوده است. این زن جوان درباره تجربه خود از خانهداری، به ایرانوایر میگوید: «وقتهایی که فقط خانهدار بودم، به شدت از لحاظ مالی و روانی اوضاع بدی داشتم. تا اینکه دوباره رفتم سرکار ولی با حقوق خیلی ناچیز. چون در حیطه کاری خودم شرایط کار فراهم نبود، دو سال در یک شرکت کار کردم. از لحاظ مالی به آن پول به شدت نیاز داشتیم؛ ولی در کنار آن هم در خانه تک و توک کار آرایشگری میکردم. کار طاقت فرسای خانهداری هم که همیشه هست.»
او ادامه میدهد: «به نظرم خانهداری، کار بیهوده و بیحاصل ولی پرزحمتی است. بیهوده است، چون کسانی هستند که در یک آن، هر چه کار کردی را خراب میکنند؛ ساعت کار نداری، استراحت و جمعه و شنبه نداری و از همه مهمتر بابت کاری که انجام میدهی، نه تنها از پول خبری نیست، بلکه از تو حتی قدردانی هم نمیشود.»
بنا به گفته پرستو، نادیده گرفته شدن کار زنان خانهدار، «همیشگی و بدیهی» است و «از همه بدتر زمانی است که زن خانهدار در اوج خستگی است و به او میگویند خب نکن، مگه مجبوری؟ مثل اینکه این خانه همیشه خودش مرتب بوده و غذا هم خودبهخود پخته شده است.»
موضوع نادیده گرفته شدن، مورد قدردانی قرار نگرفتن و تجربه تبعیض در زمینه تصمیمگیریهای خانواده، از جمله مواردی بوده است که همه زنانی که با ایرانوایر در این باره گفتوگو کردند، به آن به نحوی اشاره داشتهاند.
تاثیرات اجتماعی خانهداری و اشتغال برای زنان چیست؟
به نظر میرسد که علاوه بر تاثیراتی که زنان از نظر اقتصادی از کار کردن در بیرون از خانه، یا در خانه ماندن و خانهداری میپذیرند، خانهداری یا اشتغال بیرون از خانه، تاثیرات اجتماعی مختلفی هم بر زندگی زنان دارند. از جمله برخی از این تاثیرات میتوان به ارتباطات اجتماعی گستردهتر یا به اصطلاح در جامعه بودن، شان اجتماعی بالاتر، توان چانهزنی بیشتر در تصمیمگیریهای خانوادگی اشاره کرد. منصوره موسوی با تاکید بر تعدد این تاثیرات، میگوید: «درباره کار زنان، واقعیتهای زیادی وجود دارد ولی باید این تاثیرات را در بستر طبقه و قومیت در نظر بگیریم که به عنوان دو عامل متقاطع با جنسیت، عمل میکنند.»
این پژوهشگر مستقل که تابهحال چندین کتاب از نتایج تحقیقات خود درباره زنان، منتشر کرده، همچنین میگوید: «زنان طبقه کارگر، به خصوص آنهایی که کارهای خدماتی انجام میدهند، علاوه بر کار بیرون از خانه و انجام کار خانگی و فرزندپروری، از شغل خود، هویت نمیگیرند. آن شغل برایشان، شان اجتماعی به بار نمیآورد. علاوه بر تمام اینها، آن شغل، بهواسطه مناسبات جنسیتی، درآمد چندانی هم برایشان ندارد، اگر هم درآمدی داشته باشد، زنان اختیار آن درآمد را ندارند.»
او در ادامه به نقش تبعیضهای مبتنی بر «اتنیک» نیز اشاره کرده و می گوید: «در جامعهای که تبعیضهای قومیتی وجود دارد و حتی مردان به دلیل تعلق داشتن به یک قومیت خاص، از امکان اشتغال در برخی مشاغل مدیریتی و سطح بالا محرومند، وضعیت برای زنان به مراتب پییچدهتر است.»
او ادامه میدهد: «مثلا زنان کرد، عرب و بلوچ، برای دستیابی به مشاغل خاصی دچار محرومیت مضاعف هستند، در حالیکه احتمالا یک زن فارس تهرانی آن محرومیت را تجربه نمیکند.»
این جامعهشناس ایرانی در پایان نیز میگوید: «واقعیتهای حاکم بر دنیای کار زنان و تعلق آنها به یک طبقه اجتماعی خاص و گروه قومیتی است که آنها را به ورطه انتخاب آگاهانه بین خانهداری یا کار بیرون از خانه، میاندازد و این عاملیت نباید فراموش شود.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر