سامانه ایران خودرو برای ثبتنام چند مورد از محصولات خود مانند پژو پارس، سمند، پژو ۲۰۶ و غیره باز شده است و «معین» و همکارانش که همگی کارمند یک اداره دولتی هستند، دور هم نشسته و در تلاشند تا برای یکی از اعضای خانواده خود هم که شده، ماشینی ثبتنام کنند.
براساس شرایط ثبتنام، طی دو سال گذشته نباید هیچ پلاک خودرویی به نام شخص باشد. به همین دلیل، معین قصد دارد پژو ۲۰۶ را به نام همسرش ثبت نام کند. او به دنبال آن است که با فروش این ماشین در بازار آزاد حداقل ۷۰ میلیون سود به دست آورد.
با وجود اینکه، سند و فاکتور فروش خودرو تا پایان مدت یکساله رهن، نزد شرکت ایران خودرو باقى میماند و پس از تسویهحساب مشترى و فک رهن تحویل مشتریان میشود، اما خرید و فروش آن به صورت وکالتی و دلالی همچنان در بازار آزاد امکانپذیر است.
سالها است که دلالی به جزیی جداییناپذیر از اقتصاد ایران تبدیل شده است، اما از زمانی که حلقه محاصره تحریمها تنگتر شده و دولتمردان مردم را به اقتصاد مقاومتی و تحمل فشار بیشتر دعوت میکنند، بخش زیادی از مردم، برای کاستن از این فشار و تامین حداقلهای زندگی خود، به دلالی و خرید و فروش انواع کالاها و اقلام سهمیهبندی میپردازند. فرقی هم نمیکند که سکه، طلا و ارز مسافرتی باشد یا خودرو، وام، سبد سهام و غیره. این موضوع در چند سال اخیر به شدت در بین گروههای مختلف مردم از جمله حقوقبگیران دولت هم فراگیر شده است.
اگر در محدوده ضلع شمالی میدان فردوسی تهران گشتی بزنید، دلالانی را مشاهده میکنید که وقتی عابر پیادهای از جلوشان عبور میکند با جمله «دلار، یورو و پوند» آنها را دعوت به فروش ارزش میکنند. برخی از این دلالان همیشه مترصد بالا و پایین شدن نرخ ارز و کسب سود از این طریق هستند. اما این روزها که تب کرونا تا حدودی فروکش کرده و درهای برخی کشورهای خارجی به روی مسافران باز شده است، تخصیص سهمیه ۲۰۰۰ یورویی به هر دارنده کارت ملی، دلالان را به وسوسه انداخته است.
«مجید» که به قول خودش سالهاست در این منطقه از طریق دلالی و خریدوفروش ارز، امرار معاش میکند، میگوید: «ما که اهل مسافرت خارج و این داستانها نیستیم. اما با خرید سهمیه یوروی مسافرتی با کارت ملی خانواده خودم و چند نفر دیگر و فروش آن در بازار آزاد، خرج چند ماه را در آوردم.»
او اینطور استدلال میکند: «وقتی دولت سهیمهای را اعلام میکند، یعنی برای همه است. دلیل نمیشود همان مصرفی را که دولت در نظر گرفته، انجام بشود. من و خیلیهای دیگر دلمان میخواهد آن را بخریم و سفر نرویم و در عوض آن را در بازار آزاد بفروشیم و سود به دست آوریم.»
این نوع دلالی خُرد، بیشتر شامل مردم عادی میشود که شوکهای قیمتی مانند نرخ ارز، طلا و کمبودهای دارویی و به دنبال آن بیارزش شدن پول ملی و کم شدن ارزش اندوختههای کوچکشان، آنها را مجبور میکند که برای حفظ ارزش پساندازهای نقدی خود یا کسب سودهای کوچک و امرار معاش روزانه، از فضای بهوجود آمده استفاده کرده و به دادوستد بپردازند. گروهی که شاید تا همین چند سال پیش، بیشتر به افرادی مانند مجید و دیگر دلالان ارز دور میدان فردوسی و دلالان داروی خیابان ناصرخسرو محدود میشدند، اما در سالهای اخیر میتوان آنها را در میان همه اقشار جامعه یافت.
برای دلال بودن حتما لازم نیست در خیابانها دنبال خریدوفروش جنس و کالا بگردی، همین که فشار اقتصادی روی سرت باشد و فضای فساد اداری، ضعف نظارت حاکمیت، امکان پرداخت رشوه و الگوهای بالادستی وجود داشته باشد، کافی است که تا راه دلالی را پیدا کنی.
«مهسا» یکی از این افراد است که تا همین پنج سال گذشته، در یکی از پاساژهای تهران، لباسفروشی داشت و درآمدش هم کفاف مخارجش را میداد. اما هرچه تورم بالاتر رفت، فاصله او هم با درآمد و توان پرداخت اجاره مغازه و خرج روزمره بیشتر و بیشتر شد. تا جایی که بالاخره به توصیه یکی از دوستانش، کرکره مغازه را پایین کشید و آن را تعطیل کرد و با سرمایه اندکی که داشت به خریدوفروش ماشین از روی اپلیکیشن «دیوار» و گاهی اوقات هم طلای مستعمل پرداخت.
او میگوید: «الان اوضاع بد نیست، اما بازار است دیگر بالا و پایین زیاد دارد. چارهای نیست در شرایطی که تورم روزبهروز در حال افزایش است و حکومت هم به فکر ما نیستند، ما خودمان باید به فکر خودمان باشیم و راه پول درآوردن را پیدا کنیم. شاید اگر واقعا شرایط اقتصادی به اینجا نمیرسید که مجبور به تعطیل کردن مغازه بشوم به این کار رو نمیآورم. اوایل خیلی برایم سخت بود، اما وقتی دیدم افراد زیادی به کار خریدوفروش انواع کالا، ملک، طلا و ارز مشغولند، خجالت را کنار گذاشته و به کارم ادامه دادم.»
البته تمام دلالبازی در اقتصاد کشور محدود به این خُردهدلالانی که با انگیزه تامین نان شب و جبران بیارزش شدن پولشان هستند، محدود نمیشود. بلکه عدهای هم هستند که به سیستمهای دولتی مرتبط و با استفاده از رانتهای اطلاعاتی و ارتباطات خاص، صاحب ارزهای ارزانقیمت، مجوزهای وارداتی، اسکلههای پنهان، گمرکات خاموش، چشمهای بسته و درآمدهای سرشار بیشماری میشوند.
فضای غبارآلود و بحرانزده کشور نشان میدهد، اگر تا همین یکی دو دهه پیش نبض اقتصادی خانوادههای متوسط بیشتر در بازارهایی مانند کسبوکار رسمی یا حقوقهای کارمندی و کارگری میزد، حالا این دلالی است که جذاب شده و ضمن دور ماندن از پرداخت مالیات و حسابوکتاب، نانِ بخور و نمیری برای سفره دلالان خُرد و بیشتر شدن صفرهای حساب بانکی دلالان کلان، به همراه دارد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر