آیا کودکان ایرانی ساکن اقوام و مناطق مختلف میتوانند در مدارس به زبان محلی خود آموزش ببینند؟ چرا اصل ۱۵ «قانون اساسی ایران» که تدریس ادبیات زبانهای محلی و قومی را در مدارس آزاد اعلام کرده است، عملا اجرا نمیشود؟ اگر خواسته بسیاری از فعالان حقوق قومیتها مبنی بر «آموزش به زبان قومیتی» عملی شود، چه مشکلاتی پیش روی کودکانی که زبان فارسی را نیاموختهاند، پیش خواهد آمد؟ در صورت به حاشیه رفتن زبان مادری آیا زبانهای محلی در خطر نابودی هستند؟
همزمان با «روز جهانی زبان مادری»، این سوالات دغدغه بخش بزرگی از شهروندان ایرانی است. «صالح نیکبخت»، حقوقدان و فعال حقوق بشر، در گفتوگو با «ایرانوایر» میگوید آموزش به زبان ملیتها و اقوام دیگر در مدارس ایران همراه با یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان محوری، حق ذاتی دانشآموزان این مناطق است. اما «نجات بهرامی»، آموزگار و پژوهشگر علوم تربیتی معتقد است که آموزش کامل تمام کتب درسی به زبانهای غیرفارسی و کمرنگ شدن زبان فارسی میتواند منجر به چند پاره شدن کشور ایران و از بین رفتن ارتباطهای فرهنگی بین اقوام گوناگون ایرانی شود.
***
اصل ۱۵ قانون اساسی ایران میگوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
طی ۴۳ سال اخیر، اجرای این اصل کاملا مغفول باقی مانده و هیچگاه در هیچ مدرسهای در ایران، کتابی برای آموزش زبان محلی آن منطقه در مدارس منتشر نشده است ولی کودکان امکان صحبت کردن به زبان مادری خود را دارند. در برخی موارد اما خبرهایی از بازداشت و صدور احکام حبس برای معلمانی که در تلاش برای آموزش زبانهای محلی مانند کُردی یا آذری بودهاند، منتشر شده است.
در عین حال، گروهی از مدافعان زبان فارسی و احزاب سیاسی ملیگرا در داخل و خارج از ایران با اشاره به این نکته که در بسیاری از مدارس مناطق مختلف کشور عملا معلمها با زبانهای قومیتی مانند کُردی و آذری با دانشآموزان صحبت میکنند، کمرنگ شدن این زبانها به واسطه فارسی بودن محتوای کتب درسی را تکذیب میکنند.
تفاهم فکری مشترک این دو گروه اما این نکته است که اجرا شدن اصل ۱۵ قانون اساسی ایران، یعنی وجود یک درس آموزش زبان و ادبیات قومیتهای مختلف در مدارس، امری واجب است که باید هرچه زودتر توسط آموزشوپرورش ایران اجرایی شود.
نجات بهرامی، آموزگاری که سابقه سالها تدریس در مناطق مختلف ایران را دارد و در زمینه زبانهای قومیتی و آیین محلی تحقیق کرده است، به «ایرانوایر» میگوید: «به مساله زبان مادری میتوان از دو منظر نگاه کرد؛ یکی حوزه آموزش زبان مادری در مدارس است که میتواند مشکلات بسیاری را برای کودکان در مناطق قومیتی حل کند. اما نکته مهم دیگر، آموزش به زبان مادری است که میتواند بسیار خطرناک و مشکلزا باشد. زبان رسمی و واحد در هر کشوری، از مولفههای اصلی وحدت ملی است و حمله به زبان فارسی در ایران، به معنای حمله به فرهنگ و تاریخ و ریشه یک ملت است. من در بسیاری از مناطق دو زبانه ایران تدریس کردهام که زبان مادری اقوام هم به رسمیت شناخته شده است. اگرچه در موضوعات سیاسی نظام جمهوری اسلامی با سرکوبهای خشن این ذهنیت را ایجاد کرده که مشکل از زبان است اما در واقع اینطور نیست؛ مثلا در تبریز کسی را بابت صحبت کردن به زبان آذری در ادارات یا مدارس بازخواست نمیکنند.»
تدریس زبان مادری ممکن اما محدود
نجات بهرامی میگوید: «حتما باید زبان و ادبیات مادری در مدارس برای دانشآموزان تدریس شود. اما آموزش تمام دروس به زبان مادری را به دلایل مختلف هیچگاه مطلوب نمیدانم؛ از جمله این که دانشآموزان ساکن در این مناطق را محدود و سرکوب میکند. چون دیگر فارسی نمیدانند و ارتباط زبانی آنها با شهرها و استانهای دیگر کشوری به نام ایران را قطع کرده است. دیگر این که حذف زبان فارسی، به معنای حذف حافظه مشترک مللی به نام ایران است و راه را برای تجزیه کشور تسهیل میکند.»
این پژوهشگر علوم تربیتی آموزش به زبان مادری را بیشتر یک پروژه سیاسی عنوان میکند که باید ریشههای آن بررسی شود و توضیح میدهد: «اگر خواسته فعالان قومیتگرا اجرایی شود، در مدارس ایران دقیقا چند زبان باید تدریس شود؟ بیش از ۶۰ زبان و گویش مختلف در کشور ایران وجود دارد. اگر بخواهیم در مدارس هر منطقهای به یک زبان خاص تدریس کنیم، چند دانشآموز دیگر که متعلق به گروهی دیگر در آن قومیت هستند، چه کنند؟»
این آموزگار ادامه میدهد: «مثلا در حال حاضر زبان آذری که مردم همدان صحبت میکنند، با زبان آذری مردم زنجان یا تبریز و یا اردبیل کاملا متفاوت است. اگر بخواهیم یکی از اینها را به عنوان نمونه کلی انتخاب کنیم، موجب دعوا و جنگ قومیتی میشود. همچنین باید به این مهم توجه شود که برای دانشآموزی که به یک زبان محلی درس خوانده است و فارسی نمیداند، پس از دوران مدرسه هم باید دانشگاهی اختصاصی به همان زبان تاسیس کنیم. آیا علاوه بر مشکلات سختافزاری و هزینه هنگفت، میتوان در هر منطقه و ولایتی یک دانشگاه شامل تمام رشتههای گوناگون با یک زبان خاص محلی داشته باشیم؟ بعد از مرحله دانشگاه هم آیا میتوان شغل آن شهروند را با توجه به زبانی که بلد است، مهیا کرد؟ این یعنی ایران را پارهپاره و به چندین کشور تبدیل کنیم.»
آموزش به زبان مادری حق مسلم شهروندان است
صالح نیکبخت، حقوقدان سرشناس و فعال حقوق بشر که خود اهل استان کردستان ایران است، دیدگاهی متفاوت با نجات بهرامی دارد و آموزش به زبان مادری را حق هر ایرانی میداند.
او میگوید: «ما کشوری کثیرالاقوام هستیم. ترک، کُرد، عرب، بلوچ، ترکمن یا گیلک در ایران زندگی میکنند و ایران فقط تهران یا اصفهان نیست. پس آموزش به زبان مادری در مدارس، حق طبیعی این شهروندان است. مگر همین حالا در بسیاری از مدارس، زبان انگلیسی هم در کنار زبان فارسی، از پایههای ابتدایی به بچهها آموزش داده نمیشود؟ آیا کودکان در سنینی که توانایی یادگیری همزمان چندین زبان را ندارند، نباید زبان قوم و ریشههای خود را یاد بگیرند؟ من میگویم زبان فارسی به عنوان زبان اصلی و ملی ایران هم حتما باید حفظ شود اما میتوان بسیاری از دروس را هم به زبانهای همان قومیت آموزش داد تا ارزشهای محلی، قومیتی و ملی حفظ شوند. این رفتار نظام جمهوری اسلامی که حتی همان اصل ۱۵ قانون اساسی را هم اجرا نمیکند، دقیقا مانند رفتار دولت ترکیه است که چشم بر روی زبان کُردی ۲۵ میلیون نفر میبندد و آنها را مجبور به خواندن و نوشتن به زبان ترکی کرده است.»
درحال حاضر در ایران تنها در دو دانشگاه تبریز و کردستان، زبانهای آذری و کُردی آموزش داده میشود. وزارت آموزشوپرورش ایران هیچ کتاب درسی را به زبان قومیتهای مختلف منتشر نکرده است و به طور مثال، زبانهایی مانند بلوچی، طبری، گیلکی یا کرمانجی نادیده گرفته شدهاند.
این حقوقدان مخالفت برخی با آموزش به زبان مادری در مدارس را ناشی از ناآگاهی آنها عنوان میکند و توضیح میدهد:«هیچیک از فعالان قومیتی نامدار در ایران، اندیشه تجزیهطلبانه ندارند و اتفاقا همیشه کسانی که از مرزهای ایران در جنگها مقابل دشمنان دفاع کردهاند، همین اقوام محلی با زبانهای غیرفارسی بودهاند. اصلا در مناطقی مانند کردستان یا آذربایجان، همیشه تعداد شاعران فارسیگوی نسبت به جمعیت شاعران ساکن در مناطق فارسزبان بیشتر بوده است. مگر غیر از این است که مثلا کتابی چون شفای ابوعلی سینا توسط یک مترجم کُرد به نام هژار موکریانی به فارسی ترجمه شده است؟ ما میگوییم زبان فارسی باشد اما زبان محلی یا ادبیات ملیتهای دیگر هم باشد. نزدیک به ۵۵ سال پیش، صمد بهرنگی هم در کتاب کندوکاو مسایل تربیتی ایران، نتیجه تحقیقات خود را این گونه اعلام کرد که دانشآموزان اقوام غیرفارس مانند ترکزبانها بهتر از دانشآموزان فارسزبان به زبانهای خارجی مسلط میشوند. شما همین دو زبان اصلی کُردها، یعنی کُردی کرمانجی و کُردی سورانی را در مدارس تدریس کنید، باقی گویشهای این زبان پیشکش باشد. پس اجبار به یادگیری تنها یک زبان، ناشی از دیکتاتوری و توهم است، نه منطق.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر