پری عضدی، شهروندخبرنگار، تهران
طاقیهای هلالی سقف هنوز نصفه و نیمه دیده میشوند. درهای بعضی حجرهها هنوز چوبی و قدیمی ماندهاند و در گوشهگوشه کوچه باریک و بلند بازارچه، نشانههایی از آجر چینی و کاشیکاریهای قدیمی دیده میشود. مثل سقاخانه کوچکی که با کاشیهای آبی روشن وسط بازارچه خودنمایی میکند. این جا بازارچه نایبالسلطنه است که قدمت آن به زمان قاجار برمیگردد و یکی از بازارهای پُر جلال و جبروت آن دوره بوده، حالا اما چیزی از زیبایی و شکوه آن باقی نمانده است.
***
میگویند زمانی بوی دارچین، جوزهندی، عناب و میخک و انواع ادویه و عطر نانهای تازهای که در مغازههای همین بازار پخته میشده، هوش از سر هر رهگذری میبرده است؛ حالا اما جای همه آنها را بوی سوختگی فلزات گرفته است. اینجا «بازارچه نایبالسلطنه» در محله سیروس تهران است.
احداث این بازار را به «کامران میرزا»، پسر «ناصرالدین شاه»، نسبت میدهند و گفته میشود، انواع مغازهها از بقالی و نانوایی و خرازی گرفته تا سلمانی و سماورسازی و کبابی و سبزیفروشی در این بازار رونق داشتند و کاسبی میکردند. «عشرت» خانم از ساکنان قدیمی خیابان ری میگوید: «اینها مال خیلی قدیم هم نبود؛ همین ده-پانزده سال پیش هم خیلی از مغازهها رونق داشتند. اما حالا دیگر تبدیل به بازار مسگرها شده، فقط آلودگی و سروصدا دارد و هیچ خبری از قشنگی و هیاهوی قدیم نیست.»
اشاره او به حضور رو به افزایش «خمکارها» در این بازار است. خمکار به افرادی میگویند که ورقههای فلزات را زاویهدار و خم میکنند. خمکاری در صنعت بسیار پرکاربرد است؛ اما کاری پُر سروصدا و همراه با بو است که از نزدیک کردن شعله به فلزات ایجاد میشود.
عشرت خانم میگوید: «تعداد مغازههای خمکاری واقعا در بازارچه زیاد است. این مغازهها هم آلودگی صوتی دارند و هم آلودگی هوا ایجاد میکنند. کارگران این کارگاهها به فعالیت در درون مغازه اکتفا نمیکنند و خیلی اوقات بساط خود را در بیرون از کارگاه و در معرض عبور و مرور مردم پهن میکنند و با شعله آتش اقدام به حرارت دادن قطعات فلزی میکنند که به تبع آن بویی نامطبوع در فضای بازارچه متصاعد میشود.»
این بازارچه که دو کیلومتر طول دارد، مابین خیابان ری و بوذرجمهوری قرار گرفته و مسقف ساخته شده است. البته الان دیگر بخش زیادی از سقف بازارچه تخریب شده؛ اما میگویند، سقف را با تیرهای چوبی و ورقههای آهنی ساخته بودند. آقا «یاور» یکی از کسبه قدیمی بازارچه که انواع شکلات و آبنبات را در مغازه کوچکش میفروشد، میگوید: «دو سال پیش بود که سقف بازارچه بر اثر فرسودگی و بارش باران در حال ريختن بود و آتشنشانان، قسمتهای فرسوده را قطع کردند که از ريختن بيشتر سقف و قطع سيمهای تلفن و كابلهای برق و خطرات احتمالی برای مردم جلوگيری كنند. حالا چند وقتی است، چند تا تیر و بلوک آوردهاند و میگویند میخواهند بازسازی کنند؛ اما واقعا دیگر از این بازارچه چیزی نمانده.» او با دست به به یک مغازه اشاره میکند و میگوید، همین «اکبر مشتی » برای این بازار مانده است. اشاره او به بستنی فروشی اکبر مشتی است که وقتی از سمت خیابان ری وارد بازارچه نایبالسلطنه میشوید، آن را میبینید. اکبر مشتی یکی از معروفترین و قدیمیترین بستنیفروشیهای تهران است. آقا یاور میگوید: «همه بازار را خمکارها گرفتهاند. من هم همین روزها مغازه را به یکی از اینها اجاره میدهم و میروم. اگر مغازه اکبر مشتی را هم بگیرند، این جا دیگر نایبالسلطنه نیست؛ تبدیل میشود به خاتونآباد.»
«خاتونآباد» محل اصلی کارگاههای خمکاری است که در نزدیکی پاکدشت ورامین قرار دارد. «حسین» ساکن خیابان سیروس است و در مورد بازارچه نایبالسلطنه میگوید: «خرابش کردند؛ واقعا خرابش کردند. این بازارچه پُر از صفا و حال خوب بود و به جرات یکی از نمادهای تهران قدیم بود و بسیار قابلیت جذب گردشگر و توریست داشت؛ اما الان صدای کارگاههای خمکاری و آلودگی صوتی این بازارچه را تبدیل به یک مکان صنعتی غیرجذاب برای مردم کرده است و متاسفانه هیچ اقدامی برای حفظ و احیای بازارچه نیز نشده است.» آقا یاور میگوید: «کسبه بارها به سازمان میراث فرهنگی و شهرداری منطقه ۱۲ نامه نوشتند و موضوع را گفتند؛ اما اقدامی صورت نگرفت. این شد که بسیاری از آنها مغازهها را به همین خمکاریها اجاره دادند و رفتند. ما هم باید برویم. اینجا دیگر بازار نایبالسلطنه نیست، راسته خمکاری است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر