مینا برزگر، شهروند خبرنگار، تهران
«مهاجرت» واژهای است که این روزها در صدر جستوجوهای کاربران ایرانی در سایت «گوگل» قرار دارد. بیثباتی و نابسامانی اقتصادی، شرایط سخت اجتماعی، قوانین محدود کننده و سرکوبگرانه و همچنین نبود چشماندازی روشن برای آینده و کاهش روزافزون کیفیت زندگی از جمله دلایل اصلی افزایش مهاجرت در جامعه فعلی ایران عنوان میشوند. شهروندان تهرانی درباره مهاجرت چهطور فکر میکنند؟
***
دختر جوانی که از محل کارش باز میگردد، میگوید: «صددرصد به مهاجرت فکر میکنم و دنبال انجام کارهایم برای رفتن هستم. این روزها احساس میکنم فضای اقتصادی و جامعه خیلی مسموم شده است. اولین دلیل مهاجرت من هم وضعیت اقتصادی است که هرچه کار میکنم، به نتیجه دلخواهم نمیرسم. در جایی که کار میکنم، ۱۰ نفر پرسنل هستیم که هر ۱۰ نفر ما بهطور همزمان قصد مهاجرت داریم.»
خانم جوانی که در حال پیادهروی است، میگوید: «اگر شرایطش باشد، حتما دوست داریم به کشوری برویم که امکانات رفاهی خوب و ایدهآل برای زندگی داشته باشد. اکثر مردم حالا قصد مهاجرت دارند که دلیلش هم همین مشکلات اقتصادی، بیکاری و عدم اطمینان از آینده است.»
دوست همراهش میگوید: «در حالی که آدم میداند ممکن است زندگی در جایی جدید سخت باشد و رفاه کامل برای همه ایجاد نشود اما همین که انسان آسایش نسبی داشته باشد و بتواند بدون دغدغه فکری به زندگی ادامه دهد و لازم نباشد به این فکر کند که امروز قرار است چه اتفاق جدیدی رخ دهد، کافی است. وقتی مهاجرت میکنی، هم از نظر روحی و هم از نظر اقتصادی آرامش خواهی داشت. آدم با پول کمتر میتواند به زندگی ادامه دهد اما آرامش روحی و روانی به نظر من خیلی مهمتر است.»
پسر نوجوانی به نام «حسین» در سخنانی که نسبت به سنش عجیب به نظر میرسد هم میگوید: «احساس خطر میکنیم که نکند در آینده فقیر شویم. وضعیت اقتصادی جامعه باعث میشود احساس ناامنی کنیم و دوست داریم از این وضعیت خود را رها کنیم. وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی از مهمترین دلایل مهاجرت است. خیلی از خانمهایی که اینجا زندگی میکنند، نسبت به بقیه زنان دنیا آرامش ندارند و احساس راحتی نمیکنند.»
دوست حسین میگوید: «معلوم نیست که آینده ما مثل افغانستان شود یا نه. به همین دلیل بهتر است مردم بروند تا این که بمانند! زیرا به آینده هیچ امیدی نیست. اگر وضعیت کشور به همین شکل پیش برود، من هیچ امیدی به آینده کشورم ندارم.»
«رویا» نوجوان دیگری است که با او همکلام میشویم: «من خیلی به مهاجرت فکر میکنم. حالا که پیشدانشگاهی هستم، بارها فکر کردم بهتر است برای ادامه تحصیل به خارج بروم و اصلا خودم را اینجا معطل نکنم. احساس میکنم اینجا نمیتوانم به آرزوهایم برسم و حتی اگر از نظر مالی هم تامین باشم، باز آرامش و کیفیت مطلوب زندگی در دسترس نیست. هرکسی را که در اطرافمان میبینیم، میگوید کاش بتواند مهاجرت کند. فکر نمیکنم با این وضعیت که نه آب وهوا داشته باشی و نه آرامش، بتوانی اینجا ادامه دهی؛ مثلا همین حالا که بدون حجاب در حال پیادهروی هستم، در واقع در حال انجام کاری غیرقانونی هستم و دارم هنجارشکنی میکنم؛ با این که این یک چیز کاملا طبیعی برای هر فردی است که بتواند طبق میل خودش پوشش داشته باشد. دوست دارم مهاجرت کنم چون میخواهم هرطور که دوست دارم، زندگی کنم، نه طوری که به من تحمیل شود.»
پیش از این مرکز افکارسنجی «کیو آنالتیکز» روز ۲۴ آذر ۱۴۰۰ نتایج یک نظرسنجی با موضوع «تمایل به مهاجرت» را منتشر کرد که هدف آن بررسی میزان میل به مهاجرت میان ایرانیان و انگیزههای آن عنوان شده بود. بر پایه این نظرسنجی، ۳۳ درصد از پرسششوندگان گفته بودند مایل به مهاجرت از ایران هستند و ۸۰ درصد از این شهروندان نیز دستیابی به موقعیت اقتصادی بهتر یا خروج از موقعیت بد اقتصادی را انگیزه تمایل به این کار عنوان کرده بودند.
«مانیا» دانشجو است. او میگوید: «ما دانشجوها دوست داریم به خاطر کار یا ادامه تحصیل مهاجرت کنیم چون در کشور ما به کسانی که نخبه باشند، بها نمیدهند. ما دوست داریم احساس رفاه داشته باشیم. فقط این که بهتر است دانشجویانی که تصمیم مهاجرت دارند، با خانواده اقدام کنند تا در کنار تحصیل، احساس آرامش و امنیت هم داشته باشند. عموم مردم بیشتر بهخاطر آزادی مهاجرت میکنند. دلیل افزایش مهاجرت به کشوری مانند ترکیه هم همین است.»
«فرناز» معتقد است: «تمام مردم ایران قطعا دوست دارند از این شرایط رهایی یابند و مهاجرت کنند. چندین نفر از دوستان من در حال انجام کارهای سفارت هستند. اما اگر این پروسه هم زمانبر شود، تصمیم دارند پناهنده شوند. این که همه در حال رفتن از ایران هستند، خیلی بد است. جامعه ما واقعا خالی شده است. به خاطر گرانیها، جوانها هیچ کاری نمیتواند بکنند؛ نه میتوانند ازدواج کنند و نه صاحبخانه شوند. پس ترجیح میدهند در کشوری غریب تمام سختیها را به جان بخرند اما اینجا نمانند. من هم اگر شرایطش را داشتم، حتما میرفتم چون اینجا هیچ کاری نمیتوان کرد. فقط اگر پولدار باشی، میتوانی زندگی کنی. ما از همه چیز غنی بودیم اما متاسفانه زندگی طوری شده است که همه ترجیح میدهند بروند. در کشور ما هر روز، همهچیز در حال بیارزش شدن است.»
خانم «مصیبی» که حدود ۳۵ ساله به نظر میرسد، همراه با دختر کوچکش در حال قدم زدن است. او میگوید: «برای آینده فرزندم خیلی دوست دارم مهاجرت کنیم اما از طرفی برای خودم فکر میکنم کمی دیر شده است. این بچهها در این کشور آیندهای نخواهند داشت و اگر شرایط مهاجرت خانوادگی باشد، بهخاطر فرزندم حاضرم این کار را انجام دهم. بیثباتی و نداشتن آینده برای بچهها، یعنی این که اصلا نمیشود حدس زد که فردا چهخبر است. عذابآورترین اتفاق است که منجر به مهاجرت میشود.»
«پوریا» نیز میگوید: «مجبوریم به مهاجرت. من در تهران شرکت داشتم و فعالیت میکردیم اما بهخاطر کرونا و وضعیت وخیم اقتصادی مجبور شدیم شرکت را ببندیم. دیدم این شرکت سودآوری که ندارد هیچ بلکه ضرر هم میدهد. پس شرکت را جمع کردیم و ۲۰ نفر کارمند هم بیکار شدند. من ارشد دانشگاه تهران را با رتبه ۱۰۰ دارم، لیسانس مهندسی مکانیک و ارشد امبیای (MBA) دارم اما کاری برایم پیدا نمیشود. الان به شهر خودم بازگشتهام و تقریبا بیکارم. متاسفانه راهی برای ماندن ما نگذاشتهاند. من همیشه اصرار زیادی برای ماندن در ایران داشتم و اگر یک راه چاره برای ماندن بود، به مهاجرت فکر نمیکردم اما حالا به این نقطه رسیدهام و دیگر راهی برای ماندن و ساختن مملکت نیست. مجبوریم برویم و خانواده، دوستان و شهر و دیار خود را تنها بگذاریم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر