مرد پشت دوربین میگوید: «سجاد کجایی؟ بیا جلوی دوربین» و مرد جوانی با لبخندی کریه، قمهای خونین در یک دست و در دست دیگر، سر بریده دخترعمو که همسر و مادر فرزند سه سالهاش است، در کادر دوربین ظاهر میشود. این همدستی دو مرد جوان، دو برادر، در قتل یک دختر نوجوان است که از قضا دختر عمویشان بوده و در ۱۲ سالگی، همسر یکی و زنبرادر دیگری شده است.
از روزی که خبرگزاری رکنا، ویدیوی مربوط به این مورد فجیع زنکشی را منتشر کرد، مردان بسیاری در این باره موضع گرفتهاند. بسیاری از فعالان حقوق زنان سالهاست که درباره لزوم مشارکت مردان در حمایت از حقوق زنان و موضعگیری درباره قوانین زنستیزانه صحبت کردهاند.
چرا خشونت علیه زنان و زنکشی، مساله مردان هم هست و آنها باید در مبارزه با خشونت علیه زنان سهیم باشند؟ برای مشارکت در این مبارزه، چهکاری از مردان ساخته است؟
«ایرانوایر» در این گزارش در گفتوگو با «زهرا باقریشاد»، فمینیست و مدیر شبکه مردان علیه خشونت، «فرزاد صیفیکاران»، روزنامهنگار و عضو تحریریه رادیو زمانه و «شکیب نصرالله»، روانشناس ساکن مونترال کانادا گفتوگو کرده تا به این سوالات پاسخ دهد.
***
چرا مردان باید در مبارزه با خشونت علیه زنان و زنکشی، سهیم باشند؟
گزارشهای رسمی میگویند که دستکم ۱۲۰۰ زن در دو دهه گذشته، توسط مردان خانواده خود اعم از پدر، برادر، همسر، عمو و پسرعمو به قتل رسیدهاند. در کنار این آمار تکاندهنده که به باور بسیاری از فعالان حقوق زنان، تنها نوک کوه یخ است، گزارشهایی مبنی بر افزایش آمار خشونت فیزیکی خانگی گزارش شده و خشونت روانی علیه زنان توسط همسران یا پدران و برادران آنان نیز منتشر شده است. تنها در یک نمونه، تحقیقی که دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال ۱۳۹۹ انجام داده، نشان میدهد که ۷۷ درصد زنان ساکن در ۵ شهر بزرگ کشور، از سوی مردان خانواده خود، تحت خشونت خانگی هستند؛ ولی آن را گزارش نمیکنند.
همچنین بنا بر نتایج تحقیقی که شبکه مردان علیه خشونت در آذرماه همین امسال منتشر کرده، تمام موارد قتل ناموسی، اعم از اینکه قربانی زن، از افراد جامعه الجیبیتیکیو یا حتی مرد بوده، به دست مردان انجام شده است. این گزارش که از تحلیل محتوای اخبار و گزارشهای رسانههای ایران به دست آمده، همچنین نشان میدهد که فقط ۷ درصد قتلهای ناموسی رسانهای شدهاند و بر همین اساس، احتمالا شمار قتلهای ناموسی و زنکشی، سالانه بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد است.
«زهرا باقریشاد»، فعال زنان و مدیر شبکه مردان علیه خشونت، با اشاره به این آمارها، به ایرانوایر میگوید: «همه مردان مرتکب خشونت نمیشوند، اما بیشترین خشونتها علیه زنان، کودکان و جامعه کوییر توسط مردان صورت میگیرد. به همین دلیل است که مردان باید در مبارزه با خشونت علیه زنان و توقف قتلهای ناموسی، سهیم باشند.»
این فعال زنان در توضیح این موضوع نیز میگوید: «مردان بهخاطر موقعیت فرادست جنسیتی که دارند، دستشان در اعمال خشونت و کنترل علیه زنان، کودکان و جامعه کوییر بسیار باز است. بنابراین، اساسا مساله خشونت ناموسی و خانگی علیه زنان، مساله زنان نیست، بلکه مساله مردان است.»
باقریشاد در ادامه به وظیفه بودن مشارکت مردان، بهخصوص مردان فعال، روزنامهنگار و فعالان حقوقبشر در مبارزه با خشونت علیه زنان و قتلهای ناموسی نیز اشاره کرده و میگوید: «مردان بر اساس حقوق بشر و بهعنوان بخشی از یک جامعه دموکراتیک موظفند در مبارزه برای برابری و توقف خشونت علیه زنان، سهیم باشند. این همراهی و همیاری نیست، بلکه وظیفه است. آنها به این دلیل که مدتهای طولانی از امتیازاتی که جامعه مردسالار به مردان داده، استفاده کردهاند، باید مسئولیت این خشونتگری را برعهده بگیرند و با آن مقابله کنند.»
به باور «فرزاد صیفیکاران»، روزنامهنگار و عضو تحریریه رادیو زمانه نیز، این وظیفهای حقوقبشری برای مردان است که در برابر خشونت علیه زنان و قتل زنان بهبهانه ناموس سکوت نکنند.
فرزاد صیفیکاران اولین کسی بود که عکس مونا (غزل) حیدری، دختر ۱۷ سالهای را که چند روز پیش در اهواز سر بریده شد، منتشر کرد و در گزارشی از رنجهایی که این دختر نوجوان و کودکهمسر تجربه کرده و به ناچار از سر بیپناهی، به قتلگاه خود بازگشت، نوشت. این روزنامهنگار ساکن هلند بهتازگی نیز با انتشار عکس جدیدی از مونا حیدری، پدر و عمویش، در حساب توییتر خود نوشته است که عموی مونا به جای مادر او، همراه پدر مونا شده تا اگر پدرش خواست او را فراری دهد، مانع او شود.
صیفیکاران که خود فعالانه درباره مسئولیت مردان در جرایم ناموسی مینویسد، درباره اهمیت حضور مردان در مبارزه با قتلهای ناموسی، میگوید: «همه مردان باید در مبارزه با خشونت علیه زنان و زنکشی شرکت کنند. چون آنها هستند که تقریبا در همه موارد مرتکب خشونت میشوند و در واقع اصل موضوع خود مردان هستند.»
چه کسانی از خشونت علیه زنان و زنکشی، صدمه میبینند؟
آنگونه که «شکیب نصرالله»، دکترای روانشناسی مشاوره در مونترال کانادا میگوید، مردان باید در مبارزه با خشونت علیه زنان و زنکشی فعال باشند، چون خود آنها هم از این شرایط خشونتآمیز، آسیب میبینند.
نصرالله در همینباره به ایرانوایر میگوید: «وقتی مردی مرتکب خشونت، چه از نوع فیزیکی و چه از نوع روانی میشود، یا بدتر از آن با زنکشی، به حذف فیزیکی یک زن، که اغلب خواهر، زن و دختر اوست، منجر میشود، به خودش هم آسیب میزند.»
او ادامه میدهد: «از آنجایی که زنکشی، اغلب در زمره قتلهای برنامهریزی شده است، پیش و پس از آن اغلب آسیبهای روانی فراوانی به مردی که خشونتگر است و نهایتا دست به قتل میزند، وارد میشود. این گفته من به این معنا نیست که آسیبی که زنان در اثر خشونتگری مردان متحمل میشوند یا حتی به قتل میرسند را نادیده بگیرم یا کماهمیت جلوه دهم، چون صدمه به زنان در بحث خشونت مردان علیه زنان، موضوعی بدیهی است. بلکه، به این معناست که تصویری از خشونت مردان علیه زنان را نمایان کنم که معمولا به چشم نمیآید.»
به باور این روانشناس در تبعید، مردی که دست به خشونت و قتل زنی میزند، با اینکه احتمالا عقوبت خاصی در انتظارش نخواهد بود، «بهخاطر این جنایت، از نظر روانی نابود خواهد شد.»
نصرالله توضیح میدهد: «این مرد هرگز احساساتی مانند امنیت و اعتماد را احساس نخواهد کرد. همیشه حتی از سایه خودش هم خواهد ترسید و دیگر خودش نخواهد بود. اینها حداقل آسیبهای روانی است که او با آن مواجه خواهد شد.»
او در ادامه به محرومیت مردان خشونتگر از یک زندگی لذتبخش اشاره کرده و میگوید: «این مرد چون همسرش را مورد خشونت قرار داده و همسرش با او شاد نیست، زندگی خوبی نخواهد داشت. تجربه عشق ورزیدن و رابطه عمیق عاطفی متقابل، تجربههای بسیار ارزشمندی هستند. درست است فرد خشونتگر دارای قدرت است، ولی چون این قدرت تاریک است، او را از یک زندگی لذتبخش مبتنی بر رابطه برابر بینصیب میگذارد.»
شکیب نصرالله که خود بارها در صفحات شبکههای اجتماعی خود، در مورد نقش مردان در خشونت علیه زنان و زنکشی نوشته، همچنین بر این باور است که «مفاهیمی مانند ناموس، غیرت و مردانگی که فشار بسیار زیادی را به مردان وارد میکند، تیشهای به ریشه آنها است و مردی که بهاصطلاح غیرت دارد، از تجربه احساسات انسانی و مثبتی مانند عشق ورزیدن محروم است.»
مردان چگونه میتوانند با خشونت علیه زنان و زنکشی مقابله کنند؟
«زهرا باقریشاد»، فعال زنان ساکن سوئد بر این باور است که برای مقابله با خشونت علیه زنان و توقف قتلهای ناموسی، لازم نیست مردان تجمعات اعتراضی برگزار کنند، بیانیه بنویسند یا درباره آن سخنرانی کنند، بلکه «گوش دادن به روایتهای زنان از خشونت و آزار»، اولین قدمی است که آنها میتوانند بردارند.
باقریشاد در توضیح این موضوع به ایرانوایر میگوید: «مردان باید از آن عادت معمول مردانه که همه چیز را توضیح میدهند و سریعا جبهه میگیرند که همه مردان اینطور نیستند یا ارجاع دادن به موارد شوهرکشی برای کماهمیت جلوه دادن زنکشیها، دست بردارند.»
فرزاد صیفیکاران نیز به همین موضوع اشاره کرده و معتقد است که در مبارزه با قتل زنان به بهانه ناموس، مردان باید «در کنار زنان بایستند». این روزنامهنگار ساکن هلند در توضیح این موضوع نیز میگوید: «ما مردان نباید اینجا هم به زنان بگوییم که چهکار کنند. باید خود را آموزش دهیم؛ نگاهمان را نسبت به مساله باز کنیم و درباره حقوق زنان و نظام تبعیضآمیزی که برای زنان ایجاد مشکل کرده ولی ما را در موضع قدرت قرار داده، یاد بگیریم.»
به باور شکیب نصرالله نیز، نخستین راهکار عملی مقابله مردان با خشونت مردان علیه زنان، توجه به این موضوع است: «مردان زیادی به واسطه صدها سال موقعیت دارای امتیاز که جامعه مردسالار به آنها داده، ممکن است که در مواجهه با آزادی و استقلال زنان خانوادهشان، احساس شرم کنند و بهنام ناموس و غیرت، بخواهند خشونتگری کنند.»
این روانشناس ساکن کانادا در ادامه میگوید: «باید بتوانیم منشا احساس شرم مردان از استقلال زنان خانواده را تغییر دهیم. مردان خشونتگر باید بدانند که خشونت علیه زنان عادی نیست و باید از آن شرمنده باشند، نه از اینکه زنی در خانوادهشان مستقل است و خودش برای خودش تصمیم میگیرد.»
نقش آموزش مردان برای مقابله با خشونت علیه زنان، چیست؟
اگرچه زنان اولین قربانیان خشونت خانگی و ناموسی هستند، اما آنگونه که شکیب نصرالله بر آن تاکید دارد، مردان هم بسیار از آن لطمه میبینند و به همین دلیل باید در اینباره آموزش ببینند.
او در توضیح این موضوع، میگوید: «وقتی خشونتی رخ میدهد یا بدتر از آن یک زنکشی اتفاق میافتد، مانند دمل چرکینی است که سر باز کرده و عفونتی است که از مدتها قبل زیر آن جمع شده. بنابراین کارهایی مانند آگاهیرسانی و آموزش بسیار مهم هستند.»
به باور این روانشناس، «نظام سیاسی ایران بهگونهای است که بسیاری از فرصتهای آموزش و آگاهیرسانی را نه تنها از میان برده، بلکه برعکس آن به ترویج خشونتگری مردان هم میپردازد» و همین مزید بر علت است که مردان در مبارزه برای حقوق بشری، به مبارزه با خشونت علیه زنان نیز بپیوندند.
موضوع آموزش را فرزاد صیفیکاران نیز مورد تاکید قرار داده و میگوید: «مهم است که از همان کودکی آموزشهای لازم از طرف خانواده به کودکان داده شود که زنان و مردان برابرند و حق و حقوق زنان باید به رسمیت شناخته شود.»
او همچنین به تقدسزدایی از «ناموس» و «غیرت» اشاره کرده و میگوید: «این مفاهیم در فرهنگ ایران مقدس هستند و بر اساس آنها امتیازات ویژه به مردان داده میشود. جدا از همه اینها من فکر میکنم نظام سیاسی حاکم بر ایران، در خشونت علیه زنان بسیار تعیینکننده است. در حقیقت این نظام سیاسی فرهنگ غلط را درباره زنان و برعلیه زنان را تشویق میکند.»
اشاره این روزنامهنگار در تبعید، به نظام سیاسی ایران و بخشی از فرهنگ رایج در ایران است که از مردان میخواهد در ازای دریافت امتیازات قانونی و عرفی، به خصوص در حوزه خانواده و اشتغال، در روند کنترل و انقیاد زنان سهیم باشند. برای مثال، در موضوع مجوز دریافت گذرنامه برای زنان متاهل، در حالیکه مردان حق کنترل تام بر کشور محل اقامت زنان دارند، قانون و عرف جامعه ایران، این حق را برای آنان به رسمیت شناخته و این امتیاز را با این هدف که مردان آن را اعمال و زنان را کنترل کنند، تضمین میکند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر