روز گذشته، ۱۷بهمن۱۴۰۰ اولین دادگاه رسیدگی به اتهامات «جمشید شارمهد»، برگزار شد. او در این دادگاه با اتهاماتی روبهرو شده که در قوانین جمهوری اسلامی اغلب مجازات اعدام را در پی دارند.
جمشید شارمهد، فعال سیاسی ایرانی-آلمانی و از اعضای گروه انجمن پادشاهی است که مرداد سال ۱۳۹۹ توسط ماموران جمهوری اسلامی ربوده شد. خانوادهاش آخرین بار با او به صورت تصویری در دبی صحبت کرده بودند؛ اما هنور نمیدانند، کجا و به چه صورتی توسط ماموران جمهوری اسلامی ربوده شده است.
با «غزاله شارمهد»، دختر جمشید شارمهد پس از برگزاری اولین جلسه دادگاه گفتوگو کردهایم.
***
در اولین جلسه دادگاه جمشید شارمهد چه گذشت؟
پس از برگزاری اولین جلسه دادگاه جمشید شارمهد در روز ۱۷بهمن۱۴۰۰، خبرگزاری «میزان»، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی با استناد به کیفرخواست ادعایی دادستان گزارش داده است که جمشید شارمهد با اتهامهایی چون «بمبگذاری در حسینیه سیدالشهدای شیراز»، «قصد انفجار سد سیوند شیراز» و «تهیه بمب برای انفجار حوزه علمیه آیتالله گلپایگانی» روبهرو است.
در گزارشهایی که از این دادگاه منتشر شده خانواده کشتهشدگان انفجار حسینیه شهدای شیراز در جایگاه شاهد قرار گرفته و از دادستان تقاضای اشد مجازات را کردند.
خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیز روز یکشنبه به نقل از نماینده دادستانی، اتهام جمشید شارمهد را «افساد فیالارض از طریق طراحی و هدایت اقدامات تروریستی و بمبگذاری» اعلام کرده است. بر اساس قوانین جمهوری اسلامی، چنین اتهامهایی اغلب مجازات اعدام را در پی دارد. پیش از این، عفو بینالملل هشدار داده بود که جمشید شارمهد با خطر اعدام روبهرو است.
آیا نمایندهای از کنسولگری آلمان در دادگاه شارمهد حضور داشت؟
غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد که تنها ساعتی قبل از برگزاری دادگاه، از طریق رسانهها متوجه شده بود قرار است، اولین جلسه دادگاه پدرش روز یکشنبه ۱۷ بهمن برگزار شود، تلاش کرده بود تا نمایندهای از کنسولگری آلمان را به محل برگزاری دادگاه بفرستد. او به «ایرانوایر» میگوید: «با این که این خبر را عصر شنبه اعلام کردند و دادگاه هم روز یکشنبه برگزار میشد و هر دو روز تعطیل بود، تلاش کردیم تا یک نفر را از کنسولگری آلمان به محل برگزاری دادگاه بفرستیم؛ اما با این که خودشان اعلام کرده بودند دادگاه علنی است، مانع از راهیابی این نماینده به دادگاه شده بودند. به او گفته بودند به خاطر مسائل بهداشتی متاسفیم و دادگاه پر شده است، لطفا از دفعه دیگر زودتر تقاضا دهید. وقتی ما خبر نداریم قرار است دادگاه برگزار شود، چگونه میتوانیم زودتر تقاضا دهیم؟»
خانواده جمشید شارمهد درباره دادگاه چه میگویند؟
او روز پیش از برگزاری دادگاه به «ایرانوایر» گفته بود، میداند در این دادگاه عدالتی در کار نیست؛ اما از این که قرار است تصویر پدرش را بعد از ۵۵۵ روز ببیند، خوشحال است. اما دیدار پدرش در دادگاه نه تنها حال او را خوب نکرده بلکه بیشتر او را نگران کرده است: «من از پشت ماسک صورت پدرم را نمیدیدم؛ اما چشمانش، چشمان همیشگی نبود. انگار داشت از کاسه بیرون میآمد و این نمایش حالم را خیلی خراب کرد.»
او میگوید با این که کسانی با او صحبت کرده و او را آماده کرده بودند که قرار است یک دادگاه نمایشی ببیند، اما این نمایش بیش از حد تصورش با دروغ و اغراق همراه بوده است: «من دادگاهی ندیدم، فقط یک نمایش بود. آنها این نمایش تبلیغاتی را قبلا هم برای آدمهای دیگر اجرا کرده بودند و هدفشان فقط ترساندن مخالفانشان است. ترساندن همه آنهایی که در راه آزادی مبارزه میکنند. عکسی را که بعد از ربوده شدن پدرم به رسانهها دادم، چاپ کرده بودند و رویش جمله من ترور میکنم را نوشته بودند. این مدرک است یا فقط تبلیغات است؟»
درباره انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز چه میدانیم؟
یکی از اتهاماتی که در این دادگاه علیه جمشید شارمهد مطرح شده، اتهام بمبگذاری در حسینیهای در شیراز است. چند نفری به عنوان اعضای خانواده کشتهشدگان این بمبگذاری در این دادگاه در جایگاه شاهد قرار گرفتند و از دادستان تقاضای اشد مجازات را کردند.
انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز در فروردین سال ۱۳۸۷ منجر به کشته شدن ۱۴ نفر شد.
غزاله شارمهد میگوید: «من اصلا نمیدانم این قضیه چیست، هیچکس هم نمیداند که اصل ماجرا چیست. اول گفتند، مقصر خود جمهوری اسلامی بوده و مواد انفجاری باقی مانده از یک نمایشگاه جنگ ایران و عراق ترکیده است. بعد تندریها گفتند، پایگاه بسیج بوده. حکومتیها وقتی دیدند، مردم برای بسیجیهای حامی جمهوری اسلامی که روی مردم معترض تیر میزنند، دلشان نمیسوزد، گفتند، آنجا حسینیه بوده و آنجا زن و بچه مردهاند. اینها را میسازند. من نمیدانم آدمهایی که در این به اصطلاح دادگاه شهادت دادند، که بودند؟ چه بودند؟ اگر واقعا عزیزی از دست دادهاند، خیلی متاسفم؛ اما مطمئنم اینها شاهد نیستند و هیچ ربطی به پدرم و مبارزان دیگر ندارند.»
اشاره غزاله شارمهد به اطلاعیه شورای امنیت درباره عامل انفجار این حسینیه است. شورای امنیت کشور ۴ روز پس از این انفجار یعنی روز ۲۸ فروردین ۱۳۷۸ در اطلاعیهای نوشت: «مطالعات و بررسیهای انجام شده نشان میدهد که عامل انفجار در حسینیه سیدالشهدا در شهر شیراز وجود برخی از مهمات جنگی در این محل بوده است و انفجار هرگونه بمب یا انتقال مواد انفجاری از بیرون توسط عوامل و عناصر معاند اعم از داخلی و خارجی در این حادثه منتفی است.»
البته موضع حکومت چندی بعد تغییر کرد و این انفجار را به بمبگذاری توسط گروههای سلطنتطلب با همراهی کشورهای غربی نسبت دادند. «مصطفی پورمحمدی»، وزیر وقت کشور اردیبهشت ۸۷ گفته بود، عوامل بمبگذاری که در استانی دیگر مشغول خرابکاری بودهاند، توسط عوامل وزارت اطلاعات شناسایی و دستگیر شدهاند. او گفته بود، اطلاعیه شورای امنیت یک تله برای دستگیری متهمان بوده است و ۱۲ نفر مظنون تا کنون دستگیر شدهاند.
«عبدالله شهبازی»، استاد علوم سیاسی و پژوهشگر تاریخی در وبلاگ شخصی خود این موضوع را دروغ حکومتی خواند. اوبا بیگناه خواندن افراد بازداشت شده و با یادآوری اطلاعات پیرامون عملکرد «سعید امامی»، (معاون امنیتی وزارت اطلاعات در دولت اول هاشمی رفسنجانی) مدعی شد که در این مورد نیز، وزارت اطلاعات در حال پروندهسازی برای افراد بیگناه و منحرف کردن پرونده از مسیر واقعی خود است. بر اساس اطلاعاتی که او در وبلاگ خود نوشته است، این انفجار توسط دستکاری مین به جا مانده از نمایشگاهی که پیشتر در این حسینیه برگزار شده بود، رخ داده و عامل این انفجار احتمالا یک نفوذی بوده که به این حسینیه رفت و آمد داشته است. او عکس دو تن از متهمان به نامهای «فرامرز شیخالاسلامی» و «محمد شاه قطبی» را هم در یادداشت خود منتشر کرد و نوشت: «تصادفاً دو تن از اين دستگيرشدگان را میشناسم. اين دو را بسیاری از کسانی که در شيراز با امور رايانه و اينترنت بهطور فعال سروکار داشتهاند، میشناسند. هر دو، به گمان من، از جوانان برجسته و بسیار بااستعداد در امور رايانهای، بهويژه نرمافزار بودند که مشابهشان را در تهران نديدم. دستگير كردن اين دو به اتهام بمبگذاری برايم بسيار عجيب و باورنکردني بود. ساير دستگيرشدگان را نمیشناسم؛ ولی اگر از جنس اين دو تن باشند، طنز خرس سياه و خرگوش سفيد در عالم واقع در شرف وقوع است.»
عکس فرامرز شیخالاسلامی و محمد شاه قطبی که نامشان در بین ۱۲مظنون به بمبگذاری حسینیه سیدالشهدای شیراز بود، در بلاگ عبدالله شهبازی منتشر شد.
با این همه آذر ۱۳۸۷ جلسهای برای رسیدگی به اتهامات سه نفر از دستگیرشدگان به ریاست قاضی «صلواتی» برگزار شد و نام انجمن پادشاهی ایران نیز در این کیفرخواست ذکر شد. از ۹نفر دیگر اطلاعاتی ذکر نشده است.
در ۲۱ فروردین ۱۳۸۸، این سه تن، به نامهای «محسن اسلامیان» (دانشجو)، «علیاصغر پشتر» (دانشجو) و «روزبه یحییزاده»، (کارگر تراشکار) در زندان عادلآباد شیراز اعدام شدند.
پروندهسازی و اتهامات تروریستی برای افراد بیگناه، شکنجه و وادار کردن آنها به اعترافات اجباری در جمهوری اسلامی امری مسبوق به سابقه است. «مازیار ابراهیمی» یکی از متهمان پرونده ترور دانشمندان هستهای است که فیلم اعترافات اجباری او در تلویزیون ایران منتشر شده بود. ابراهیمی دو سال پیش، پس از خروج از ایران از آنچه جمهوری اسلامی بر سر او و دیگر متهمان این پرونده برای اعترافات اجباری آورده است، پرده برداشت.
خانواده شارمهد درباره اتهامات مطرح شده علیه جمشید شارمهد در دادگاه چه میگویند؟
غزاله شارمهد میگوید: «بعید میدانم مردم دیگر دروغهای آنها را باور کنند. همه این سناریوها تکراری شده، فقط بازیگران را عوض میکنند.»
یکی از اتهاماتی که علیه جمشید شارمهد، در اولین دادگاه مطرح شد، همکاری او با سازمان اطلاعات و امنیت داخلی آمریکا یا «افبیآی» است.
غزاله شارمهد در اینباره میگوید: «اتهاماتی نظیر همکاری با افبیآی یا موساد در سالهای اخیر به کرات در دادگاهها درباره مخالفان جمهوری اسلامی به کار رفته است؛ اما هرگز سندی برای این ادعاها منتشر نشده است.»
به گفته دختر جمشید شارمهد، خانواده او هیچکدام از این اتهامات را قبول ندارند و این دادگاه را تنها یک نمایش تبلیغاتی میدانند که هیچ عدالتی در هیچ بخش آن دیده نمیشود: «هنوز مشخص نیست، پدرم چگونه ربوده شده است. مشخص نیست، کجا نگهداری میشود و چه شرایطی دارد. او از حق دسترسی به وکیل مورد نظرش محروم است و وکیلی برای او در نظر گرفتهاند که دست در دست قاضی و حکومت است. در کدام قسمت عدالت میبینید؟»
او توضیح میدهد که چند دقیقه پیش از آغاز دادگاه مادرش با «رضا دردیزاده»، وکیل تسخیری پدرش تماس گرفته است: «مادرم به آقای دردیزاده گفت، به پدرم بگوید یک نفر از کنسولگری آلمان به دادگاه میآید. اصلا نمیدانم البته چنین چیزی را به پدرم رسانده یا نه. مادرم از او پرسید در دادگاه چه میگویید و برنامه چیست؟ و او گفت، هیچی، اصلا چیز مهمی نیست؛ ما فقط میرویم، آنجا مینشینیم. آیا میشود نام وکیل را روی او گذاشت؟»
غزاله شارمهد پیشتر به رسانهها گفته بود، آقای دردیزاده برای خواندن پرونده پدرش از مادرش تقاضای ۲۵۰ هزار دلار پول کرده است.
او در انتها از تمام مردم و فعالان حقوق بشر میخواهد که نسبت به برگزاری دادگاههای نمایشی بیتفاوت نباشند: «تا الان هم میدانستیم جان پدرم در خطر است؛ اما الان میدانیم که خیلی سریع میتوانند جانش را بگیرند، درست مثل همان کاری که با روحالله زم کردند. من از همه آنهایی که به آزادی عقیده و حقوق بشر ایمان دارند، میخواهم که نسبت به برگزاری این دادگاه تبلیغاتی واکنش نشان دهند. پدرم ۱۸ ماه است در انفرادی است. به وکیل دسترسی ندارد، معلوم نیست، کجا نگهداری میشود و اصلا چگونه ربوده شده، در کدام بخش از این موارد عدالت میبینید؟»
مطالب مرتبط:
مازیار ابراهیمی: قاضی میگفت اگر حرف نزنید همینجا در سلول چالتان میکنیم
غزاله شارمهد: دادگاه علنی است شاید بعد از ۵۵۵ روز بتوانم پدرم را ببینم
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر