دانیال دایان
اگر مسایل مربوط به افغانستان را دنبال میکنید یا زندگی کوییرها را از نظر میگذرانید و میشناسید، احتمالا پیشتر نام «صبور حسینی» را شنیدهاید؛ از فعالان حقوق تراجنسیها در افغانستان که خود را میانجنسی معرفی میکند و زندگی خود را مملو از رنج میداند. اما حالا پس از حکومت دوباره طالبها بر افغانستان، زندگی او و دیگر گروههای جنسی در افغانستان با تهدیدها و فشارهای بیشتری مواجه شده است. صبور و «احمد مختار»، از دیگر تراجنسیهای افغانستانی کنار هم نشستند و زندگی و تهدیدها را زیر سایه طالبان برای «ایرانوایر» روایت کردند.
***
یک سال پیش بود که روایتهای «صبور حسینی» از زندگی خودش و دیگر گروههای جنسی در افغانستان در رسانهها منتشر شدند. در آن زمان سر و صدای بسیاری پیرامون روایتهای رنجآلود او در شبکههای اجتماعی و رسانهها برپا شد. صبور از بارها ضرب و شتم شدنش توسط مردم گفته بود. اما حالا روی کار آمدن طالبها، خطر زیست را برای او و دیگر رنگینکمانیها تشدید کرده است.
پدیدار سازی هویتهای جنسی غیر از دگرجنسگرایی در افغانستان همچنان تابویی بزرگ است که پذیرفته نمیشود، چه رسد به وقتی که طالبها بخواهند کنترل جامعه را در اختیار گیرند. حتی واژههای مربوط به گروههای مختلف رنگینکمانیها هم به گوش بیشتر شهروندان افغانستان ناآشنا هستند. در نتیجه آگاهی هم نسبت به خواهشهای جنسی مختلف و جنسیتهای گوناگون ندارند. برای همین زندگی این قشر از جامعه افغانستان همواره مملو از درد و رنج پیش میرود و حالا سایه تهدید و احتمال اعمال خشونتهای بیشتر علیه آنها تشدید هم شده است.
صبور حسینی ۶۴ ساله است و در استان «هرات» در غرب افغانستان بسیاری او را میشناسند.
صبور حالا مقابل دوربین نشسته است و در کنارش، «احمد مختار» که هر دو با بغض و گاه استیصال، زندگی خود را روایت میکنند. ویدیوی آنها در اختیار «ایرانوایر» قرار گرفته است.
صبور حسینی به خاطر ضرب و شتمهای بسیار در سالهای گذشته، بخشی از بینایی چشم و شنوایی گوش و همچنین سیستم عصبی خود را از دست داده است. او پاهایش را مقابل دوربین میآورد و نشان میدهد که «داغ» شدهاند و او را سوزاندهاند. برای «ایرانوایر» میگوید: «من را به بهانه جشن تولد، به باغها و خانهها میبرند و از من تقاضای جنسی دارند. وقتی مخالفت میکنم، من را لت و کوب میکنند. همین حالا نوک سینهها، باسن و پاهای من سوختهاند و این سوختگیها توسط میلههای داغ انجام شدهاند.»
پدر صبور به خاطر میانجنسی بودن او اجازه نداد که کودکی را در کنار مادرش زندگی کند. برای صبور، آغاز سختروزی او از همان وقت شکل گرفت: «وقتی تولد شدم، پدرم به مادرم گفته بود که این کودک بد قدم است و نباید در خانه ما بزرگ شود. مادرم من را به خانه داییام برد و آنجا بزرگ شدم. پدر من گفته بود که بودن صبور برای ما ننگ است.»
در خانه اقوام هم صبور آرامش نداشت. بزرگترها به او تاکید میکردند که در خانه بماند و کودکان دیگر با او قطع رابطه کرده بودند. بعدها هم که بزرگ شدند، به صبور گفته بودند که در مراسمهای عروسی یا اماکن عمومی مثل مغازههایشان نرود. بیشتر زندگی او در تنهایی و گوشهنشینی سپری شده است. به گفته خودش، اقوامش او را «عیب کلان [بزرگ]» خود میدانند.
تا پیش از روی کار آمدن طالبان، صبور بسیار تلاش میکرد تا هویت جنسی خود و دیگر همتایانش پدیدار شوند تا بلکه زندگی بسیاری دیگر نجات پیدا کند. همان سال گذشته بود که صبور هویت جنسی و جنسیتی خود را فاش کرد.
او که حالا زیر سایه طالبان به سر میبرد، میگوید: «من به خاطر منافع شخصی هویت تراجنسیتی خود را فاش نکردم. منافع شخصی را به منافع عامه ترجیح ندادم. به این خاطر که تعداد تراجنسیها و تراجنسیتیها در هرات، کابل و بلخ زیاد است. وقتی در این خصوص دادخواهی میکردم، دیگر تراجنسیها از دیگر ولایتها [استانها] با من تماس میگرفتند و میگفتند بسیار خوشحال شدیم که شما از ما حمایت و دفاع میکنید. دادخواهی از حقوق تراجنسیها حق ما است. از من سنی گذشته است و به نسل آینده باید کمک شود.»
صبور در ادامه صحبتهایش میگوید: «من به جنسیت خودم افتخار میکنم. خدا من را اینگونه آفریده است. نمیگویم که چرا من را چنین آفریده است. اگر بگویم، خدای ناخواسته کفر میشود. ما هم انسان و اشرف مخلوقات هستیم. اقوام ما را بپذیرند و ننگ نکنند.»
اما روی کار آمدن طالبان تمام تلاشهای او را نقش بر آب کرده است. صبور حتی نمیخواهد درباره طالبها صحبت کند. سایه تهدید بر سر آنها سنگینی میکند. او میخواهد لباس زنانه بپوشد، آرایش کند و زن باشد. میخواست کلاس آموزش رقص برای جوانان برپا کند اما همه این خواستهها و آرزوها که حق طبیعی هر انسانی است، نقش بر آب شدهاند.
این روزها اما فکر دیگری هم وجود او را در برگرفته است؛ تغییر جنسیت: «از ترس اجتماع میخواهم تغییر جنسیت بدهم. هویت من بین مرد و زن گم است. دکترها گفتهاند که میتوانم زن شوم. ۳۷ سال پیش برای تداوی [مداوا] به هندوستان رفته بودم. میتوانستم همانجا تغییر جنسیت بدهم اما این کار را نکردم. اما حالا هم پول کافی را برای جراحی ندارم.»
او چند سال پیش برای در امان ماندن از آزار و اذیتها، با استفاده از داروهای هورمونی، حجم سینههایش را کاهش داد تا مقابل فاش شدن بیشتر هویتش را بگیرد.
به گفته این فعال حقوق کوییرها، زندگی بسیاری از آنها از نظر معیشتی به سختی میگذرد و به خاطر نداشتن کار مناسب، ناچار به کارگری جنسی میشوند که در آن هم آسیبها و خشونتهای بسیار اتفاق میافتد.
پس از قدرتگیری طالبها، بسیاری به صبور قول داده بودند که کمک کنند تا او بتواند برای حفظ امنیت جان و سلامت روان خود، افغانستان را ترک کند اما همچنان زیر سایه تهدید زندگی میکند: «خیلی کسان وعده خارج کردن من را از افغانستان دادند. من هر روز شکنجه میشوم و مدام از من تقاضای جنسی میشود. مرگ بهتر از این زندگی در افغانستان است. کاش تراجنسی نبودم و در افغانستان زندگی نمیکردم. امیدوارم هرچه زودتر این درد و رنج من تمام شود.»
احمد مختار هم یکی دیگر از جامعه کوییر افغانستان است. او نیز در گفتوگو با «ایرانوایر»، از سختیهای خود روایت میکند و میگوید با تسلط طالبان بر افغانستان، شرایط زندگی آنها محدودتر از پیش شده است. میگوید زندگی او در خطر است و طالبها در تلاش هستند تا بازداشتش کنند: «ما نمیتوانیم آزاد باشیم و زیر تهدید هستیم. هفته پیش سه نفر از ما در داخل آرایشگاه موسیقی روشن کرده بودیم اما ساعت ۱۰ شب بود که طالبها آمدند. دو دوست من را گرفتند اما من توانستم فرار کنم.»
او در حالیکه بغض گلویش را میفشارد، با صدایی لرزان ادامه میدهد: «خواهشا کاری کنید که ما تراجنسیها نجات پیدا کنیم. ما خیلی رنج کشیدهایم. خواهشا ما را از این آزار و اذیت نجات دهید. خواهش میکنیم مشکل ما را درک کنید.»
زندگی در افغانستان این روزها برای بسیاری به جهنم میماند؛ چه زنان که از حقوق ابتدایی خود محروم شدهاند و چه کوییرها که اصلا به رسمیت شناخته نمیشوند. وضعیت آنها به مراتب سختتر است؛ چرا که حتی جامعه هم پذیرای آنها نیست. زندگی دردناک جامعه رنگینکمانی افغانستان این روزها حتی از رسانهها هم پنهان مانده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر